به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است که توسط حجت الاسلام والمسلمین دکتر وحید واحد جوان استاد دانشگاه تهران به مناسبت روز عید غدیر نوشته شده است:
یکی از بهترین آثار درباره خلافت و ولایت در عرفان، کتاب مصباح الهدایة امام خمینی(ره) است. علامه سید جلال الدین آشتیانی در پیشگفتار این کتاب می نویسد: «یکی از آثار نفیس در مبحث نبوت و ولایت، به طریقه محققان از عرفا و کمّل از حکمای اسلامی، رساله مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة اثر سید سادات و ماجد العرفاء و الفقهاء، قدوة الحکماء المتألهین، استاد محقق در حکمت متعالیه، مرحوم مبرور، حضرت امام خمینی، سقی اللّه تربته، می باشد».
امام خمینی در ومیض 5 از این کتاب درباره ولایت مطلقه کلیه الهیه می نویسد: «و بما علّمناک من البیان و آتیناک من التبیان یمکن لک فهم قول مولی الموحّدین و قدوة العارفین، أمیر المؤمنین، صلوات اللّه علیه و علی آله أجمعین: کنت مع الأنبیاء باطنا، و مع رسول اللّه ظاهرا. فإنّه، صلوات اللّه علیه، صاحب الولایة المطلقة الکلّیّة. و الولایة باطن الخلافة؛ و الولایة المطلقة الکلّیّة باطن الخلافة الکذائیّة؛ فهو بمقام ولایته الکلّیّة قائم علی کلّ نفس بما کسبت، و مع کلّ الأشیاء، معیّة قیّومیّة ظلّیّة إلهیّة، ظلّ المعیّة القیّومیّة الحقّة الإلهیّة».
یعنی از آنچه به تو آموختیم فهم این سخن مولای موحدان و پیشوای عارفان، امیر مؤمنان (صلوات الله علیه و علی آله اجمعین) که فرمود: «با همه انبیا در باطن و با پیامبر خدا در ظاهر بودم» برایت ممکن می شود.
امام علی علیه السلام، صاحب ولایت مطلقه کلیه است و ولایت، باطن خلافت است و ولایت کلیه، باطن خلافتی این چنینی است. او به مقام ولایت کلیه اش قائم بر هر نفس است در آنچه کسب می کند؛ و با هر شیء ای معیت دارد به نحو معیت قیومی ظلی الهی که ظل معیت قیومیه حقه الهیه است.
این بیان امام، ما را به یاد عبارت معروف محیی الدین ابن عربی درباره امام علی علیه السلام می آورد، آنجا که نوشته است: «حقیقة محمد صلی اللَّه علیه و سلم المسماة بالعقل فکان سید العالم بأسره و أول ظاهر فی الوجود فکان وجوده من ذلک النور الإلهی و من الهباء و من الحقیقة الکلیة و فی الهباء وجد عینه و عین العالم من تجلیه و أقرب الناس إلیه علی بن أبی طالب، و أسرار الأنبیاء». (الفتوحات المکیة - عثمان یحیی - ج2، ص 227)
البته در کتب دیگر، این عبارت شیخ، دقیقتر نقل شده که عبارتند از:
1. «أقرب الناس إلیه علی بن أبی طالب علیه السلام ثم سائر الأنبیاء» (مصباح الأنس بین المعقول و المشهود، ص 407)
2. «قال الشیخ محیی الدین: و کان أقرب الناس إلیه فی ذلک الهباء علی بن أبی طالب رضی اللّه تعالی عنه الجامع لأسرار الأنبیاء أجمعین انتهی». (الیواقیت و الجواهر فی بیان عقائد الأکابر، ج2 ص 339)
3. «قال صاحب الفتوحات - قدّس سرّه- بعد ذکر نبیّنا- صلّی اللّه علیه و آله و سلّم-: «و أنّه أوّل ظاهر فی الوجود، و أقرب الناس إلیه علیّ بن أبی طالب- علیه السّلام- إمام العالم و سرّ الأنبیاء أجمعین». («کلمات مکنونه» فیض، طبع سنگی، ص 181؛ مجموعه آثار آقا محمد رضا القمشه ای، ص 126)
بحثی در آیه تبلیغ
«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین: ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه میدارد و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند.»(مائده/ 67)
مسأله اصلی بین علمای سنی و شیعه در این آیه، تعیین مصداق مأموریتی است که خداوند بر پیامبر اکرم (ص) نازل کرده و ابلاغ آن را (با لحنی شبیه تهدید) خواسته است. شیعه می گوید: این مأموریت، ابلاغ رسمی ولایت (پیشوایی و وصایت و خلافت بلافصل) امام علی بن ابی طالب (ع) است و این آیه یکی از ادله نصب امامت امام علی (ع) است.
