به گزارش خبرگزاری مهر، علی دهباشی در آغاز این برنامه که چهارشنبه شب ( دوم اسفند ماه ) برگزار شد گفت : از آذر ما سال گذشته تا کنون ما موفق به برگزاری 22 شب شده ایم. شب هایی که موضوعات متفاوتی از ماندلشتام تا پتر هانتکه، از اومبرتو اکو تا اورهان پاموک. از مولانا تا شب ملک الشعرای بهار داشته است.
سردبیر مجله بخارا و مسوول برگزاری شبهای بخارا افزود : از جهت علمی تلاش کردیم در بالاترین سطح ممکن این شبها را برگزار کنیم. انعکاس و پاسخهایی که گرفتیم حکایت از موفقیت ما در برگزاری این شبها دارد. نامه های تحسین آمیز اومبرتو اکو، گونترگراس، محمود درویش، فرانتسویل و دیگران ما را در این راه که پیش گرفته ایم دلگرم و مصمم کرده است.
دهباشی اضافه کرد : در حوزة فلسفه و اندیشه این نشست اولین شبی است که برگزار می کنیم. و همین جا به دوستان مژده بدهم که شبهایی را در آینده نه چندان دور در حوزة فلسفه و اندیشه به توکویل، پوپر، بردیایف، آیزایا برلین، آرتور کویستلر و ایزاک دویچر اختصاص خواهیم داد.
وی خاطرنشان ساخت : در این دو سالی که در اروپا و امریکا به مناسبت صدمین سال تولد متفکر آلمانی هانا آرنت کنفرانسها و سمینارهایی برگزار می شود شاهد هستیم که دهها کتاب ، صدها مقاله دربارة آرنت منتشر شده است .
دهباشی گفت : معرفی هانا آرنت به زبان فارسی نخستین بار به قلم توانای دکتر عزت الله فولادوند انجام شد ، آن هم در سالهایی که تفکر خاصی از فلسفه در ایران سیطره پیدا کرده بود و اصولاٌ متفکران و فیلسوفان آزاد اندیش بزرگ این قرن در ایران در محاق قرار گرفته بودند.
وی افزود: کار بزرگ دکتر فولادوند و این که ایشان همواره در کارهایشان به نیازهای جدی تفکر ، اندیشه و فلسفه پاسخ دادند از این جهت حائز اهمیت است که کتاب « خشونت » هانا آرنت در اوایل سال 1359 به قلم توانای ایشان به جامعة شدیداٌ سیاسی ایران ارائه شد و دو سال بعد یکی دیگر از مهمترین کتابهای هانا آرنت یعنی « انقلاب » را ترجمه کردند. انتشار این دو کتاب و بعد اثر کارل پوپر یعنی « جامعة باز و دشمنانش » توسط دکتر دکتر فولادوند اثر بدون انکاری در حوزة سیاست و اجتماع و محیط دانشگاهی ما گذاشت و این حکایت از شناخت عمیق ایشان از وضعیت تفکر و فلسفه در جامعة بعد از انقلاب ایران دارد.
در ادامه این برنامه ، دکتر فولادوند پس از شرحی بر زندگی هانا آرنت و برشمردن آثار این فیلسوف آلمانی ، سخنان خود را تحت عنوان « مفهوم شر در فلسفة هانا آرنت » آغاز کرد .
وی گفت : آرنت را تقریباٌ همه متفکری سیاسی می شناسند و البته شک نیست که کتابهایی که او را به شهرت جهانی رساندند ـ "ریشه های توتالیتاریسم" ، "خشونت" ، "انقلاب" ، " تأملاتی دربارة فلسفة سیاسی کانت" و دیگر آثار ـ اکثر دست کم به ظاهر با سیاست سر و کار دارند. با این همه ، برخلاف فیلسوفان سیاسی شناخته شده ای مانند ماکیاولی یا لاک یا منتسکیو یا مارکس یا جان رالز ، او هرگز چیزی در بیان یک فلسفة سیاسی سیستماتیک ننوشت . نوشته های او بحثهایی دربارة موضوعات متنوعی است مثل توتالیتاریسم ، انقلاب ، آزادی ، قوة تفکر ، نیروی داوری ، تاریخ اندیشة سیاسی و جز اینها. استدلال های او غالبا پر طول و تفصیل و شامل گریزهای فراوان به موضوعات جانبی و استناد به متفکران گوناگون مانند هایدگر ، ارسطو ، کانت ، نیچه ، یاسپرس ، سارتر ، فانون است.
