خبرگزاری مهر،گروه سیاست؛ سید محمد مرندی مذاکره را ابزاری در سیاست خارجی کشورها میداند که برخی مواقع استفاده از این ابزار در راستای منافع ملی و یا به ضرر منافع ملی کشور است.
به اعتقاد وی مذاکره زمانی می تواند به ضرر منافع کشور باشد که طرف مقابل احساس کند به دلیل فشار کشور دیگر را پای میز مذاکره آورده است، بنابراین مذاکره کردن در چنین شرایطی منجر به ارائه امتیازات گسترده به طرف مقابل می شود و به همین دلیل مذاکره نه همیشه مثبت و نه منفی است.
این استاد دانشگاه در این ارتباط معتقد است: در حال حاضر شرایط برابری با آمریکا نداریم، به همین دلیل مذاکره با آمریکا به عنوان ضعف ما محسوب می شود. وی همچنین در مورد علت تاکید برخی افراد و جریان های داخلی بر مذاکره با آمریکا می گوید: برخی از این افراد منتسب به طرف مقابل، برخی ترسیده و نگران و برخی دیگر اصولا ساز مخالف با نظام می زنند.
مرندی معتقد است که مذاکره کردن با آمریکا در چنین شرایطی راهکار حل مشکلات نیست و طرفداران مذاکره بدانند امروز که برنامه هسته ای ما نیمه تعطیل است توازنی نیست تا مذاکره کنیم اگر چنین شرایطی را بپذیریم به شکلی تفسیر خواهند کرد که ایران به زانو در آمده است.
متن کامل گفتگو با سید محمد مرندی را در ادامه بخوانید:
طی چند ماه اخیر برخی در داخل کشور سخن از موضوع مذاکره با آمریکا را مطرح می کنند، در شرایط فعلی و با توجه به بدعهدی های آمریکا در اجرای برجام و در نهایت خروج این کشور از توافق هسته ای، آیا مطرح شدن چنین مباحثی منطقی است؟
تصور می کنم اینگونه اظهارنظرها اشتباه خطرناکی است چرا که در حال حاضر در شرایط برابری با آمریکا قرار نداریم. در حال حاضر برنامه هسته ای کشورمان نیمه تعطیل است اما در عین حال تحریم های آمریکاییها تمام و کمال در حال اجراست، شرایط کنونی میان ایران و آمریکا برابر نیست. آمریکا این موضوع را به عنوان ضعف ما محسوب می کند، بنابراین تا زمانی که این کشور شرایط را به قبل برنگرداند، مذاکره منطقی نیست.
هیچ گونه تفاوت راهبردی میان دولت های آمریکا در مقاطع مختلف و در مقابل ایران وجود ندارد
به اعتقاد برخی در رویکرد دولتهای مختلف آمریکا نسبت به ایران تفاوت وجود دارد، آیا می توان گفت تفاوتی راهبردی میان استراتژی دولت اوباما و ترامپ در مورد ایران وجود دارد؟ علت مطرح شدن پیشنهاد مذاکره با ایران از سوی مقامات آمریکایی چیست؟
در ابتدای پاسخ به این سوال باید بگویم که هیچ گونه تفاوت راهبردی میان دولتهای این کشور در مقاطع مختلف و در مقابل ایران وجود ندارد، هر دو به دنبال تشدید فشار و تحریم بودند و استراتژی هر دو فشار بوده است. اساساً تحریمهای فلجکننده را اوباما مطرح کرد. قطعنامه ۱۹۲۹ که در دورهی اوباما مطرح شد، رابرت گیتس گفت این سکوی فشار است تا ما بتوانیم فشارهای بیشتری وارد کنیم. مبدع این سیاست فشار حداکثری، اوباما بوده است.
در مقابل ترامپ نیز با توجه به سوابق غیرقابل پیش بینی بودنش نشان داده که فردی قابل اعتماد برای مذاکره نیست، از سوی دیگر هدف آنها از مذاکره مجدد، گرفتن امتیازات بیشتری علاوه بر برجام از ایران است. به همین دلیل جمهوری اسلامی راهی جز مقاومت کردن ندارد، زیرا هر تعهد دیگری صورت بگیرد امکان بههم زدن آن از جانب ترامپ بسیار بالاست.
از سوی دیگر معتقدم پیشنهاد ترامپ برای مذاکره صرفا برای ایجاد اختلاف و تفرقه در داخل ایران است، چرا که اگر آمریکا به دنبال مذاکره با ایران بود برجام را نقض نکرده و از آن خارج نمیشد. در حقیقت ترامپ با این اقدام راه مذاکره میان ایران وآمریکا را بست، چرا که پیش از این تهران و واشنگتن در سطح وزرا با هم مذاکره داشتند. اما ترامپ در شرایط فعلی درصدد ایجاد اختلاف میان مردم است. اگر به صورت واقعی به دنبال توافق با ایران است باید به برجام بازگشته و آن را اجرایی کند. در مجموع تصور می کنم با توجه به اقدام ترامپ در نقض برجام، وی وضعیتی را در ایران شکل داده که باعث شده است ایرانیها به این نتیجه برسند که مذاکره با آمریکا اشتباه است چرا که ما قبلا با آمریکایی ها مذاکره کردیم.
