۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۳۲

نشست پروژه «روایت ها» در مهر-۳

دلِ هیچ بیگانه‌ای برای موسیقی ایران نمی‌سوزد/ کنسرت یا زنگ تفریح!

دلِ هیچ بیگانه‌ای برای موسیقی ایران نمی‌سوزد/ کنسرت یا زنگ تفریح!

دست اندرکاران پروژه موسیقایی «روایت» معتقدند مسئولان نگران محصولات موسیقایی که به جامعه عرضه می شود نیستند و به همین دلیل آنچه به گوش مخاطب می رسد از فست فود خطرناک تر است.

خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی: یکی از مشکلات عمده ای که سر راه فعالیت های فرهنگی هنری کشور به ویژه در حوزه موسیقی وجود دارد، فقدان مطالعات و پژوهش های کاربردی است که پرداختن به این سرفصل مهم در قالب نشست ها و گفتگوها می تواند آغازگر جریان موثری در اعتلای موسیقی خوب و بالا بردن گوش شنیداری مخاطبان به ویژه مخاطبان غیرتخصصی موسیقی باشد.

همین دیدگاه بهانه ای شد که در بخش سوم نشست دست اندرکاران پروژه «روایت ها» با امیرعباس ستایشگر تهیه کننده این پروژه، حسام اینانلو مدرس و نوازنده کمانچه و پویان بیگلر مدرس و نوازنده تار به موضوعاتی از جمله شرایط فعلی موسیقی اصیل ایرانی درمواجهه با جریان کاملا تجاری شده موسیقی پاپ، بی توجهی برخی از هنرمندان به جریان اصیل موسیقی ایرانی و گرایش آنها به فعالیت های روزمره بدون توجه به موضوع پژوهش و آموزش، انتقاد از مخاطبان فعلی موسیقی در گونه های مختلف، انتقاد از اهداف مطرح شده توسط دست اندرکاران پروژه «سی» برای به صحنه بردن این اثر نمایشی موسیقایی، تغییر سیاست های مدیریت حوزه موسیقی با تغییر دولت ها و... بپردازیم.

پویان بیگلر درباره دلایل گرایش برخی از هنرمندان فعال موسیقی اصیل ایرانی به موسیقی پاپ بیان کرد: من بر این باورم مخاطب موسیقی و به دنبال آن اغلب هنرمندان تمایل دارند مبتنی بر  مولفه های اقتصادی با موسیقی برخورد کنند و از سوی دیگر اغلب هنرمندان بیشتر به سلیقه مخاطب توجه می کنند تا مولفه های تخصصی و تکنیکی اثر. حال سوال اینجاست چه کسی چنین مخاطبی را شکل داده است که امروز همکار من مجبور است موسیقی خود را به دلیل سلیقه او تنزل دهد؟ متاسفانه باید گفت این سیاستگذاری غلط مدیریت است که باعث بروز چنین مشکلاتی شده است. وقتی ما در تلویزیون، رادیو و رسانه ها به موسیقی جدی نمی پردازیم، وقتی مخاطبان غیرتخصصی اطلاعات لازم را در این زمینه ندارند و از رسانه های بیگانه برای شنیدن موسیقی کمک می گیرند به این شرایط دچار می شویم. دلِ هیچ بیگانه ای برای موسیقی ایرانی نسوخته که بخواهد برای آن تبلیغات کند، آن را به مخاطب توضیح داده و معرفی کند و به عنوان مثال بگوید ساز کمانچه چه کارآیی هایی دارد. ما برای آن که مخاطب جدی موسیقی تربیت کنیم نیازمند رسانه از تلویزیون گرفته تا خبرگزاری هستیم. ما تا در این رسانه ها درباره موسیقی اصیل حرف نزنیم نمی توانیم کار مهمی انجام دهیم.

