خبرگزاری مهر، گروه بینالملل، جواد حیران نیا-مریم خرمائی: ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا به رواج «حمایتگرایی» و «یکجانبهگرایی» در همه حوزهها از تجارت گرفته تا تصمیمگیریهای حساس در عرصه بینالملل منجر شد. اعمال تعرفههای تجاری بر دوستان اروپایی و رقبای چینی، خروج از پیمانهای جمعی نظیر برجام که محصول اجماع نظر است و تناقضگویی از جمله چالشهایی است که جامعه بینالملل از بعد از ورود ترامپ به کاخ سفید، با آن دست به گریبان بوده است. درهمینراستا، خبرنگار مهر در گفتگو با «پانگ سن» سفیر چین در ایران، ضمن بررسی روابط دوجانبه، میزان حمایت چین از ایران در سازمانهای منطقهای و پروژههای بینالمللی را جویا شده و به موضوع مناقشه تجاری میان پکن- واشنگتن و راهکار چین برای مقابله با برتریجویی آمریکا با تکیه بر قدرت دلار پرداخته است.
*در حال حاضر چه موضوعاتی به عنوان محورهای همگرایی در روابط دو کشور ایران و چین مطرح هستند؟
حسن روحانی رئیس جمهوری ایران در ماه ژوئن سال جاری میلادی (۲۰۱۸)، برای شرکت در اجلاس سازمان همکاری شانگهای که در شهر «چینگدائو» برگزار شد، به چین سفر کرد. این اجلاس یک موفقیت بزرگ بود و ما پیشرفتهای بسیار خوبی در ترسیم نقشه راه برای توسعه آینده این سازمان بهدست آوردیم. رئیس جمهور روحانی نقش فعال و سهم بسیار قابل توجهی در موفقیت این اجلاس داشت و رؤسای جمهوری دو کشور نیز در حاشیه این اجلاس، نشستی دو جانبه را برگزار کردند.
رؤسای جمهوری ایران و چین در این نشست در ارتباط با همکاریهای نزدیک دو کشور گفتگو کردند. من فکر میکنم که روابط بین دو کشور به صورت متقابل و مکمل است. این به نفع دو کشور و همچنین مردم ایران و چین است. در واقع پتانسیلهای زیادی برای کار در موضوعات مختلف در روابط دو کشور وجود دارد و ما میتوانیم با توجه به دستاوردهای گذشته در روابط دو کشور، در حال حاضر نیز پیشرفتهای قابل توجهی در حوزههای سیاسی، فرهنگی، امنیتی و اقتصادی و همچنین تعاملات مردمی داشته باشیم.
شما به امکان عضویت ایران در سازمان شانگهای اشاره داشتید. در زمان سفر شی جینپینگ به ایران، رهبران دو کشور چین و ایران بیانیه مشترکی را منتشر کردند که در آن بیانیه، دولت چین نظر و مواضع مثبت خود را در ارتباط با عضویت ایران اعلام کرد. چین از عضویت کامل ایران در شانگهای و ایفای نقش بیشتر این کشور در این سازمان حمایت و پشتیبانی میکند. ما تمایل بسیاری به همکاریهای دوجانبه اقتصادی داریم. در واقع همکاری میان دو کشور براساس تعهداتی است که هر دو طرف برعهده گرفتند و بنابراین این همکاری شفاف و قانونی است، هرچند در این میان با برخی موانع نیز که از سوی بازیگران خارجی ایجاد میشود، از جمله تحریمهای آمریکا علیه ایران مواجه میشویم اما در عین حال، روابط ما براساس احترام متقابل و منافع دوجانبهای است که عمیقا ریشه در دوستی و تمدن دیرپا و قدیمی ما دارد. بنابراین ما با شرایط دشواری روبرو هستیم و نیاز به کار و مشورت با یکدیگر برای پیروز شدن بر این مشکلات داریم که به دلیل تحریمها ایجاد شدهاند.
موضع چین همیشه شفاف و مشخص بوده است. مواضع ما همیشه علیه تحریمهای یکجانبه بوده است، چون این تحریمها برخلاف روح همکاریهای چندجانبه است و طی دو سال گذشته ایران و چین همچنان روابط نزدیک خود را حفظ کردهاند.