دکتر فولادوند افزود : خطاست که بپنداریم نوشته های آرنت مشتی آثار پراکنده دربارة موضوعات مختلف است. دو اندیشة بنیادی مانند رشته ای محکم سراسر نوشته های او را به یکدیگر می پیوندند. یکی پرسش دربارة ماهیت سیاست و حیات سیاسی بر مبنای روش پدیدارشناسی که بیشتر ملهم از هایدگر است ، و دیگری این فکر اساسی که از یونانیان ، بویژه ارسطو ، به او به ارث رسیده که سیاست در بن و بنیاد براستی شاخه ای از اخلاق است ، و سیاست جدا از اخلاق شایستة نام سیاست نیست.
این مترجم اضافه کرد: یکی از شالوده های فلسفة آرنت فرقی است که او بین دو گونه زندگی می گذارد ؛ زندگی وقف عمل ( vita active ) و زندگی مصروف تفکر و ژرف اندیشی ( vita contemplation ). بالاترین مظهر زندگی وقف عمل ـ گذشته از کار و مشقت روزانه برای تأمین معاش زنده ماندن ـ کنش اجتماعی است ، یعنی فعالیتی که انسانها از آن راه از جبر طبیعی حاکم بر زندگی روزانه تعالی بجویند ، با دیگران وارد تعامل شوند ، بنیادی نو بگذارند و اثری ممتاز از خود در جهان ایجاد کنند. فقط این گونه فعالیت یا منش بیانگر استعداد و توان آدمی برای آزاد زیستن و بالاتر رفتن ازدغدغه های روزانه و به یادگار گذاشتن دستاوردی مشخصاٌ انسانی است و شامل اموری همچون بحث و استدلال و اقناع و ابتکار و قیام در راه هدف و آرمان و اعتراض به شر می شود.
وی خاطرنشان ساخت : به عقیدة آرنت ، جایگاه آرمانی این نوع فعالیت یا به اصطلاح او کنش عرصة سیاست است. پیش شرطهای ضروری کنش ، یعنی تعامل آشکار مردم با یکدیگر و بحث دربارة مصالح مشترک و رجوع به پیشینه های الهام بخش و امکان کسب نام بلند ، همه در حیات سیاسی فراهم می آیند. اجتماع سیاسی ، اجتماعی که همه در آن سخن بگویند و مسائل را به محک خرد جمعی بزنند ، مردم را به میدان فرامی خواند تا دلیرانه دست به کارهای استثنایی بزنند و به زندگی بی سر و ته روزانه معنا ببخشند و حیات اجتماعی را به سطحی بالاتر ببرند. استعدادهای نهفتة انسانی از این راه است که به شکوفایی می رسد و سخن مشهور ارسطو که انسان جانوری به طبع مدنی یا سیاسی است ، به عقیدة آرنت باید به این معنا گرفته شود.
دکتر عزتالله فولادوند گفت : آرنت افسوس می خورد که این حلقة اتصال بین اخلاق و سیاست از بعد از یونانیان از هم گسیخت. فیلسوفان قرون وسطا اصولاٌ بحث از اخلاق را از دایرة مباحث فلسفی حذف کردند و مدرنیته دایر مدار و دلمشغول مفرط به اقتصاد و نیازهای پایان ناپذیر معاش شد ؛ اخلاق را به سطوح رسوم و عادات فروکاست ، هستی انسان را تابع جبرهای طبیعی کرد و وظیفة دولت را که می بایست تعالی بخشیدن به روح آدمیان باشد به ادارة امور تقلیل داد. از این رو مردم در عصر مدرن فرصت معنا بخشیدن به زندگی را از دست داده اند یا به زندگی پوچ و بی معنا ادامه می دهند یا به پیروی از آنچه ادعا می شود جبر حاکم بر تاریخ است ، به جست و جوی معنایی کاذب می روند. به اعتقاد آرنت ، اینها همه راه را برای ظهور نوع خاصی از شر و شرارت در روزگار ما هموار کرده است که چون هیچ داوری و اندیشه ای در پس آن نیست ، باید آن را ابتذال شر نام داد ، چنانکه نمونة آن را در آدلف آیشمان مشاهده می کنیم.
