خبرگزاری مهر، گروه بین الملل ـ روح الله قاسمیان: این روزها سفر پمپئو وزیر خارجه آمریکا به منطقه خاورمیانه و دیدار با همتایان ۸ کشور عربی، برخی ها را به این فکر فرو برده که آمریکایی ها قصد دارند ائتلاف عربی علیه ایران ساماندهی کنند و به زودی جنگی علیه ایران در منطقه شکل خواهد گرفت. موج ایران هراسی و طبل جنگ علیه ایران به اینجا ختم نشده و عده ای دیگر بیان می کنند که خروج آمریکا از سوریه و افغانستان که ترامپ به صورت یکجانبه و بدون هماهنگی با کنگره و پنتاگون اعلام کرد، برای خارج کردن نیروهای در تیررس موشک های ایران است و جنگ قطعی است. با این حال سوال اینجا است که آیا آمریکا واقعا قصد جنگ علیه ایران را دارد، طرح اجلاس ضد ایرانی لهستان همزمان با اعلام خروج از سوریه و افغانستان چه معنی دارد؟ در پاسخ به این سوالات ۳ دیدگاه مطرح است:
دیدگاه اول:
به ظاهر پمپئو وزیر خارجه آمریکا به چند دلیل به ۸ کشور عربی سفر کرد. ۱- تلاش برای ساماندهی ائتلاف عربی علیه ایران ۲- بازگرداندن قطر به ائتلاف عربی و متحد کردن اعضای شورای همکاری خلیح فارس ۳- پیگیری تمایل جدید آمریکا برای خروج از خاورمیانه. برخلاف آنچه پمپئو پیش بینی کرده بود، دیدار وی از منطقه با موفقیت همراه نبود چرا که نارضایتی کشورهای عربی به طور کلی در این دیدارها مشخص بود. پمپئو در مصر از ضرورت تشکیل ائتلاف علیه ایران گفت اما همتای مصری اش در همان نشست عنوان کرد که اولویت اصلی کشورش مبارزه کلی با تروریسم است.
پمپئو در قطر خواستار پایان دادن به ادامه بحران بین قطر و کشورهای مهم حوزه خلیج فارس شد اما قطری ها تاکید کردن تا زمانیکه عنوان کنند قطر حامی تروریسم است، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. حتی زویر خارجه مصر نیز عنوان کرد که در مورد رفع بحران قطر اجماعی وجود ندارد و اولویت ها و رویکردهای کشورهای عربی در مورد ایران نیز متفاوت است. در خصوص تمایل آمریکا برای خروج از سوریه نیز باید گفت که این روزها ملت عرب بر این باورند که آمریکا منطقه عربی را نابود کرده و بدون رفع مشکلات و آشوب هایی که خود ایجاد کرده از آن خارج شده است.
بنابراین با توجه به ناکامی وزیر خارجه آمریکا در اجماع و متقاعد کردن کشورهای عربی برای تشکیل ائتلاف ضد ایرانی و ناکامی در ایجاد صلح بین قطر و دیگر کشورها، دیدار پمپئو از منطقه ناموفق بود.
دیدگاه دوم:
بعد از اعلام تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه، دولت آمریکا از جانب متحدان منطقه ای و درون جامعه آمریکا با مخالف های زیادی روبرو شد. بر همین اساس بلافاصله وزیر خارجه آمریکا در سفری به منطقه خاورمیانه به دنبال این بود که به متحدان خود اطمینان دهد که آمریکا حامی آنها و سیاستهایشان باقی خواهد ماند. واقعیت ماجرا این است که عربستان و رژیم صهیونیستی برای نابودی سوریه و ساقط کردن دولت بشار اسد هزینه های هنگفتی متحمل شدند و خروج آمریکا از سوریه آنها را با ترس و وحشت مضاعفی مواجه کرده است. نیروهای مقاومت با تجربه جنگ چریکی و قدرت میدانی بالا، تسلط کاملی بر مناطق درگیری دارند و اگر پیروزیهای میدانی و سیاسی مقاومت در عراق، یمن و لبنان را نیز ضمیمه این اتفاق کنیم، به نیت سفر پمپئو به منطقه و دلجویی از متحدانشان پی می بریم. حال نوبت مثلث ایران، روسیه و ترکیه است که هر چه سریعتر با افزایش برنامه ها و سناریوهای مشترک، بحران سوریه را خاتمه دهند و اجازه ندهند طرح های جان بولتون و پمپئو در سوریه فرصت اجرا پیدا کند. این مهم دور از ذهن نیست. بنابراین وزیر خارجه آمریکا در این زمینه نیز هرگز نتوانسته نگرانی های متحدان منطقهای خود را رفع کند. حرکت ناوهای جنگی آمریکا و جابجایی آنها در خلیج فارس نیز در همین راستا قابل فهم است.
