خبرگزاری مهر- گروه بین الملل: «مارتین ایندیک» طراح «مهار دوجانبه» در تحلیلی که در سایت تحیلی «دفنس وان» منتشر شده به بررسی مقایسه ای «مایک پمپئو» وزیر خارجه کنونی امریکا با «هنری کیسینجر» وزیر خارجه پیشین آمریکا پرداخته است.
مارتین ایندیک معاون اجرایی موسسه بروکینگز و یکی از نویسندگان کتاب «تاریخچه نرمش: سیاست خارجی باراک اوباما» است. او همچنین فرستاده ویژه پیشین آمریکا در مذاکرات میان اسرائیل و فلسطین بوده است.
ترجمه این تحلیل در ادامه آمده است.
در نوامبر سال ۱۹۷۳، در اواخر جنگ یوم کیپور[جنگ رمضان]، وزیر امور خارجه آمریکا هنری کیسینجر برای دیدار با انور سادات رئیس جمهور مصر برای اولین بار به قاهره سفر کرد. امریکا در حال خروج از ویتنام بود و ریچارد نیکسون درگیر مسئله واترگیت بود که منجر به کناره گیری او شد. وزیر امور خارجه جدید آمریکا می خواست ضعف آمریکا در قبال دیپلماسی موثر خاورمیانه را پنهان کند. کیسینجر برای جلب اعتماد سادات و دیگر مخاطبان عرب خود به آنها گفت: «من وعده ای نمی دهم که نتوانم به آن عمل کنم».
مایک پمپئو هفته پیش در دیدار اول خود از مصر در پیروی از کیسینجر درست عمل کرد ولی در سخنرانی خود به مخاطبان عرب خود وعده جهان را داد و مطمئنا چیزی که می تواند به آن عمل کند بسیار کمتر از آن است.
درست مانند زمان کیسینجر، آمریکا در حال خارج کردن نیروهای خود است - این بار از خاورمیانه - و وضعیت رییس جمهور در کشور متزلزل است جایی که احتمال دوباره احضار او به دادگاه وجود دارد. همانند کیسینجر، پمپئو سعی دارد با استفاده از دیپلماسی آمریکا را در منطقه ای که دچار مشکل است «نیروی خوب» جلوه دهد ولی از طرفی هم وعده می دهد که آمریکا کاری می کند که ایران آخرین چکمه اش را نیز از سوریه خارج کند.
نکته اینجاست که دیپلماسی به اهرم نیاز دارد و ترامپ زمانی که تصمیم به خارج کردن نیروهای آمریکا از سوریه گرفت این اهرم را از دست داد. آمریکا اکنون در شکل دهی نتایج سیاسی سوریه پس از جنگ داخلی نقش ضعیفی خواهد داشت به ویژه وقتی نقش ایران در سوریه در نظر گرفته شود.
روز پیش از سخنرانی پمپئو، مشاور امنیتی ملی ترامپ جان بولتون سعی کرد خروج قطعی را با خروج مشروط نیروهای نظامی آمریکا از سوریه انکار کند. خروج مشروط در برابر اینکه اردوغان رئیس جمهور ترکیه تضمین کند که به متحدان کُرد آمریکا در سوریه آسیب نرساند. اردوغان نیز این مسأله را در پارلمان این کشور رد کرد. اگر آمریکا نتواند ترکیه را که عضو ناتو است وادار به همکاری کند چگونه می تواند کاری کند که ایران آخرین چکمه خود را از سوریه بیرون ببرد.
منظور از این گفته ها این نیست که آمریکا قدرتی ندارد؛ پمپئو می تواند تاثیرگذار باشد ولی به شرط آنکه شیوه درستی در درگیریها در پیش گیرد و شخصا انرژی، زمان و قوای ذهنی خود را به این چالش اختصاص دهد.
کیسینجر متوجه شده بود که کاهش نیرو حداقل در آن بازه زمانی بستگی به قانع کردن اسرائیل در رفتن از کانال سوئز به شبه جزیره سینا دارد. او در آن زمان برای مذاکره با نخست وزیر اسرائیل «گلدا مایر» چندین روز مشغول کاری فوق العاده پیچیده بود و در پایان توانست پایه های صلح بین اسرائیل و مصر را پایه گذاری کند.