«محمد جواد ظریف» وزیرخارجه ایران، به چین سفر کرد و سپس وزرای خارجه کشورهای باقی مانده در برجام در نیویورک با هم دیدار کردند و در ارتباط با راههایی برای پیروز شدن بر مشکلات پیش رو برای حفظ برجام به گفتگو پرداختند، چون برجام یک معاهده چند جانبه بسیار مهم است و همه امضاکنندگان باید به تعهدات خود در این معاهده عمل کنند. ما بسیار خرسندیم که ایران مطابق با برجام به تعهدات خود به طور کامل عمل کرد. تاکنون آژانس انرژی اتمی ۱۲ گزارش منتشر کرده که در همه آنها پایبندی ایران را به تعهداتش در برجام تائید کرده است. دیگر کشورهای امضاکننده برجام شامل فرانسه، آلمان، انگلیس، روسیه و چین نیز آمادگی و حمایت کامل خود را از ادامه این معاهده اعلام کردهاند و این نشان میدهد که ایران از حمایت جهانی در ارتباط با حفظ برجام برخوردار است.
میخواهم اشارهای نیز درباره مبارزه با تروریسم داشته باشم. تروریسم تهدیدی علیه همه کشورها و دشمن مشترک جامعه جهانی است و نباید تفاوتی میان تروریستها به عنوان تروریست خوب و یا بد قائل شد و تلاش برای شکست همه آنها باید صورت گیرد.
ما باید از طریق اقداماتی مانند تقویت همکاریهای بینالمللی، حذف فقر و ریشه کن کردن بنیادگرایی ایدئولوژیک، ریشههای تروریسم را بشناسیم و با آن مقابله کنیم.
به نظر ما تروریسم با هیچ کشور، گروه، مردم و یا دین خاصی ارتباط ندارد و با تروریسم در هر شکلی باید مقابله و مبارزه کرد و در این ارتباط نباید استانداردهای دوگانهای وجود داشته باشد. چین و ایران هر دو قربانی تروریسم هستند. ما حادثه تروریستی اخیر در اهواز را به خاطر داریم و چنین اقدامات خلاف قانون و غیرانسانی را محکوم میکنیم. در گذشته، ما با ایران همکاریهای بسیار خوبی در زمینه اجرای قانون و مبادله اطلاعات درباره مقابله با حمل مواد مخدر و جرائم مرزی و.. داشتیم. ما همچنان به همکاریهایمان ادامه خواهیم داد چون این همکاریها نه تنها به نفع دو کشور ایران و چین و مردم این دو کشور است بلکه فراتر از آن به نفع صلح و ثبات کل منطقه خواهد بود. من فکر میکنم که این مسئله مهمی در روابط دو جانبه ما است.
در حال حاضر میخواهم چند کلمهای در ارتباط با روابط چین و آمریکا بگویم. در روابط تجاری دو کشور در حال حاضر شاهد اختلافات و شکافهایی هستیم که دلیل این اختلافات آن چیزی نیست که آمریکا میگوید. آمریکا مدعی است که منافع تجاری فقط به نفع چین بوده است و منافع تجاری باید برای همه طرفها باشد و نه فقط یک طرف. اما ما هیچگاه به دنبال مازاد تجاری یکجانبه نبوده و نیستیم. چین تمایل دارد تا این مسائل را از طریق گفتگوها و رایزنیهای دوجانبه در یک فضای برابر دنبال کند اما متاسفانه طرف آمریکایی مواضع سیال و بسیار متغیری دارد. این شرایط باعث تغییر نظر ما شد و رایزنی میان دو کشور را بسیار سخت کرد. البته ما باید این را در نظر بگیریم که چین از ابتدا هیچ تصمیمی برای درگیر شدن در جنگ و اختلافات تجاری با آمریکا نداشت و ما هیچ علاقهای به چنین درگیری و جنگ تجاری نداریم اما از مقابله با آن نیز ابایی نخواهیم داشت. در واقع اگر آمریکا مصمم به تشدید تنشها و ادامه این اختلافات باشد، ما نیز آماده مقابله و مبارزه هستیم. چین اعتماد به نفس و توانایی کافی را دارا است که بتواند از منافع، حاکمیت، پیشرفت و امنیت خود دفاع کند.