دیدگاه سوم:
موضوع سوم بحث اجلاس لهستان و ضرورت اجماع جهانی علیه ایران است که آمریکایی ها قصد دارند از آن بهره برداری کنند. به ظاهر هم اعلام کرده اند برای کنترل ایران و روسیه و رقم زدن آینده سیاسی سوریه و وادار کردن این کشورها برای همکاری در سوریه برگزاری این اجلاس و اجرای تصمیمات آن ضروری است و افکار عمومی را در این زمینه چنان با خود همراه کرده اند که گویی به زودی جنگی را علیه ایران راه خواهند انداخت و ایران را وادار به مذاکره و تسلیم خواهند کرد. برای بررسی این موضوع چند نکته ضروری است مورد توجه قرار گیرد:
اجلاس لهستان ما را به یاد تشکیل «گروه دوستان !! سوریه» می اندازد. گروهی که به منظور سرنگونی نظام سوریه از ابتدا با حضور ۸۵ کشور تشکیل و بعد از چند سال چنان به آب رفت که کسی خبری از آن ندارد. حال همان کشورها در صف بازکردن سفارتخانه خود در دمشق هستند.
اجلاس لهستان نشان می دهد کشوری که مدعی ابرقدرتی در جهان بوده و چهار دهه ایران را تحت شدیدترین فشارها و تحریم ها قرار داده، در برابر ایران کم آورده و دیگر آن آمریکای قدیم نیست که به تنهایی بتواند حریف کشوری دیگر شود.
پمپئو روسیه و ایران را «مجریان شرور خاورمیانه» خواند و گفت امیدواریم آنها را همراه با حکومت و تمامی افراد ذینفع در سوریه، بر سر میز مذاکره بیاوریم تا درباره شکل ساختاری آینده سوریه گفتگو کنند. این نشان از ناامیدی کامل دستگاه دیپلماسی آمریکا برای دخالت در آینده سوریه دارد. بدون شک هیچ یک از این عناصر به ورشو نخواهند رفت و این نشست هم مانند سایر راهکارهای آمریکا برای آسیاسی غربی چون منطبق با واقعیت گرایی نیست، شکست خواهد خورد.
همه تلاش ها برای قطع ارتباط ایران به مدیترانه تا اینجای کار شکست خورده و بدون شک کمی دیگر شاهد خواهیم بود که چین نیز از طریق افغانستان، ایران، عراق و سوریه به دریای مدیترانه متصل شود، این کابوسی است که باعث شده تا سران واشنگتن تصمیم به صرف هزینه های هنگفت در افغانستان، عراق و سوریه بگیرند.
خروج آمریکا از سوریه و افغانستان دو راهبرد فعلی در ایران است، بیرون کردن نظامیان آمریکایی از عراق کار پیچیده ای نیست. آمریکاییها به شدت نگرانند که دیر یا زود، نیروهای مقاومت کنترل مرزهای عراق و سوریه را به دست گیرند و آمریکایی ها نتوانند مرزبان باشند.
سخنان وزیر خارجه آمریکا در قاهره علیه ایران، سخنان وزیر خارجه یک ابرقدرت نبود و بازخورد بسیار منفی برای مقامات کاخ سفید داشت. پمپئو از ایران به گونه ای سخن می گوید که یک قدرت شکست ناپذیر است و این کاملا به نفع تهران تمام شد.
بنابراین بی تردید جمهوری اسلامی ایران امروز با همه مشکلاتی که ناشی از تحریم های خارجی، سوء مدیریت داخلی و رقابت جناحی برای به دست آوردن هرچه بیشتر سهمی از قدرت، مواجه است، باید افتخار کند که به یک قدرتی تبدیل شده و چنین دشمنی را به کرنش وادار کرده است. ترامپ همچنان وحشت زده از این است که چگونه ایرانی ها در برابر تحریم های کمرشکن تاب آورده و مقاومت می کنند. محمد جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان به خوبی اعلام کرد که «آمریکایی ها باید باور کنند که ایران را از دست داده اند». بنابراین رفت و آمدهای وزیر خارجه آمریکا و تصمیم های ترامپ برای خروج از سوریه و اجلاس لهستان همگی نشان از دشواری های پیش روی آمریکا دارد، نه تنها بوی جنگ در منطقه به مشام نمی رسد بلکه آمریکا تمام تلاش خود را می کند تا ایران و همدستان را به گفتگو بکشاند. خودمان را باور کنیم.
نظر شما