ترامپ خودش را ناسیونالیست معرفی میکند اما درعینحال موجب شده تنش بیشتری بین آمریکا و کشورهای دیگر به وجود آید
در حالی که رهبر انقلاب از افول آمریکا سخن به میان آورده اند، اصولا در چنین شرایطی استقبال از مذاکره با چنین کشوری به صلاح است؟
دولت آمریکا بعد از جنگ دوم جهانی در اوج قدرت بود و تقریباً نیمی از اقتصاد جهان متعلق به آمریکا بود اما در نهایت بعد از چند دهه رشد کشورهای دیگر و جنگهای متعددی که آمریکاییها داشتند، موجب متفاوت شدن شرایط شد. بهخصوص بعد از ۱۱ سپتامبر و شروع جنگهای متعدد در منطقه غرب آسیا همچنین همزمان شدن آن با رشد کشورهای جدید، مثلاً چین و قدرتمندتر شدن ایران، ترکیه، روسیه و... آمریکاییها در این شرایط قدرتشان به نسبت کمتر از گذشته شده است. به همین دلیل حتی میبینیم مقاومت نسبت به آمریکاییها در میان نزدیکترین متحدانشان بیش از گذشته است؛ مقاومتی که در گذشته نمیدیدیم امروز شاهد آن هستیم. از سوی دیگر سیاستهای دولت جدید آمریکا موجب سرعت این جریان شده است. ترامپ، یک اقتصاد ناسیونالیستی را دنبال میکند و خودش را ناسیونالیست معرفی میکند ولی درعینحال موجب شده تنش بیشتری بین آمریکا و کشورهای دیگر به وجود بیاید. جنگ تجاری با چین، اعمال تحریم علیه روسیه و تقابل دولت آمریکا با کشورهای متعدد را در این زمینه شاهد هستیم. بنابراین مذاکره با کشوری که قدرتش رو به افول است ضرورتی ندارد.
با توجه به توضیحی که در مورد نوع نگاه مقامات آمریکایی به مذاکره با ایران ارائه دادید، از نظر شما دلیل استقبال برخی افراد و جریان های سیاسی داخلی از مذاکره مجدد با آمریکا چیست؟
برخی از این افراد منتسب به طرف مقابل بوده و به دنبال تضعیف داخلی کشور هستند، چنین افرادی زمانی که سخن از مذاکره و کوتاه آمدن در مقابل آمریکا مطرح می کنند در حقیقت انسجام داخلی را هدف قرار می دهند، برخی از این افراد نیز حامی واقعی آمریکا هستند و برخی دیگر نیز اصولا همیشه تلاش می کنند برخلاف نظام سخن گویند، به این معنی که اگر نظام به دنبال مذاکره برود، می گویند نظام کشور را فروخته است و برعکس. به سوریه برویم اینها بهانه میگیرند، وارد مسئله فلسطین بشویم غُر میزنند. اگر دولت سیاست داخلی الف را اتخاذ کند میگویند سیاست ب درست است. بهطور کلی این گروه از نظام جمهوری اسلامی عناد دارند، قشر دیگر نیز ترسیده، نگران و به همین دلیل به دنبال راه حل هستند.
آیا مذاکره می تواند تحت هر شرایطی به معنای راه حل مشکلات باشد؟
واقعیت این است که مذاکره در شرایط کنونی به معنای کم آوردن در برابر آمریکا است، در چنین شرایطی این کشور انتظارات جدیدی مطرح خواهد کرد و در صورت انعقاد توافق جدید، مانند گذشته آن را بهم زده و به این ترتیب باخت بزرگی برای ما خواهد بود. حرف از مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی این پیام را به دشمن منتقل میکند که عهدشکنی آنها و زیر پا گذاشتن توافقات بینالمللی در حالی که سایر طرفها پایبندی خود را حفظ کردهاند، هیچ عواقبی برای آنها ندارد. اگر قرار باشد هر بار آمریکا زیر تعهداتش بزند و ما هم هیچ واکنشی نشان ندهیم و علاوه بر آن از مذاکره مجدد هم صحبت کنیم، قطعا عاقلانه نخواهد بود. در صورتی که ما هم به تعهدات برجامی خود پایبند بمانیم و هم مذاکره با آنها را در دستور کار قرار دهیم، در واقع این یک پیام از طرف ماست که اگر آمریکا هر رفتاری با ما بکند، جمهوری اسلامی هیچ عکسالعمل منفی نشان نخواهد داد. مذاکره کردن با کسی مثل ترامپ که نه به اخلاق پایبند است و نه به تعهدات سیاسی و بینالمللی اصلا عاقلانه نیست، زیرا احتمالا در جریان مذاکره او فشارها بر جمهوری اسلامی را افزایش داده و محدودیتهای جدیدی اعمال میکند و تمام تعهدات خود را زیر پا میگذارد و اطمینان دارد که هیچ عواقبی هم برای او به همراه ندارد.
