مجله مهر: مداح یعنی کسی که مدح میگوید، مدح یعنی خوبی کسی را توصیف کردن. پس مداحی یعنی توصیف و بیان خوبی کسی. مداحی کار سادهای نیست، شاید این طور به نظر برسد که مدح اهل بیت گفتن کار سختی نیست، اما دقیقا چون وقتی برای اهل بیت میخوانند باید والاترینها را انتخاب کنند، اما گاهی حتی «کلمه» هم در بیان این توصیفات کم میآورد، پس مدح اهل بیت کار سختی است.
مداحی هم کار سختیست، تا اشعار با جان و روحت عجین نشده باشد، نمیتواند روی دیگران تاثیر بگذارد و آنها را پای مداحی نگه دارد، در این میان شاید جوانترها کار سختتری در پیش دارند، جایی که مورد قضاوت قرار میگیرند و چون هنوز گرد سفید سن و سال روی سر و رویشان نیست، ممکن است جدی گرفته نشوند، اما هیات «منتظران حضرت ولیعصر (عج)» چند سالیمیشوند که میزبان جوانهایی در منطقه غرب تهران است و توانسته به زبان خودشان با آنها ارتباط بگیرد.
با علی نجفی مداح این هیات، درباره مداحی، حضور جوانها و هیات پر شورشان صحبت کردیم. او متولد ۶ خرداد ۶۷ است، دیپلم دارد، اما شغلش در رشته آیتی است. حرفهای که از روی علاقه آن را انتخاب کرده و دورههای فنی آن را هم گذرانده است. در ۱۷ سالگی به حج رفته؛ خودش این حاجی شدن را برچسبی میداند که خدا به او زده و فقط بارش را سنگین کرده است.
چطور مداح شدم؟
«ریشه مداحی در من از سن ۵ سالگی شکل گرفت، زمانیکه کارم را از هیات پدربزرگ شروع کردم و بعدتر در مدرسه ادامه پیدا کرد. نکتهای که این فعالیتها در سن پایین دارد، به خلوص آن برمیگردد، به هر حال در آن زمان هیچ دغدغهای دیگری در ذهن نیست. این روند در سالهای بعد ادامه پیدا کرد. پروسهای که با عنایت خداوند چیده شد، باعث شد که من بیشتر در این فضا حضور داشته باشم.
اما وقتی چهارم دبستان بودم، به پله اول رسیدم. مدرسه ما مذهبی بود، معلم پرورشی به من میگفت که باید این فعالیت را ادامه دهم و در نهایت وقتی ۱۶ ساله بودم کار را به شکل حرفهای شروع کردم و این کار مسیری در ذهن من شد. مداحی برخلاف چیزی که خیلیها ممکن است فکر کنند، اصلا کار سادهای نیست و رسیدن به پله اول کار سختی است. پلهای که اول و آخر آن یکی است، همان عنایت و رضایت اهل بیت.»
بعضی مذهبیها بویی از دین نبردهاند
«در ۱۶ سالگی علاقه من به مداحی سفت و سختتر شد و برای قدم گذاشتم در راهی که چندان هم آسان نبود، حاضر بودم. در این مسیر پدر و مادرم حمایتهای زیادی کردند. به هر حال خانواده مذهبی من همراهم بودند، اما نمیتوان گفت که تاثیر خانواده مذهبی در این مسیر صد در صد کافی است. چون خانوادههایی را میشناسیم که مذهبی هستند اما اصلا بویی از مذهب و دین نبردهاند. فکر میکنم در وادی سیدالشهدا این آدمها غربال میشوند، چون امام حسین (ع) هم بُعد دنیایی دارد هم آخرتی، به سیدالشهدا نمیتوان نگاه خودپرداز بانکی داشت!»
کنایه سختترین نوع درد است
«بخشی از سختیهای مداحی کردن، به حرف و حدیثهایی برمیگردد که میان اطرافیان وجود دارد. حرفهایی از این قبیل که میگویند این کار را انجام ندهید، به انحراف کشیده میشود. به هر حال همه آدمهای وادی مذهبی بودن را درک نمیکنند. خیلیها هم میگویند مسیر بی سر و صدایی را انتخاب کنید و بروید. اما خانواده من این نگاه را ندارند و میگویند همه چیز را باید اصولی پیگیری کنی. میگفتند که اول امام حسین(ع) را بشناس، بدان که چرا میخواهی برایش بخوانی. کنایه سختترین نوع درد است، یک کلمه از شمشیر و نیزه سختتر است.
درباره سختیهای نحوه اجرا هم بخواهم بگویم، مسایلی مانند شعر و نوع گویش بود که حتی برخی ممکن است دوست نداشته باشند. اما با عنایت امام حسین (ع) توانستیم از این مراحل عبور کنیم.»