اهل سنت درباره تفسیر آیه اختلاف نظر دارند؛ مشهور آنان، مورد نزول خاصی برای آیه قائل نیستند. از این رو، تفسیر آنان از این آیه با روایاتی که درباره مورد نزول آن نقل کرده اند، یکسان نیست.
شیعه و سنی درباره آیه تبلیغ، مشترکات و اختلافاتی دارند. مشترکات عبارت است از:
1- سوره مائده از آخرین سورههای نازل شده است و آیه تبلیغ نیز مدنی است و از سور مکی نیست تا استثنائا در این سـوره قرار گرفته باشد. این آیه جزو آخرین آیات نازله است.
2- تعبیر «بلغ ما أنزل إلیک؛ آنچه را بر تو نازل شده برسان» مجمل است. «ما أنزل» چه بوده؟ روایات اهل بیت(علیهم السلام) بدون استثنا بر این قول متفقاند که آنچه بر رسول خدا (ص) نازل شده و مأمور به ابلاغ شده، ولایت امام علی(ع) است. آن دسته از روایات اهل سنت نیز که در مقام بیان معنای این تعبیر و مورد نزول آیه است، بدون استثنا در همین مورد است.(این احادیث از جمعی از صحابه همچون عبداللَّه بن مسعود، عبداللَّه بن عباس، ابو سعید خدری و ... نقل شده است) تنها به ابن عباس قولی دیگری نسبت داده اند که گفته است: مراد از «ما أنزل» در این آیه، اظهار بت معبودهای مشرکان، عیب جویی بر آیین ایشان، قتال با آنان و دعوتشان به اسلام است. این قول که خبری واحد است در تفسیر تنویر المقباس آمده و به لحاظ سند دچار ضعف جدی است و با توجه به ادله فراوان دیگر، مردود است.
3- سبک و سیاق آیه نشان می دهد که رسول خدا (ص) مأمور به ابلاغ پیامی شد که خطراتی داشت. از این رو، خداوند وعده به حفظ داد و فرمود: «… وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاس …»؛ از نظر شیعه این مأموریت، ابلاغ ولایت امام علی(ع) بود که امکان داشت با تردید و حتی انکار و تکذیب و مخالفت نظری یا عملی برخی رو به رو شود. از نظر اهل سنت، فخر رازی و بدر الدین عینی، اقوال اهل سنت را تا حدودی جمع کرده و ده وجه درباره سبب نزول این آیه نقل می کنند.
4- شأن نزول ها و دیدگاههای تفسیری و روایات شیعه و سنی که از صحابه و تابعین نقل شده، نشان می دهد که این آیه با بحث درباره یهودیان که پیش از این آیه و پس از آن آمده، ارتباطی ندارد. تنها مقاتل بن سلیمان از تابعین، آیه مورد بحث را درباره یهودیان می داند. پس از وی برخی از مفسران اهل سنت مانند فخر رازی این قول را پذیرفته اند.
5 ـ مفهوم و محتوای آیه تبلیغ از منظر تفاسیر و روایات شیعه روشن است که درباره ابلاغ رسمی ولایت امام علی علیه السلام در غدیر خم بوده است، اما اهل سنت درباره تفسیر این آیه نظر واحدی ندارند. جمهور آنان بر این باورند که این آیه مورد نزول خاصی ندارد و خداوند به پیامبرش دستور می دهد هر چه را بر او نازل می کند ابلاغ کرده، از هیچ چیزی احساس ترس و خطر ننماید و خداوند وعده داده او را در برابر خطرات حفظ کند. برخی از اهل سنت به این اجمال، بسنده نکرده و در پی شناسایی مورد نزول آیه بوده اند. برخی به استناد روایات و برخی به استنباط شخصی خود.