با توجه به باختمان در صورت مذاکره مجدد با آمریکا، در شرایط فعلی راهکار چیست؟
با توجه به اینکه جمهوری اسلامی به طور کامل برجام را اجرا می کند و در طرف مقابل آمریکا به صورت کاملا شفاف برخورد ظالمانه ای حتی از نگاه غربی ها دارد، بنابراین باید از این زاویه برخورد کرده و به آمریکا فشار آوریم که روش منطقی را دنبال کنند، یا اینکه برجام را بپذیرند و در غیر این صورت جمهوری اسلامی ایران برنامه هسته ای خود را تقویت کند.
ایران باید روابطش با همسایگان، کشورهای شرقی و تا حدی اروپا را تقویت کند تا آمریکا بفهمد که اقداماتش علیه ایران نتیجه بخش نیست
در چنین شرایطی و با توجه به عدم کارآمدی مذاکره مجدد با آمریکا راهکار چیست و پیام شما به کسانی که خط مستمر خود یعنی سازش و مذاکره با آمریکا را دنبال می کنند چیست؟
یا باید در برجام بمانیم و قید مذاکره با آمریکا را بزنیم و در این حالت ما طلبکار ماجرا هستیم، زیرا ما در برجام در حال مذاکره با ایالات متحده بودیم و این طرف آمریکایی بود که با خروج از برجام مذاکرات را قطع کرد یا باید مانند آمریکاییها از برجام خارج شویم تا ببینیم در ادامه چه میشود. در عین حال میتوانیم از ظرفیت های درونی کشور استفاده کنیم، همچنین باید رابطه با همسایگان، کشورهای شرقی همچنین تا حدی اروپا را تقویت کنیم تا آمریکا احساس کند که اقداماتش علیه ایران نتیجه بخش نیست.
باید به افراد و جریان هایی که دنبال مذاکره با آمریکا هستند تاکید کنم که پس از خروج از برجام از یکسو ترامپ در سخنانش صحبت از معامله بزرگ با ایران کرد و از دیگرسو وزیر خارجه آمریکا ۱۲ شرط را برای ایران تعیین کرد که اگر آنها را مورد بررسی قرار دهیم متوجه می شویم که این شروط به معنای تسلیم ایران است. بنابراین ترامپ بهدنبال معامله با ایران نیست، بلکه بهدنبال تسلیم است. مذاکره مجدد با آمریکا به این مفهوم است که یکسری امتیازات دیگر به این کشور بدهیم و مطمئن نباشیم که آیا آنها به تعهداتشان عمل میکنند یا خیر. زیرا آمریکا، کشوری است که حتی نسبت به متحدین خود هیچگونه تعهدی ندارد و به توافقاتی که امضا شده پایبند نیست. پس برای چه باید دوباره با آنها مذاکره کنیم و الان چه چیز تازهای دوباره باید به آمریکا بدهیم؟ بازی سازش که این روزها برخی در داخل با هماهنگی بیرون از کشور در حال پیشبرد آن هستند محکوم به شکست است. امروز که برنامه هسته ای ما نیمه تعطیل است توازنی نیست تا مذاکره کنیم اگر چنین شرایطی را بپذیریم به شکلی تفسیر خواهند کرد که ایران به زانو در آمده است.
وظیفه مسئولان در این مقطع چیست؟
مسئولان کشور باید به آمریکاییها تفهیم کنند که از این مسیر نهتنها چیزی عایدشان نخواهد شد، بلکه در نهایت متضرر میشوند. تمام تمرکز نظام باید روی این مسئله باشد و تنها در این صورت است که آمریکا و برخی متحدانش در آینده حاضر خواهند شد که با ایران با روش دیگری برخورد کنند. آنها اگر این مسئله را دریابند که ایران از داخل محکم بوده و انسجام لازم را دارد، نگاهشان نسبت به ایران و کل شرایط تغییر خواهد کرد. در ضمن ما انعطاف بسیاری از خود به ویژه در مسئله برجام نشان دادیم. در نتیجه به جامعه جهانی ثابت کردیم که در پی حل مسئله هستیم. اما اکنون که آمریکا چنین رفتاری از خود بروز داده و از توافق هستهای خارج شده است، ما دیگر نمیتوانیم بیش از این انعطاف نشان دهیم و یا امتیازات جدید بدهیم. زیرا این پروسه ادامه خواهد داشت و در این صورت ما استقلال کشور خود را از دست خواهیم داد.
نظر شما