به تازگی «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا، در یک اندیشکده مطالعاتی اظهاراتی داشت که در آن اتهاماتی بی اساس را علیه سیاستهای داخلی و خارجی چین مطرح کرد و با ادعای اینکه پکن در مسائل داخلی و انتخابات آمریکا دخالت میکند، چین را متهم کرد. این سخنان چیزی نیست جز ادعاهای مبتنی بر شواهد مخدوش و نامعتبر و دستکاری شده. چین به شدت با این اقدامات و مواضع مخالف است.
چین آشکارا به دنبال توسعه صلح و عمل به تعهدات خود برای گسترش روابط دوستانه و همکاری با دیگر کشورها براساس اصل همزیستی مسالمتآمیز و شکل دادن جامعهای با آینده مشترک برای بشر است. چین همیشه اصل عدم مداخله در مسائل داخلی دیگران را دنبال میکند و به هیچ عنوان به دنبال توسعه و گسترش منافع خود در مقابل ایجاد هزینه و زیان برای دیگر کشورها نیست. به هر حال ما با اطمینان خاطر از منافع، حاکمیت، امنیت و پیشرفت خود حفاظت میکنیم، هر چند برای طرف آمریکایی این موضوع کم اهمیت و مضحک است و به همین دلیل به دنبال حذف تعاملات و نادیده گرفتن همکاریهای عادی و معمولی با چین است.
سیاست چین در مقابل آمریکا باثبات و روشن است. ما به تعهداتمان در برابر آمریکا در مورد تلاش برای همکاریهای برد- برد، احترام متقابل و کاهش اختلافات و تقابلها در روابط دو طرف ادامه خواهیم داد. ما به آمریکا توصیه میکنیم که به مسائل حقوق بشری خود نیز توجه داشته باشد و از اتهامات بی اساس علیه چین و متهم کردن این کشور خودداری کند و در مقابل اقدامات اساسی و قاطعانهای را برای حفظ و توسعه روابط بلند مدت و با ثبات میان دو کشور انجام دهد.
*در چهارم نوامبر قرار است تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران اجرا شود. آیا به نظر شما چین از تحریمهای آمریکا تبعیت خواهد کرد یا تجارت خود را با ایران ادامه خواهد داد؟ آیا پکن واردات نفت خام از ایران را کاهش خواهد داد؟
در ارتباط با روابط تجاری دوجانبه، من باید این موضوع را روشن کنم که روابط میان دو کشور از جمله همکاریها در حوزه انرژی و بخش نفت از تعهداتی که هر دو کشور بر عهده گرفتند، تبعیت میکند و این روابط به طور کامل شفاف و قانونی و مشروع است. ما به شدت با هر تحریم یکجانبهای مخالف هستیم. ما می دانیم که دور بعدی تحریمها نزدیک است که فقط بخش صادرات ایران را هدف قرار داده است و موضع ما در مخالفت با تحریمهای آمریکا است. ما به همکاریهایمان با ایران ادامه خواهیم داد و دو طرف طی چند ماه گذشته در ارتباط با شیوه خاص این همکاریها در تماس و ارتباط بودهاند. ما در حال رایزنی هستیم تا پیشنیازهای لازم برای تداوم همکاریها را به دست آوریم. البته طی چند سال گذشته چه با وجود تحریم و چه غیر آن ما شاهد نوساناتی در واردات و صادرات کالا از جمله نفت بودیم که این موضوع طبیعی است. بنابراین در صورت کاهش و یا افزایش حجم واردات نفت چین از ایران، نباید تعجب کنیم.