6- یکی از این اقوال اهل سنت که پایه اش روایات فراوان است، نزول این آیه درباره علی بن ابی طالب (علیه السلام) است. در منابع اهل سنت، بیشترین روایت درباره شأن نزول این آیه، پیرامون همین قول است. مفسران اهل سنت، چه آنان که متعرض این قول شده و چه آنان که آن را مسکوت گذشته اند، در صدد رد و ایراد یا انکار اصل این مسئله، یعنی ارتباط آیه تبلیغ با امام علی (ع) بر نیامده اند. حتی فخر رازی این قول را به عنوان یکی از احتمالها آورده و با آنکه شیوه او همواره نقد و رد است، در این باره (مانند سایر احتمالهای دیگر) نقدی ندارد.
7- علمای اهل سنت به نقل از صحابه و تابعین، روایات متعددی درباره نزول این آیه درباره علی بن ابی طالب (ع) ذکر کردهاند. به عنوان مثال: ابن ابی حاتم رازی (م 327 ق) از ابوسعید خدری چنین می آورد: نزلت هذه الایة «یا أیها الرسول بلّغ ما أنزل إلیک من ربّک...» فی علیّ بن أبی طالب. ابن مردویه (م 410 ق)، واحدی نیشابوری (م 468 ق)، ابونعیم اصفهانی (م 430 ق)، حاکم حسکانی (از دانشمندان قرن پنجم)، ابن عساکر (م 571 ق)، نظام الدین قمی نیشابوری، هر کدام با سند خود از ابوسعید خدری این حدیث را نقل کرده اند. اقوال دیگر اهل سنت درباره این آیه، اشکالات جدی دارد.
8- عده ای از اهل سنت در برخی از اسناد احادیثی که آیه تبلیغ را در مورد امام علی علیه السلام و روز غدیر میداند، تردید کرده و حکم به ضعف سند داده اند، ولی تنها ابن_تیمیه - تا آنجا که می دانیم - حکم به جعل و کذب این احادیث کرده است.
ابن تیمیه ابتدا عبارت علامه حلی در منهاج الکرامه را نقل می کند که می گوید: «همه اتفاق دارند که آیه تبلیغ درباره علی نازل شده است.» آن گاه طبق شیوه معمول خود می گوید: «از اهل هوی هیچ کس مانند رافضه دروغگو نیست. خوارج هرگز دروغ نگفته اند، بلکه آنان با آنکه به بدعت و گمراهی دچار شدند راستگوترین مردماند... اما رافضه دروغگویند. آنان که حدیث شناسند بر این مطلب متفق اند که بسیاری از منقولاتی که در کتابهای حلیة الأولیاء ابونعیم، فضائل خلفا، تفسیر نقاش، ثعلبی و واحدی است، احادیثی دروغین و جعلی است...» (منهاج السنة ج 2 ص 9)
ادعای ابن تیمیه چیزی جز تعصب و اتهام نیست:
یک: تظافر طرق و تعدد اسانید و نیز موافقت مضامین این احادیث با آیه تبلیغ، راه این نوع اتهامات را می بندد و ضعف احتمالی در اسانید روایات (اهل سنت) را جبران می کند.
دو: ابن تیمیه گمان کرده تنها چند نفر این احادیث را آورده اند، در حالی که محدثان اهل سنت که این حدیث را نقل کرده اند، فراوان اند.
سه: رأی ابن تیمیه درباره ابو نعیم و ثعلبی و دیگران که می گوید: آنان از صحت تمام احادیثی که در کتاب خود آورده اند مطمئن نیستند، بلکه باور به ضعف آنها دارند، اتهامی بیش نیست و دلیلی هم بر آن اقامه نکرده است.