در ۱۵ سال آینده اتفاقات بدی می افتد

وی افزود: در کشور آذربایجان شبکه ای وجود دارد که از صبح تا شب موسیقی اصیل ملی برای مخاطبان پخش می کند تا تعداد مخاطبان این گونه موسیقایی افزوده می شود. حتی اگر موسیقی پاپ آنها را نیز گوش کنید، مشاهده می کنید که این نوع موسیقی بر اساس معیارهای موسیقی اصیل کشورشان تولید می شود اما ما در موسیقی پاپ خودمان چه کرده ایم؟

این کارشناس موسیقی تاکید کرد: شما چند بار در تلویزیون و رسانه ها از زبان مسئولان و کارشناسان شنیده اید که «فلان ماست یا فلان روغن را مصرف نکنید چون پالم دارد و سرطان زاست» اما آیا تاکنون شنیده اید که بگویند «مخاطبان، فلان موسیقی را نشنوید زیرا ذهن شما را ویران می کند». من براین باورم موسیقی ای که امروز به خوردِ مردم داده می شود صد درجه از فست فودی که آنها در طول روز مصرف می کنند، بدتراست. در ۱۵ سال آینده خواهید دید که چه ویرانی برای فرهنگ و هنر این سرزمین به بار می آورد.

 این نوازنده و مدرس موسیقی ایرانی با طرح این پرسش که پدیده های فرهنگی چه زمانی به بن بست می رسند؟ اظهار کرد: هر پدیده فرهنگی هنری زمانی به بن بست می رسد که بانیان و مدیران فرهنگی، آن را رها کنند. این موسیقی مانند بچه یتیمی شده که آن را در خیابان رها کرده اند و همه می گویند چرا کسی به این بچه توجه نمی کند. عده ای می گویند موسیقی ایرانی در دوران فعلی قهرمان ندارد، اما آیا می دانید قهرمانانی که ما امروز از موسیقی اصیل ایرانی می شناسیم چگونه قهرمان شده اند؟ آنها با حضور در رسانه هایی چون رادیو و تلویزیون تبدیل به قهرمانان موسیقی این سرزمین شده و آثاری چون «مرغ سحر» را ماندگار کردند.

روایتی از مجریان ۴ ساله موسیقی که سلیقه سازی می کنند

امیرعباس ستایشگر تهیه کننده پروژه «روایت ها» و مدیر موسسه «پرده هنر موسیقی» در ادامه صحبت های بیگلر گفت: با توجه به صحبت های آقای بیگلر من می خواهم موضوع این بخش را از منظر دیگری نگاه کنم. اینکه در این شرایط «مجری» چه وظایفی برعهده دارد؟ من براین باورم در این شرایط نه به مخاطب امتیازی تعلق گرفته و نه امکاناتی در اختیارش قرار داده شده است. من تمایل ندارم در این زمینه به صورت مصداقی حرف بزنم، اما اینکه می گوییم ضعفی وجود دارد، منظور فقدان یک فضای مناسب برای ارائه آثار دانشگاهی یا مبتنی بر زیبایی شناسی موسیقی  است.

وی ادامه داد: برخی از هنرمندانی که بعد از پیروزی انقلاب به اجرای موسیقی وارد شدند یا نخواسته یا توانایی آن را نداشته اند که یک اقیانوس باشند. آنها به زعم من با یک لیوان آب معدنی به موسیقی وارد شده اند پس قطعا نمی توانند اثرگذار باشند. زمانی که من به کنسرتی دعوت می شوم تا تک نوازی موسیقی ایرانی یا یک کار آهنگسازی شده در ارکستر موسیقی ایرانی را بشنوم، اگر تا به آن روز آثار مشکاتیان ها و امثال او را نشنیده باشم، بالطبع آن کار برایم زیبا به نظر می رسد. ماجرای مجریان موسیقی هم این گونه است و من ندیده ام که در نسل من، کسی زیر ۱۰ تا ۱۵ سال در جایی شاگردی کرده باشد. من افرادی را می بینم که کمتر از چهارسال در حوزه موسیقی ایرانی فعالیت می کنند اما داعیه دار سلیقه سازی هستند.