در ادامه برنامه ، خشایار دیهیمی، مترجم، گفت : نوع ویژه ای از اخلاق در تمام نوشته های هانا آرنت وجود دارد و کمترین اندیشمندی را در عالم سیاست می توان پیدا کرد که این اندازه به اخلاق در نظریات خود توجه داشته باشد.
وی یکی از ویژگیهای آرنت را در این دانست که بسیاری از اندیشه های وی ناشی از تجربیات شخصی او در دوران هولناکی که در آن زندگی می کرد می شود. آرنت آن دوره را عصر ظلمت می داند. به اعتقاد وی ما در قرن بیستم وارد جهان مدرن شده ایم، جهان مدرنی که قرن 20 تولید کرده، جهانی است که در آن معنای سیاست تهی شده و باعث به وجود آمدن نوع تازه ای از خودکامگی یعنی توتالیتاریسم شده است. در طول تاریخ خودکامگی بسیار داشته ایم اما توتالیتاریسم نوع دیگری است و اگر نتوانیم آن را بشناسیم و بفهمیم که نوع جدید است در معرض خطری قرار می گیریم که هرگز انسان در معرض آن نبوده است.
این مترجم خاطرنشان ساخت : هانا آرنت برای تمیز تولیتاریسم از سایر اشکال دیکتاتوری یا خودکامگی یا استبداد، چهار عنصر برمی شمرد. اول : وجود یک ایدئولوژی ای که می تواند تمام تاریخ را توضیح دهد و تمام اقدامات و سیاستهایی که رژیم در پیش می گیرد،توجیه کند؛ دوم : حاکمیت وحشت مطلق به معنای از میان بردن هرگونه آزادی بیان و فعالیت فکری و انسانی؛ سوم : از بین بردن امکان ارتباط و گفتگوی انسانی و حمله بردن به حوزه خصوصی و خلوت انسانها. ؛ و چهارم : حکومت بوروکراتیک، یعنی حکومتی که شما نمی دانید با چه کسی طرف هستید. به مردم آرزوهای دروغ القا شده و خواسته هایی که به شکل شعار حقنه شده است. هانا آرنت می گوید وقتی این عناصر را نشناسیم نمی توانیم به آگاهی برسیم.
به اعتقاد دیهیمی، آرنت به دو وجه حمله می کند . اول سرمایه داری مصرف گرا و دوم توتالیتاریسم. وی در مهمترین کتاب خود "وضع بشری" فعالیت بشری را در سه بخش بررسی می کند. اول : زحمت که با حیوانات مشترک هستیم؛ دوم : کار که به نوعی دخل و تصرف ما در طبیعت است و سوم فعالیت و ارتباط که میان انسان و انسان رخ می دهد و شرف انسانی برگرفته از آن است.
وی گفت : آرنت، شاگرد هایدگر بود و تا آخر عمر مهر و عاطفه ای به لحاظ شخصی به او داشت اما به لحاظ سیاسی در برابر او قرار می گرفت. فیلسوفان آرمانی آرنت، کانت و ارسطو و یاسپرس هستند چرا که به وظیفه انسانی شان در قبال انسانها پایبند بودند.
در برنامه "شب هانا آرنت" دکتر داریوش شایگان، دکتر احسان نراقی، استاد مصطفی ملکیان، دکتر محمدعلی موحد، محمود دولتآبادی، محمد قائد و جمع کثیری از اهالی فرهنگ و اندیشه ایران حضور داشتند.
نظر شما