چهار: ابن تیمیه چنین پنداشته که دست علامه حلی از روایات با اسانید صحیح در منابع شیعی کوتاه است و ناگزیر به روایت اهل سنت رو آورده است. از این رو، شیعه را متهم به دروغگویی می کند، غافل از اینکه در مصادر شیعی روایاتی با سندهای صحیح در این زمینه هست و اگر امثال علامه حلی به روایات اهل سنت در این باره اکتفا می کنند، برای اتمام حجت و الزام مخالف است.
نکته:
برای مطالعه دقیق تفسیر و تحلیل این آیه، به کتب تفسیری شیعه و اهل سنت مراجعه شود.
برای مطالعه بیشتر به کتاب «بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت در دیدگاه فریقین» نوشته استاد نجارزادگان مراجعه کنید.
بحثی در آیه اکمال
«الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا»(مائده/ 3)
امروز، کافران از (زوال) دین شما، مأیوس شدند بنابراین، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین (جاودان) شما پذیرفتم.
علمای شیعه و سنی در مسائلی پیرامون آیه اکمال، اتفاق نظر دارند و در مواردی اختلاف دیدگاه دارند. نقطه اصلی اختلاف آنان در تفسیر این آیه در دو امر: زمان نزول و علت نزول آیه است.
شیعه و سنی در پاره ای از نقاط مؤثر در تفسیر آیه اتفاق نظر دارند:
1. سوره مائده در زمره آخرین سورهها و به اجماع فریقین مدنی است و آیه اکمال به حساب استثناها نیست (که از سوره دیگری در سوره مائده قرار گرفته باشد)، بلکه از آیه اکمال می توان استفاده کرد که سوره مائده آخرین سوره نازل شده است.
2. بدون شک و تردید، آیه اکمال در حجة الوداع نازل شده است.
3. فقره «الیوم یئس الذین کفروا... رضیت لکم الاسلام دیناً» در آیه سوم سوره مائده، از بقیه اجزای همین آیه که درباره حکم خوردنیهاست، جداست و ارتباطی به ماقبل و مابعد خود ندارد. به همین دلیل، شیعه و سنی پیوسته از این فقره جداگانه بحث کرده اند و در روایات معصومان، صحابه و تابعین نیز به طور مستقل آمده است.
مراد از واژه «الیوم» در این آیه، بنابه قول اکثر مفسران و ادله روایی، دوره زمانی نیست (مانند اینکه گفته می شود: کنت شاباً بالامس وعُدت الیوم شیخاً) آنگونه که فخر رازی و بیضاوی احتمال می دهند بلکه مراد از آن یک روز خاص و به تعبیر ادبی الف و لام آن برای عهد حضوری است. این واژه در این آیه دو بار تکرار شده و هر دو اشاره به یک روز دارد، نه آنکه دو روز مدنظر آیه شریفه باشد. قرآن درباره این روز خاص اوصافی را بیان می کند که عبارتاند از: «یئس الذین کفروا من دینکم»، « اکملت لکم دینکم»، «اتممت علیکم نعمتی»، «رضیت لکم الاسلام دیناً». چون همه این اوصاف مربوط به یک روز مشخص است، باید با یکدیگر پیوند داشته باشند؛ بدین صورت که اکمال دین و اتمام نعمت، موجب یأس کفار و خشنودی خدا از حاکمیت دین اسلام بر جامعه بوده باشد. این روز با این ویژگیهای منحصر به فرد، باید روز حساس و نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار آید و در آن اتفاقی خاص رخ داده باشد که موجب ویژگیهای چهارگانه مذکور شود.
در مصادر شیعه و سنی تنها دو دسته روایت درباره زمان نزول این آیه وجود دارد: 1. نزول آن در حجةالوداع در عید غدیر خم و 2. نزول آن در حجة الوداع در روز عرفه
در مصادر اهل سنت با سند صحیح و با چند طـریق، نزول آیه در روز عرفه (در حجةالوداع) نقل شده است. در مصادر شیعی مانند کافی نیز این مطلب یافت می شود.