فقط ۱۰۰ نفر موزیسین داریم بقیه همه کارمند موسیقی هستند

پویان بیگلر نیز در تایید صحبت های ستایشگر گفت: اگر هنرمندان مکتب خوانده، باسابقه و توانمند موسیقی ایرانی در شرایط عادلانه و در چارچوب رسانه ملی فرصتی برای ارائه و نمایش آثارشان داشته باشند، آن دسته از هنرمندانی که به قول آقای ستایشگر فقط چهارسال سابقه دارند فقط می توانند در فضای مجازی به دنبال نمایش اثرشان باشند. اگر در رسانه های کلان مجالی به افراد دانه درشت بدهیم، افراد دانه ریزی که هنوز تجربه های خود را کامل نکرده اند، نمی توانند به این راحتی ها وارد جریان حرفه ای موسیقی کشور شوند.

اگر در رسانه کلان مجالی به افراد دانه درشت بدهیم، افراد دانه ریزی که هنوز تجربه های خود را کامل نکرده اند، نمی توانند به این راحتی ها وارد جریان حرفه ای موسیقی کشور شوندامیرعباس ستایشگر تصریح کرد: ما خودمان هم مقصریم یعنی نه تنها مخاطب را نساختیم بلکه به کسی که می خواهد قهرمان باشد هم نگفته ایم برای قهرمان شدن به چه مواردی نیاز دارد، باید چه چیزهایی را مطالعه کند و در چه سطحی از دانش قرار بگیرد. ما در حال حاضر ۲۰ هزار دست اندرکار موسیقی داریم ولی از این تعداد ۱۰۰ نفر موزیسین و بقیه آنها کارمند موسیقی هستند که صبح با صدای تار حسین علیزاده می نوازند، فردای آن روز با پرواز همای کار می کنند و سپس با مهران مدیری همکاری می کنند. آنها به اعتقاد من کارمندان موسیقی هستند که فقط نت را در اختیار می گیرند و اتفاقا با زیبایی و قدرت هم می نوازند.

انتقاد از پروژه «سی» و چند «کنسرت تئاتر» دیگر

حسام اینانلو نوازنده کمانچه و مدرس موسیقی هم در این بخش از نشست توضیح داد: وقتی موضوع «اوقات فراغت» مطرح می شود برای پر کردن آن فعالیت های فرهنگی و هنری به میان می آیند و می توانیم تصور کنیم شهروندان در تجمعات فرهنگی هنری هم اوقات فراغت خود را بگذرانند، اما در شرایط فعلی چنین اتفاقی در جامعه ما وجود ندارد. گاهی به سوءتفاهم می گویند که مردم به منظور یادگیری شاهنامه به تماشای کنسرت رفته اند. در همین پروژه چندرسانه ای «سی» جناب پورناظری می گفت: «من کاری کرده ام که مردم فردوسی را بهتر بشناسند». ما باید بدانیم که در این کنسرت ها که به اعتقاد من هدف اولیه مخاطبانش تفریح و گذراندن فراغت است نمی توان شاهنامه را یاد داد. باید بپذیریم امروزه یکی از مهم ترین تفریحات مردم ما کشف رستوران های جدید و مسائلی از این دست است. متاسفانه بسیاری از مردم به این دلیل به تماشای کنسرت های پاپ می روند که این اجراها برایشان مانند شهربازی است. اصلا برخی ها هم برای این به کنسرت می روند چون به نوعی پز روشنفکری برای آنها همراه خواهد داشت. گرچه من معتقدم چون ما بسیاری از ساحت های اجتماعی را نداریم همه چیز را با موسیقی پر می کنیم.