پمپئو نیز در مورد ولیعهد عربستان سعودی محمد بن سلمان با امتحان مشابهی روبرو است. حمایت عربستان سعودی و آمریکا از کمپین بمباران در یمن باعث بروز بحرانی انسانی شده است که ۱۴ میلیون یمنی را تهدید می کند. همچنین ایران از اعتبار خدشه دار شده عربستان و یمن نیز سود می جوید.
آیا پمپئو می تواند همانطور که کیسینجر توانست گلدا مایر را قانع کند، محمد بن سلمان را قانع سازد؟ به نظر بعید می رسد. اگر پمپئو، کیسینجر بود از بی دفاعی که محمد بن سلمان در مسأله خاشقجی داشت برای آنکه وضعیت را در یمن تغییر دهد استفاده می کرد. اما به جای آن، او به محمد بن سلمان در ریاض با خوشحالی دست همکاری می دهد، از یمن تعریف می کند و کار سخت را به دوش «مارتین گریفیتس» فرستاده سازمان ملل می اندازد. گریفیتس حداقل توانست به عنوان واسطه در توافقی عمل کند که اجازه می دهد در بندر الحدیده کمکهای بشردوستانه آسان ترعبور کنند. اما این دستاورد شکننده است و فقط در صورتی که پمپئو بتواند با محمد بن سلمان در مورد کناره گیری عربستان سعودی از جنگ به توافق برسد پایدار خواهد بود.
یکی از نوآوری هایی که پمپئو در جهان عرب از خود نشان داد اتحادیه استراتژیک خاورمیانه موسوم به «ناتو عربی» برای مقابله با ایران است ولی با مانعی انتقادی روبرو شد که باعث تردید بود: عربستان سعودی و دیگر اعضایی که ممکن است در آن باشند قطر را که بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا را در خود جای داده است تحریم کرده اند.
تمامی این کشورها برای تامین امنیت خود به آمریکا وابسته هستند. در چنین شرایطی، کیسینجر آنها را فریب می داد، تهدید می کرد و آنها را به درگیری می کشاند که یکدیگر را نابود کنند. این شیوه ای بود که او نفت جهان عرب را در سال ۱۹۷۳ تحریم کرد به جای آنکه کمک کند تا اختلافاتشان را حل کنند. پمپئو این مسأله را به ژنرال «آنتونی زینی» محول کرده بود که روز سخنرانی او با ناامیدی استعفا داد.
در مورد پروسه صلح میان اعراب و اسرائیل که در خلال آن کیسینجر منطقه زیر نفوذ خود را در خاورمیانه گسترش داد چه؟ همه وزرای امور خارجه آمریکا پس از کیسینجر به جز پومپئو این تلاش را کردند. در سخنرانی مصر او تنها یک جمله به این مسأله اختصاص داد. او این چالش پیچیده را به داماد ترامپ «جرد کوشنر» واگذار کرد که بیش از دوسال است که برنامه صلح خود را بدون آنکه امیدی برای به نتیجه رسیدن آن در آینده نزدیک باشد در دست دارد.
پمپئو برای مذاکره درباره تصمیم بحث برانگیز ترامپ درباره تغییر مکان سفارت آمریکا در بیت المقدس فلسطین که در اشغال اسرائیل است فرصت پیدا نکرد، تغییر مکانی که به علت در نظر نگرفتن اهداف فلسطینیان مورد استقبال جهان عرب قرار نگرفت. باعث تعجب است که پمپئو از آن به عنوان تصمیم انجام وعده کمپین ترامپ به گونه ای دفاع کرد که گویی عمل به وعده یک شخص به دلیل سیاست داخلی سخنان ترامپ در مورد خاورمیانه را قابل اطمینان تر می کند.
ده سال پیش اوباما در یک سخنرانی در مصر به جهان عرب وعده یک متحد جدید را مبنی به خویشتن داری، احترام متقابل و صلح میان اسرائیل و فلسطین داد ولی عدم توانایی او در تحقق این وعده باعث شد بسیاری در جهان عرب از آمریکا فاصله بگیرند. پمپئو در سخنرانی خود در قاهره انتقادات زیادی به اوباما وارد کرد ولی اگر او نتواند بازی دیپلماتیک خود را به جلو ببرد او نیز متحدان آمریکا را عمیقاً ناامید خواهد کرد.
نظر شما