روایات دلالت بر نزول آیه در روز غدیر در مصادر شیعی با سند صحیح و طرق متعدد نقل شده اند. در مصادر اهل سنت نیز از صحابه ای که شاهد نزول آیه بوده اند، این احادیث روایت شده اند. هر چند برخی از اهلسنت آنها را ضعیف دانسته و یا از مفتریات شیعه شناخته اند. (البته این سخن اهل سنت، مبنای علمی ندارد؛ چون افرادی که در سلسله سند این روایات آمده اند، از نظر رجالشناسان اهلسنت توثیق شده اند.)
برخی از علمای شیعه و سنی این احتمال را داده اند که آیه اکمال دو بار نازل شده است: یک بار در عرفه و بار دیگر در غدیر و هر دو مرتبط به اعلان ولایت امام علی(علیهالسلام) است. برخی نیز احتمال می دهند روز نزول آیه، عرفه و روز ابلاغ آن در غدیر باشد.
اگر نتوان این دو دسته روایات را جمع کرد، احادیثی که از نزول آیه در عرفه حکایت می کنند (به ویژه آن دسته احادیث که علت نزول را موردی غیر از ولایت امام علی(علیهالسلام) می دانند) به دلیل ضعفهای متعدد درونمتنی و برونمتنی ساقط خواهند بود.
در متن روایاتی که در مصادر اهل سنت از نزول این آیه در عرفه خبر می دهد (به جز روایت خلیلی و حسکانی که در آن علت نزول را ولایت امام علی(علیهالسلام) میدانند) تصریحی به علت نزول آیه نشده است؛ در آنها مشخص نشده چه حادثه ای در عرفه اتفاق افتاد که موجب نزول این آیه و اوصاف مذکور در آن شد. به همین دلیل، مشهور اهلسنت (که بر این باورند این آیه در عرفه نازل شده) در جستوجوی علت نزول آن، وجوه متعددی را احتمال داده اند. این وجوه از سوی مفسران شیعی نقد شده است.
در تمام روایات شیعی، اعم از روایاتی که دلالت بر نزول آیه در عرفه و یا دلالت بر نزول آن در غدیر دارد، علت نزول آیه «اعلان ولایت امام علی(علیهالسلام)» است.
در متن روایاتی که نزول آیه را در غیر عرفه می داند و از شاهدان نزول این آیه یعنی صحابه پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) رسیده است، درباره علت نزول این آیه تنها دو امر ذکر شده است: امر نخست «تطهیر خانه خدا از لوث وجود مشرکان» است که از ابن عباس نقل شده است؛ امر دیگر «ولایت امام علی(علیهالسلام)» است که از امام علی(علیهالسلام)، ابوسعید خدری، زید بن ارقم، ابن عباس و ابوهریره حکایت شده است.
با بررسی ادله و شواهد شیعه و سنی، به نظر ما قطعی است که این آیه در ولایت امام علی علیه السلام است و اقوال دیگر، مخدوش و مردود است.
اهمیت ولایت امام علی(علیه السلام)
آیه تبلیغ و آیه اکمال، تأثیر عمیقی در معنای «مولی» در حدیث متواتر «من کنت مولاه فعلی مولاه» دارد؛ آنچه باید ابلاغ می شد به صورتی که اگر نمی شد، رسالت پیامبر انجام نمی شد، و آنچه موجب اکمال دین، اتمام نعمت و یأس کفار از دین شد، تنها دوستی امام علی(علیهالسلام) نبود، بلکه اعلان رسمی زعامت و امامت علی بن ابی طالب (علیهالسلام) در دین و اسلام و مرجعیت و ولایت او در عقاید و اخلاق و احکام و همه شئون فردی و اجتماعی دین بود. در واقع، اسلامی که کامل است و مورد رضایت خداست مرتبط با ولایت امام علی(علیهالسلام) است؛ « ...و رضیت لکم الاسلام دیناً...».
نکته:
برای مطالعه بیشتر به کتب تفسیر شیعه و سنی و مخصوصا به کتاب شریف «تفسیر تطبیقی آیات ولایت، نوشته استاد نجارزادگان» مراجعه شود.
نظر شما