 وی با انتقاد دوباره از برخی پروژه های پرهزینه موسیقی افزود: طی سال های اخیر پدیده جدیدی به اسم «کنسرت تئاتر» در حال شکل گرفتن است. یکی از این پروژه ها مربوط به آقای مهیار علیزاده و سالار عقیلی بود که خانم مارال فرجاد نیز در آن نقش آفرینی کرد. آقای عقیلی به اسم پروژه جدید، تیتراژ سریال های خود را می خواند و خانم بازیگر نیز روی صحنه حرکاتی را انجام می دهد که اسم آن می شود «تئاتر». پروژه «سی» چند میلیارد تومان خروجی مالی داشت پس می توان از این مقوله ایجاد فراغت کرد و زنگ تفریحی به وجود آورد ولی به اعتقاد من کار فرهنگی اتفاق نیفتاده است. هنرمند تصور می کند با هزینه هایی که انجام داده و البته سود آن را نیز برده است، توانسته کار فرهنگی انجام دهد در حالیکه اصلا چنین نیست زیرا در این مجال فقط زنگ تفریحی اتفاق افتاده که پرکننده اوقات فراغت بوده و بس زیرا مخاطب ما آن مخاطبی نیست که از این کنسرت ها دستاورد فرهنگی داشته باشد.

اگر به من بگویند «حسود» خوشحال می شوم

اینانلو در پاسخ به این پرسش که آیا با بیان این اظهارات متهم به حسادت نمی شود، گفت: از اینکه چنین نگاهی نسبت به بنده وجود داشته باشد، خوشحالم چون به اینجا ختم می‌شود که فلان شخص حسود است و به او کاری نداشته باشید و من در خلوت خودم می توانم به تولید محتوا بپردازم.

به گزارش خبرنگار مهر، بخش پایانی نشست دست اندرکاران پروژه «روایت ها» با طرح پرسشی درباره راه های برون رفت از شرایط فعلی موسیقی ایرانی و توجه بیشتر به این گونه اختصاص داشت که امیرعباس ستایشگر، پویان بیگلر و حسام اینانلو به ارایه نقطه نظرات خود پرداختند.

موسیقی ایرانی به بن بست نرسیده، جامعه موسیقی به بن بست رسیده است!

پویان بیگلر در این بخش توضیح داد: فعلا راهکاری برای برون رفت از مشکلاتی که به آن اشاره شد، وجود ندارد. ما ابتدا باید تکلیفمان را با موسیقی روشن کنیم و تا زمانی که چنین اتفاقی رخ ندهد، تصمیمی هم گرفته نمی شود. متاسفانه هر دولتی که سر کارآمده حسب گرایشات مدیریتی خود تصمیم گرفته که چه رفتاری با موسیقی داشته باشد.

وی افزود: موسیقی نیازمند تلویزیون، رسانه، توجه و آموزش است. ما باید به مردم یاد بدهیم موسیقی خوب گوش کنند. صرف نظر از بحث اینترنت، اوقات فراغت و سرگرمی، موسیقی به ویژه موسیقی جدی ایرانی، علمی است که باید به صورت نسبی از آن آگاه بود در این راه مدرسه، تلویزیون، رادیو، خبرگزاری و روزنامه وظیفه آگاهی رسانی دارند و باید محلی برای ارائه آگاهی باشند که متاسفانه این اتفاق نیفتاده است. من معتقدم موسیقی به بن بست نرسیده، بلکه اجراها و جامعه موسیقی است که بن بست رسیده اند. ما نباید موسیقی و تمامی عناصر جذاب و زیبای آن را هم خانه نشین کردیم.

کاربری موسیقی مان را تغییر نمی دهیم

ستایشگر در این بخش از صحبت های بیگلر با طرح این سوال که چرا ما کاربری موسیقی خودمان را تغییر نمی دهیم، بحث را ادامه داده و گفت: تلویزیون برای موسیقی و فرهنگسازی درباره آن کاری انجام نداده است پس مجری و مخاطب برای خودشان هرکاری می خواهند، می کنند.