خودمان به ریتم و شعر میرسیم
«برای اشعاری که در هیاتها خوانده میشود، اشعار مرجعی وجود دارد که هم قدیمی هستند و هم سنتی. امروز دوستانی هم داریم که شعرهایی را میگویند که من استفاده میکنم. درباره ریتم و آهنگ اشعار هم باید بگویم که بعضی از اشعار را دوستان ما آهنگین میگویند. از طرفی برخی ملودیها را خودم میسازم که بر اساس سلیقه خودم هم هست و دوستان برای آنها شعر میگویند. چون رهبرانقلاب گفته بودند خودتان آهنگسازی کنید، از همین رو دوستان ما در همین زمینه کارهایی را شروع کردند.»
ما به هیات میرویم که تغذیه شویم
«هرچقدر که آدم خستهتر شود، زندهتر هم میشود. بعضیها میگویند به هیات میروند که تخلیه شوند، اصلا این طور نیست! ما به هیات میرویم که تغذیه شویم.»
وادی اهلبیت سلیقهای نیست
«واقعیت این است که در همه این سالها که امام حسین (ع) تغییر نکردهاند، این طرز فکرهاست که عوض شده است. شاید بگوییم سالها قبل ریا کمتر بود، بعضیها میگویند ورود دستگاههای موسیقی باعث تغییر در مداحیها میشوند، اما تغییر بیشتر در حال و هوا بوده است، در آن زمان مبنایی بر کار بود که همه بر اساس همان بودند. امروز ۴۸ هزار هیات ثبت شده داریم و به همان اندازه هم امام حسین (ع). این مشکلی است که در هیاتهای مذهبی ایجاد شده و برخوردهای سلیقهای اتفاق افتاده است. وادی اهل بیت اینطور نیست که سلیقهای نگاه کنیم، وادی صد در صد عقل است. هیاتی که مردم را به سمت قرآن و اهل بیت سوق ندهد، اشتباه کرده است. مبنای جلسات ما همیشه قرآن و اهل بیت بوده است، بعد از آن زیارت و در نهایت هم منبر. هیات ما بیشتر منبر دارد و سینهزنی حاشیه آن حساب میشود.»
هیات ما با هفت نفر شروع شد
«ما چند دوست بودیم که سالهای ۸۵-۸۶ استارت اولیه هیات خودمان را زدیم. با تعدادی از هممحلیهایی که خط فکری مشابهی داشتیم، دست به کار شدیم. این اتفاق خیلی آرام افتاد، اما میخواستیم قدم را پیش بگذاریم و از اینکه دور یکدیگر مینشینیم به فضای تشکیلاتی برسیم. باید بگویم سه سالی زمان گذشت که ما خودمان را پیدا کنیم و سال ۸۹ به ثمری که میخواستیم رسیدیم.
برای شروع کار و در همان ابتدا هدف آخر را دیدیم، مبنای ما رسیدن به سیدالشهدا بود، مبنای صد در صدی را بر رضایت سیدالشهدا گذاشتیم. در این مسیر اولین کاری که انجام دادیم، تعهد همین دوستانی بود که کار را با یکدیگر شروع کرده بودیم. برنامههای اولیه را در حسینیه برپا میکردیم، دوستان زیادی به ما کمک کردند تا مراسم هفتگی خودمان را شروع کردیم. مراسم هفتگی آن زمان منبر، روضه، ذکر و سینهزنی بود. چارچوب خاص دیگری نداشتیم. البته منبر گاهی نداشتیم، چون تعدادمان کم بود. اما آرام آرام به سمتی رفتیم که حتما منبر و موعظه داشته باشیم. البته نکتهای که وجود دارد این است که ما از همان ابتدا میدانستیم قدم در راهی میگذاریم که قبلا بقیه رفتهاند و هیچ تغییری در آن نیست، فقط ما سلیقههایی را به آن اضافه میکنیم. روضه هفتگی ما در چند سال اول فقط با ۷-۸ نفر برگزار میشد، حتی یکبار هیچکسی نبود و بعد گفتیم حتی اگر کسی نباشد، دو نفری روضه را برپا میکنیم.»
تفاوت ظاهری را مبنا قرار نمیدهیم
«ما در منطقه غرب تهران هستیم و آرام آرام دوستان جدیدی به ما اضافه شدند، در بین آنها حتی کسانی هستند که صد در صد مخالف ما بودند! و حالا تفاوت زیادی با گذشته خودشان کردهاند. شاید بتوانم همراهی این دوستان را در این بدانم که مبنای ما بر اخلاق آدمها بود. ما تفاوت ظاهری را مبنا قرار نمیدادیم، به این فکر میکردیم که در گذر زمان همه اینها درست میشود.
برای ما حسن خلق اهمیت دارد، موضوعی که روی دیگران هم تاثیر مثبتی دارد. موقعیت روضه سیدالشهدا رحمت عام است.»