*چین در نظر دارد تا جاده باستانی ابریشم را از طریق طرح یک کمربند یک جاده، احیا کند. ایران در کجای این طرح قرار دارد و منافع متقابل این پروژه چیست؟ کدام ظرفیتها و قابلیتهای ایرانیها میتواند به ایجاد منافع و مزایای متقابل در این طرح کمک کند؟
اول از همه و پیش از هرچیز تاکید میکنم که مفهوم طرح یک جاده و یک کمربند یا همان راه ابریشم جدید به طور کامل شفاف و روشن است. ما از هر کشوری که بخواهد به این طرح بپیوندد، استقبال میکنیم. پس این بلوک فقط محدود به چند کشور نیست. ما بسیار خوشحال میشویم که کشورهای بیشتری تمایل و حمایت خود را برای پیوستن و همکاری در این طرح اعلام میکنند. حتی کشورهایی از آفریقا، آمریکای لاتین و برخی سازمانهای بینالمللی تمایل و آمادگی خود را برای مشارکت و پیوستن به طرح جاده جدید ابریشم اعلام کردهاند. ما بیش از یکصد برگ و توافقنامه با کشورهای مختلف در ارتباط با چگونگی احداث طرح یک جاده یک کمربند امضا کردهایم. این اقدامات و ابتکارات بر اساس برابری، دسترسی آزاد، شفافیت معاهدات و منافع متقابل دنبال شده است. تاکید میکنم که در جریان ساخت و احداث طرح یک جاده، یک کمربند با همه کشورهای علاقمند و مرتبط مشوررت به عمل خواهد آمد، پس این طرح تنها تامین کننده منافع کشوری خاص نیست، بلکه منافع مشترک برای همه کشورهای شرکتکننده را به همراه خواهد داشت. از دوران باستان، ایران نقش پیوندی را در جاده ابریشم داشته و از دو هزار سال پیش به این سو وجود جاده ابریشم در امتداد مسیر ارتباطی ایران و چین باعث شده روابط نزدیک دو کشور حفظ شود. جاده ابریشم تنها منحصر به مبادلات تجاری و بازرگانی نیست، بلکه این مسیری در راستای مبادلات فرهنگی، مذهبی، فکری و فلسفی است و مسیری برای تقویت روابط دوستانه دو کشور است. با قاطعیت میتوان گفت که ایران نقش بسیار مهمی در این جاده از زمان باستان تا به امروز داشته و ما ایران را به عنوان شریکی مهم در طرح یک جاده، یک کمربند در نظر میگیریم. طی چند سال گذشته ما همکاریهای موفقی را در بخشهای مختلف با ایران دنبال کردهایم و در این ارتباط پیشرفتهای خوبی به دست آوردیم و فکر میکنم در آینده ما میتوانیم برای نزدیکی بیشتر منافع دو دولت و مردم دو کشور کارهای بیشتری نیز انجام دهیم.
*چند سال پیش باراک اوباما اعلام کرد که آمریکا به چین اجازه نخواهد داد که نظم تجاری قرن ۲۱ را تعریف کند. همان طور که میدانید نظم تجاری آمریکا بر اساس لیبرالیسم اقتصادی است. براین اساس چه تفاوتی میان نظم مورد نظر آمریکا و نظم چینی در روابط بینالملل وجود دارد؟
ابتدا این را تاکید کنم که ما از روابط تجاری چندجانبه براساس قواعد سازمان تجارت جهانی حمایت میکنیم. البته علاوه بر سازمان تجارت جهانی، تعدادی دیگر از توافقات منطقهای مانند پیمانهای تجاری دوجانبه یا توافقات ابتکاری منطقهای با مشارکت شرکا و یا بلوکهای تجاری مختلف نیز وجود دارند.
در ارتباط با پیمان تجاری اقیانوس آرام (TPP) که نخستین بار از سوی باراک اوباما اعلام شد، ما شاهد برخی پیشرفتها در این زمینه بودیم، اما وقتی دونالد ترامپ روی کار آمد، او از این توافق مشترک عقب نشست و حتی ترامپ نه تنها از پیمان تجاری اقیانوس آرام بلکه از پیمانهای بینالمللی دیگر نیز عقب نشینی کرد. نمونه دیگری که اتفاق افتاد، در جریان خروج آمریکا از پیمان تغییرات آب و هوایی پاریس بود. در عین حال، طرح یک جاده یک کمربند علیه هیچ کشوری نیست و این برای همه کشورهایی که آماده مشارکت در آن هستند، منافع قابل توجهی را خواهد داشت. به همین دلیل است که ما میبینیم کشورهایی مانند فرانسه، آلمان و انگلیس در بانک سرمایهگذاری زیربنایی آسیا(AIIB) مشارکت دارند. پس در مقایسه با پیمان تجاری اقیانوس آرام، طرح یک جاده، یک کمربند فراگیرتر و جامع تر است. در واقع پیمان تجاری اقیانوس آرام یا همان TPP به دنبال ترویج منافع گروهی خاص از کشورها در مقابل ایجاد هزینه برای دیگران است و این اختلاف اصلی میان طرح TPP و طرح یک جاده یک کمربند است.
*برخی کارشناسان معتقدند که چین نمیخواهد سازمان همکاری شانگهای خیلی جنبه ضد غربی به خود بگیرد و به خاطر همین نیز پکن از عضویت ایران در این سازمان حمایت کافی و مناسب به عمل نمیآورد. نظر شما در این باره چیست؟
همان گونه که گفتم رئیس جمهور شی جینپینگ در سال ۲۰۱۶ از ایران دیدار کرد و سپس روسای جمهوری دو کشور بیانیه مشترکی را منتشر کردند که در آن چین موضع خود را در ارتباط با حمایت از عضویت کامل ایران در سازمان شانگهای اعلام کرد. در جریان سفر اخیر رئیس جمهور روحانی به چین نیز پکن مواضع خود را بار دیگر در ارتباط با حمایت از عضویت ایران اعلام کرد اما برخی کشورها هستند که از نزدیکی روابط دوستانه چین و ایران خیلی خوشحال و راضی نیستند و تلاش میکنند با شایعهسازی بین دو کشور اختلاف و شکاف ایجاد کنند. به عنوان مثال من دو سال پیش بخشی از یک خبر را در بی بی سی خواندم که در آن ادعا شده بود که چین مخالف عضویت کامل ایران در سازمان شانگهای است. من مجبور شدم با مطبوعات ایران گفتگو کنم و اعلام کنم که این خبر به طور کامل ساختگی و مضحک است. همان طور که گفتم چین از عضویت کامل ایران در سازمان شانگهای استقبال و حمایت میکند اما تصمیمگیری نهایی در این ارتباط در سازمان شانگهای و از طریق اجماع همه کشورها اتخاذ خواهد شد. در واقع هر تصمیمی در سازمان شانگهای باید از طریق مشورت و رایزنی دنبال شود و به همین دلیل است که ما به ایران پیشنهاد کردیم که با دیگر اعضای شانگهای نیز برای کسب حمایت جامع مشورت و رایزنی کند. با توجه به ماهیت سازمان شانگهای، فکر میکنم که تمرکز عمده و اصلی این سازمان بر دو حوزه مبارزه با تروریسم و همکاریها و توسعه مشترک اقتصادی باشد. ارتقا عضویت فرایندی زمانبر است. برای مثال ما به تازگی هند و پاکستان را به عنوان اعضای جدید در این سازمان پذیرفتهایم و سازمان مباحث داخلی خود را پیرامون گسترش اعضا آغاز کرده است. پس من میخواهم برخی تصورات پیشین را تصحیح و این مسئله را روشن کنم که چین حامی عضویت ایران در سازمان شانگهای است.
*ایران و چین مواضع مشترکی در ارتباط با مبارزه با تروریسم دارند. در حال حاضر میان دو کشور چه همکاری هایی درباره این موضوع بسیار مهم وجود دارد؟
پیش از هر چیز تلاشهای ما در سطح سیاسی بر دستیابی به یک اجماع نظر داخلی در سازمان ملل و دیگر مجامع است. ما مخالفت خود را علیه تروریسم نشان دادهایم و برای مثال همه توافق کردهاند که تروریسم را به صورت ریشهای و بنیادی صرفنظر از برخی تقسیمات درباره تروریسم خوب و یا بد، باید شکست داد. ما همچنین تلاش داریم که جامعه بینالمللی را با هم در یک مسیر برای جنگ علیه تروریسم جمع کنیم و از ارتباط دادن تروریسم به یک کشور و یا یک مذهب خاص پرهیز کنیم. چین همچنین به دنبال تقویت روابط دوجانبه است. برای مثال ما میتوانیم تبادل اطلاعات در قالب منطقهای را مانند سازمان همکاریهای شانگهای داشته باشیم.