وی افزود: به نظر من، هر فردی به اندازه خودش می تواند روی شاگرد خود، خانواده و دوستش اثرگذار باشد. بنده تاکنون ۱۶ آلبوم منتشر کرده ام ولی در همه آنها ضرر کرده ام، اما آنچه من را راضی نگه داشته این بوده که این آثار بار فرهنگی بالایی داشته اند، زیرا سعی کردم برای آن مخاطبی که برای خودم در نظر گرفتم، ارزش قائل شوم و کار را با کیفیت و در حد استانداردهای بین المللی منتشر کرده و اگر در یک نمایشگاه خارج از کشور حضور پیدا کردم، بتوانم به عنوان یک ناشر ایرانی، سرم را بالا بگیرم. حرف من این است که هنوز یک چیزی وجود دارد که من و امثال من را سرپا نگه داشته است و هنوز امیدوارم می توان کارهایی انجام داد.

پویان بیگلر نیز در تایید صحبت های ستایشگر تصریح کرد: با وجود تمام شرایط سختی که به آن اشاره کردم، ما همین که الان سرجای خود هستیم و در حیطه موسیقی که به آن اعتقاد داریم، فعالیت می کنیم، بزرگترین راهکار است. اگر لنگان لنگان در مسیری که قرار داریم، رو به جلو حرکت کنیم همین بزرگترین اقدامی است که می توان انجام داد. به اعتقاد از این کار مجاهدانه تر وجود ندارد.

صراحت، مقاومت، کارِ درست و طرح چند انتقاد جدی

حسام اینانلو هم در ادامه اظهارات همکاران خود عنوان کرد: من فکر می کنم هر چیز جدی در این مملکت در حال به بن بست رسیدن است بنابراین اِشکال از موسیقی نیست، اشکال جای دیگری است. درباره راهکاری هم که شما به آن اشاره کردید باید گفت که ساختار موسیقی دچار مشکل است. اینکه آقای ستایشگر می گوید «من به صورت منطقی با انتشار پروژه روایت گویی پول خود را دور ریخته ام ولی ادامه می دهم» نشان از نوعی جنون است که ریشه در عشق دارد. اگر غیر از این بود، آقای ستایشگر کار دیگری انجام می داد. این جنون ریشه در عشقی دارد که ممکن است فهم نشود.

وی افزود: نکته دوم هم که می توان درباره آن صحبت کرد، «ساحت بیرونی» است. من مصاحبه ای با شما انجام دادم که ممکن است خیلی از همکارانم بعد از مطالعه آن با من رفتار بدی داشته باشند اما من باید را نکات بگویم. من به تعدادی از هنرمندان واقعی و درجه یک نقد دارم مثلا سینا جهان آبادی به عنوان نوازنده درجه یک کمانچه چرا می رود و در اجرای مهران مدیری نوازندگی می کند. من دوباره این مساله را بار دیگر در رسانه ای عمومی بازگو می کنم که آقای جهان آبادی به عنوان یک استاد دانشگاه نباید در این برنامه حضور پیدا کند.

این نوازنده کمانچه در پایان این نشست تصریح کرد: من در عرصه دیگری می توانم روی افرادی که در کلاس های آموزشی ام با آنها تمرین می کنم، کار کنم تا برابر بادهایی که در حال وزیدن در جامعه است، کمی محکم تر باشند. پس در شرایط فعلی اول صراحت، دوم آموزش و سوم درست انجام دادن کار موسیقی می تواند بهترین و موثرترین راهکار باشد. یعنی اگر آقای ستایشگر از من دعوت کند که کنسرتی را برگزار کنم، من برای این اجرا روزی ۷ ساعت وقت می گذارم و اگر بعدها بگویند این کنسرت مخاطب ندارد، در جواب می گویم که من کم فروشی نکرده ام، زیرا آنچه نواخته ام با تمام ساحت های وجودی ام سازگار بوده واگر چنین کنسرتی مخاطب ندارد، مسئول آن من نیستم.

کد خبر 4451339

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha