یادداشتی از مصطفی دلشاد تهرانی؛

آزادگی و نقش آن در رسیدن به کمال

آزادگی و نقش آن در رسیدن به کمال

وقتی آزادگی و آزادمنشی در انسان نباشد، علوم و فضایل و دیگر چیزها رنگی از قبض دارند و در جایی و در امتحانی این تنگی و تنگ‌نظری ظهور می‌نماید.

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است که مصطفی دلشاد تهرانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر نهج البلاغه در مورد آزادگی و نقش آن در رسیدن به کمال نوشته است:

آزادگی  در هر مرتبه‌ای از مراتبش، کمالی است که دیگر کمالات در بستر آن فراهم می‌آید، و اگر کمالی در بستر آزادگی حاصل نشود، رنگی از «قبض» و نشانه‌ای از «اسارت» دارد. علم اگر در بستر آزادگی فراهم نشود، حجاب می‌شود، و اخلاق اگر فارغ از آزادگی به دست آید خودبینی می‌آورد؛ و هر چیز دیگر نیز همین‌طور است.

وقتی آزادگی و آزادمنشی در انسان نباشد، علوم و فضایل و دیگر چیزها رنگی از قبض دارند و در جایی و در امتحانی این تنگی و تنگ‌نظری ظهور می‌نماید. مثلا در عرصه علوم  چنین می شود که هر کس هر چه را یافته است تصور می نماید که حقیقت همان است و آن‌چه دیگران یافته‌اند بهره‌ای از حقیقت ندارد و حتّی یافته‌های دیگران را انکار می نماید. در دیگر عرصه‌ها هم همین‌گونه است که اگر فضل و کمال در بستر آزادگی حاصل نشود، نشانی از قبض همراه دارد.

بنابراین آزادگی و آزادمنشی از کمالاتی است که بهترین زمینه را برای کمالات دیگر فراهم می‌سازد و لازم است هر کس با توجّه به توان خود مرتبه‌ای از آن را تدارک نماید و در راه تمام کردن آن تلاش نماید تا به والاترین مراتب آن که آزادی از غیر خداست واصل شود. امیر مؤمنان علی(ع) فرموده است: «إِنَّ قَوْمًا عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ، وَ إِنَّ قَوْمًا عَبَدُوا اللهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ، وَ إِنَّ قَوْمًا عَبَدُوا اللهَ شُکْرًا فَتِلْکَ عِبَاَةُ الاْحْرَارِ: مردمی خدا را به امید بخشش پرستیدند، این پرستش بازرگانان است؛ و گروهی او را از روی ترس عبادت کردند و این عبادت بردگان است؛ و گروهی وی را برای سپاس پرستیدند و این پرستش آزادگان است».(نهج البلاغه، حکمت ۲۳۷)

امیرمؤمنان(ع) والاترین چهره عبادت را عبادت آزادگان معرفی می‌کند که از صورت تجارت‌پیشگی بازرگانان و اسارت‌زدگی بردگان آزاد شده‌اند و خدا را به خاطر سپاس پرستش می‌نمایند. البته این سخن به معنای نفی صورت‌های گوناگون عبادت نیست، زیرا آدمیان در مراتب گوناگون قرار دارند و هر کس در مرتبه‌ای او را می‌پرستد و بیش‌تر انسان‌ها آن مرتبه تامّ را در خود محقق نمی‌کنند، اما کمال آدمی در این است که به سوی کمالِ آزادگی در همه امور سیر کند. پس لازم است افق حرکت روشن باشد و هدف فراموش نشود تا راه گم نگردد. امام علی(ع) که نمونه جامع کمالات انسانی و افق حرکت آدمی است، درباره خود چنین فرموده است :«مَا عَبَدْتُکَ خَوْفًا مِنْ عِقَابِکَ، وَ لاَ طَمَعًا فِی ثَوَابِکَ، بَلْ وَجَدْتُکَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُکَ: [خدایا] من تو را به خاطر بیم از کیفرت، و یا به خاطر طمع در بهشتت پرستش نکرده‌ام، بلکه تو را از آن رو پرستش کردم که شایسته پرستش یافتم.»(شرح نهج البلاغة، ابن میثم بحرانی، ج ۵، ص ۳۶۱)

  از منظر امیرمؤمنان(ع) عبادت آزادگان، عبادتی است که از انگیزه تجارت‌پیشگی و برده‌صفتی آزاد باشد و عبادتی باشد به عنوان عالی‌ترین عکس‌العمل سپاسگزارانه انسان از پدیدآورنده خلقت، و اظهار شیفتگی و عشق انسان باشد به کامل مطلق و جمیل علی‌الاطلاق، و سلوک و سیر الی‌الله باشد. «لَوْ لَمْ یَتَوَعَّدِ اللهُ عَلَی مَعْصِیَتِه، لَکَانَ یَجِبُ أَنْ لاَ یُعْصَی شُکْرًا لِنِعَمِهِ: اگر خداوند از نافرمانی خود بیم نمی‌داد، سپاسگزاری ایجاب می‌کرد که نافرمانی نشود.»(نهج البلاغه، حکمت ۲۹۰)

اهمیت آزادی از غیر خدا

اگر انسان در هر عرصه‌ای با آزادگی وارد شود و شرایط حرّیت را رعایت نماید، خود را از اسارت حفظ می‌نماید. از امیر بیان، علی(ع) تعبیری بسیار لطیف وارد شده است : «مَنْ قَامَ بِشَرَائِطِ الْعُبُودِیَّةِ أُهِلَّ لِلْعِتْقِ. مَنْ قَصَّرَ عَنْ أَِحْکَامِ الْحُرِّیَّةِ أُعِیدَ إِلَی الرِّقِّ: هر که شرایط بندگی را برپا دارد، اهل آزادی می‌گردد. هر که در احکام آزادی کوتاهی ورزد  [ یا آزادی را در خود محکم و نهادینه نکند] به بردگی برگردانده می‌شود.».(شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۵، ص ۳۱۴)

انسانی که از غیر خدا خود را آزاد می‌کند، و به بندگی حق تن می‌دهد، در خودش آزادی و آزادگی را فراهم می‌کند، زیرا آزادی و آزادگی شرایط و قواعدی دارد و بنابر اندیشه توحیدی امیرمؤمنان علی(ع) لبّ این شرایط و قواعد آزادی از غیر خدا و بندگی حق است؛ و اگر آدمی این قواعد و شرایط را پاس ندارد یا آزادگی را در خود محکم و راسخ و نهادینه نکند، آزادی و آزادگی خود را که موهبتی الهی است، از دست می‌دهد و اسیر هر چیزی می‌شود، حال آن‌که فطرتِ انسان، او را به آزادی از هر چه غیر کمال مطلق است می‌خوانَد.

غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود        

ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است

مگر تعلّق خاطر به ماهرخساری        

که خاطر از همه غم‌ها به مهر او شاد است 

(حافظ شیرازی)

کد خبر 4425250

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • IR ۱۴:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۳۱
      0 0
      ازادگی ارزش والای انسانی است و علائم ان: 1- بیزاری از دروغ و خیانت و فرصت طلبی و نفاق. 2- قانع بودن به حق خود و دوری از اصراف و حرص و طمع. 3- محترم شمردن حقوق دیگران. 4- کمک به استمداد طلبان 5- خضوع در مقابل حق 6- صبر در ناملایمات