امام حسین(ع) پُزبانک نیست
«هزینههای هیات ما صد در صد مردمی است. شاید یکی از دلایلی که بتوان گفت محبت برخی از مردم در دهه گذشته نسبت به امام حسین کمرنگ شده، این بوده که بدهبستانی با اهل بیت کار کردهاند. جملهای را در این باره در ذهن دارم که «امام حسین (ع) پُز بانک نیست» باید برایشان خرج کنید؛ چون سیدالشهدا خود و خانوادهاش را خرج کرد. همه برای رضای خدا در هیات کار میکنند، شاید عدهای بگویند که نمیشود، اما ما یکی از پروسههایی که از سال ۸۹ داشتهایم این بود که بچههای هیات درسشان را بخوانند، سربازی بروند و سعی کنیم برای پیدا کردن کار به آنها کمک کنیم. از همین رو در هیات بچهها بیشتر خودشان خرج میکنند تا بخواهند مبلغی را دریافت کنند، البته برخی کارهای تخصصی هم هست که متخصص آن میآید و انجام میدهد؛ مثل داربست نصب کردن.»
چرا در ایام عید و شادی اهل بیت، در شهر نمادی از شادی نیست؟
«حرفی که همیشه من میزنم این است که شما سنگ جلوی پا نیندازید، لازم نیست کمکمان کنید! ورود کردن به چنین موضوعاتی می شود درد و دل همه هیاتهایی مانند ما. خودمان میدانیم که اگر با شهرداری وارد مکالمه برای کمک شویم، همین چیزی را هم که خودمان داریم از ما میگیرند.
ما معتقدیم در زمان اعیاد مذهبی و شادی اهل بیت، فضای شهر باید شاد شود، در زمان محرم محزون باشد. اما وقتی در شهر ما نمادی از شادی نیست و به یکباره محرم همهچیز سیاه می شود، مردم شروع به ایراد گرفتن میکنند، از ظرف غذا و راه افتادن هیات تا رنگ شهر. این در حالیست که خیلی از همین هیاتها خیریه دارند و افراد نیازمندی را هم تحت پوشش خودشان میگیرند.»
مارا به خیر «شهرداری» امیدی نیست، شر مرسان
علی نجفی درباره میزان کمکهایی که از طرف نهادهایی مثل شهرداری تهران شده میگوید: «کمک از طرف ارگانهای مختلف اصلا اتفاق نمیافتد، مثل این است که دست و دلشان میلرزد. ما درخواست دادیم که از زمینهایی که مشاعات شهرداری هست در اختیار ما قرار دهند تا خودمان بتوانیم در آنها هیات را بنا کنیم و ساخت و ساز داشته باشیم. چون هیات ما به جز مراسمهایی که برای زمانهای خاص است، جلسات هفتگی هم دارد که با توجه به تعداد افرادی که در آنها شرکت میکنند، دیگر جا نداریم و هربار هم تغییر دادن آن کار را سختتر میکند.
از طرفی در مساجد هم روی هیاتها بسته است و فقط برای نماز خواندن است. آدمهای جوان را راه نمیدهند. مساجد ماه در همین ماه محرم ساعت ۹ شب تعطیل میکنند! مساجد روی سه چیز میگردد؛ اول نماز خواندن، انتقال نظرات به دیگران حتی اگر چندان درست نباشد و سوم اینکه هیچ برنامهای برای آینده جوانها ندارند و این اتفاق بدی است.»
وقتی در دقیقه ۹۰ همهچیز جور میشود
همهی هیاتیها خاطرات بزرگ و کوچکی از اتفاقات پیرامون خود دارد. مداح هیات منتظران حضرت ولیعصر (عج) میگوید: «خاطرهای درباره تامین هزینههای هیات دارم که گفتنش خالی از لطف نیست؛ شب ۲۱ ماه رمضان سال ۹۰، دو باند هیات سوخت و واقعیت اینکه ما حتی هزار تومان هم نداشتیم. هزینه باندها هم چیزی در حدود یک میلیون تومان میشد. اصلا نمیدانستیم باید چه کنیم. همان لحظه یک نفر تماس گرفت و گفت کمک به هیات دارد که چک است، مبلغ چک هم یک میلیون و ۳۷۰ هزار تومان بود! ما یک میلیون و ۲۰۰ هزینه باندها را پرداخت کردیم و ۱۷۰ هزار تومان مابقی هم برای کابلها و اتصالات آن هزینه شد.
حتی یک مورد داشتیم که یک سال برای محرم هر شب خرید میکردیم و این کار را برای بچهها سخت کرده بود، چون پول نداشتیم، نمیتوانستیم خرید کلی کنیم؛ اما به یکباره کمک هزینههایی رسید که با آن میتوانستیم چند دهه محرم را برگزار کنیم!»
روضهای که برای امام حسین(ع) و مردم سوز دارد
سوال پایانی ما از این مداح جوان که دیگر اسم و رسمی برای خودش دست و پا کرده درباره روضههایی است که میخواند. او می گوید: «همه روضههای اهل بیت خیلی خوب هستند، اما دو روضهای که به نظرم هم برای امام حسین(ع) و هم برای مردم خیلی سوز دارد، روضه حضرت علیاصغر (ع) و روضه حضرت رقیه (س) است.»
نظر شما