*برخی کارشناسان بر این باور هستند که ایران و چین شرکای راهبردی نیستند و رابطه آنها مبتنی بر اصل ساده همکاری است. رابطه میان ۲ کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
پیشتر به این موضوع اشاره کردم که موضوع شراکت جامع راهبردی از سوی رؤسای جمهوری چین و ایران اعلام شده است. از زمان صدور این بیانیه، برای تقویت همکاری دوجانبه در همه زمینهها تلاش کردهایم. پیشرفت خوبی هم داشتهایم و در ماه ژوئن سال میلادی جاری، در سفر رئیسجمهوری ایران به چین، طرفین بار دیگر گفتگویی مفصل پیرامون راههای بهبود همکاری دوجانبه داشتهاند. همیشه جای بهبود وجود دارد و این مسئله درخصوص همکاریهای دوجانبه نیز صدق میکند. برای مثال، در حوزه سیاسی، میتوانیم گفتگوهای مفصلی در بخشها و سطوح مختلف داشته باشیم که دامنه آنها از دپارتمانهای دولتی تا قوه مقننه و تبادل مردم به مردم و همچنین تبادل رسانهای گسترش مییابد. فکر میکنم در آینده نزدیک خبرگزاری «شینهوا» چین در همین راستا هیأتی را به ایران اعزام خواهد کرد. این اقدام به درک متقابل ۲ کشور از یکدیگر کمک خواهد کرد. ما نیازمند اتخاذ رویکردهای جدید در مواجهه با چالشهای جدید هستیم تا به این ترتیب، شراکت جامع راهبردی خود را تقویت کنیم.
*آمریکا و چین در یک جنگ تجاری قرار دارند. شما آینده این جنگ را چگونه پیش بینی میکنید؟
من نمیتوانم از طرف دولت آمریکا صحبت کنم، اما از طرف دولت چین باید بگویم که موضع ما در این ارتباط شفاف و روشن است. ما به دنبال جنگ نیستیم اما از آن نیز ابایی نداریم. ما مطمئن هستیم که توانایی و ظرفیت کافی برای دفاع از منافع ملی خودمان، حاکمیت، امنیت و توسعه خود را خواهیم داشت. ما امیدواریم که دو کشور بتوانند بنشینند و راه حلی را برای این مناقشه پیدا کنند. چین و آمریکا اختلافات تجاری دارند که این موضوع طبیعی است. تجارت تنها به صورت یکطرفه به سود چین نیست، بلکه آمریکا هم از آن منافع زیادی میبرد. ما امیدواریم که آمریکا این موضوع را درک کند که بهترین روش برای فائق آمدن بر مشکلات از طریق رایزنی و گفتگو است نه از طریق تهدید، اجبار و یا تحریم. رفتن در مسیرهای دیگر هم به آمریکا و هم به چین آسیب خواهد زد.
*همان طور که میدانید هزینه پائین کارگر و برخی حمایتهای دولتی در چین باعث کاهش قیمت کالاهای مصرفی شده و از طرف دیگر ترامپ نیز منتقد رویکرد چین در مورد کاهش تعرفه بر برخی کالاها است. نظر شما در این باره چیست؟
حقیقت این است که بین دو کشور عدم موازنه تجاری وجود دارد. چین دارای مازاد تجاری است، اما این مسئله عمدی نیست. این در نتیجه مزیت نسبی و تقسیمبندی نیروی کار داخلی در چین صورت گرفته است. از طرف دیگر چین به دنبال خرید بیشتر از آمریکا از جمله در حوزه فناوریهای پیشرفته است، اما آنها در این راه موانعی را ایجاد میکنند. به نظرم تحریم، روش مناسبی برای حل مشکلات نیست و ما باید از طریق رایزنی و گفتگو این مشکلات را حل کنیم. چین مزیت و امتیازات ناعادلانه را در تجارت با آمریکا اعمال نمیکند. سیاستهای تجاری مشخصی وجود دارند و چین بر اساس قواعد تجارت جهانی عمل میکند. پس اتهامات آمریکا علیه چین تنها براساس برخی تصورات و شایعات صورت میگیرد.
*آیا چین به دنبال راه حل و مکانیسمهایی برای رهایی از نظام پولی تحت مدیریت آمریکا (نظم شکل گرفته بعد از جنگ جهانی دوم و نهادهای برتون وودزی) و ساختارهای مالی شکل گرفته براساس جایگاه مهم دلار است؟ اگر این چنین باشد، چه مکانیسمهایی را به کار خواهید برد؟
ما به طور رسمی از چندجانبه گرایی و اجرای قواعد سازمان تجارت جهانی حمایت میکنیم. هدف آمریکا از مانع تراشی در مقابل دیگر بلوکهای تجاری حفاظت از منافع واشنگتن به هزینه دیگران است و این اقدام درست نیست. ما امیدواریم که همه کشورها با یکجانبه گرایی مخالفت کرده و به دنبال اصول چندجانبهگرایی با هدف حفاظت از منافع عمومی باشند.
*نظریهپردازان رئالیست به جنبه نظامی قدرت باور داشته و به دیگر جنبهها توجه چندانی ندارند. صحبت از چین که میشود آنها اینگونه استدلال میکنند که قدرت اقتصادی این کشور قابلیت ترجمه به قدرت نظامی را دارد. به همین دلیل نیز چین را بزرگترین تهدید آمریکا در آینده معرفی میکنند. نظر شما در این باره چیست؟
برای حدود بیش از ۴۰ سال، چین سیاست اصلاح (اقتصادی) و تجارت باز را در پیش گرفته و به پیشرفتهای عظیمی نائل شده است. بهاینترتیب، تولید ناخالص داخلی به حدی رشد داشته که در حال حاضر چین در رتبه دوم اقتصاد جهان جای گرفته است. شرایط زندگی مردم چین نیز با بهبود چشمگیری همراه بوده و بسیاری از آنها از فقر رهایی یافتند. در عین حال، چین بسیار محتاط است چرا که میان سطح توسعه چین و سطح توسعه بقیه کشورهای جهان، شکاف بزرگی وجود دارد. کشورهای بسیاری وجود دارند که سطح درآمد سرانه تولید ناخالص داخلی آنها به مراتب بیشتر است و از این لحاظ، چین از بسیاری کشورها عقب مانده است. بنابراین، حتی در آینده نیز تمرکز چین بر توسعه اقتصاد داخلی در راستای بهبود هرچه بیشتر شرایط زندگی و رفاه حال مردم این کشور خواهد بود. در این میان، به توسعه جهانی در همه زمینهها از جمله علوم، فناوری، آموزش و پرورش و دفاع نیز توجه میکنیم چرا که چین برای دفاع از امنیت ملی و تمامیت ارضی خود نیازمند بهبود توانمندیهای نظامی است. امیدوارم که طرح توسعه ما حالتی متوازن به خود بگیرد. رشد اقتصادی و قابلیت تاثیرگذاری چین، منافع بیشتری برای جهان به ارمغان میآورد. ما سهم بیشتری در بهبود رفاه مردم و برقراری صلح و ثبات جهانی ایفا خواهیم کرد. بنابراین، رشد دامنه نفوذ چین با هدف تسلط بر جهان انجام نمیگیرد بلکه هدف از آن مشارکت بیشتر در امر توسعه جهانی است.
*چین تاکید زیادی بر مدل توسعه اقتصاد بومی و همچنین توسعه پایدار دارد. عناصر اصلی مدل توسعه چین چیست و در این مدل تا چه حد به توسعه سیاسی بها داده میشود؟
توسعه پایدار و سبز (منطبق بر اولویتهای محیط زیستی) نه تنها هدف چین بلکه هدف سازمان ملل متحد است. برای رفاه حال مردم باید مراقب محیط زیست بود. در طول ۲ سال گذشته، چین در این حوزه و در راستای مبارزه با آلودگی هوا تلاش زیادی کرده است. از سوی دیگر، باید به توسعه سیاسی کشور نیز توجه کرد تا سیستم حقوقی و روند حاکمیت قانون بهبود یابد. ثبات سیاسی نیز مهم است چرا که بدون آن جامعه دچار مشکل میشود و همه تلاشها در راستای توسعه اقتصادی ناکام میماند. بنابراین چین همه تلاش خود را در راستای حکمرانی خوب (good governance) و توسعه حاکمیت قانون و همچنین توسعه اقتصادی بهکار میبندد. ما رویکردی دوجانبه داریم.
نظر شما