به گزارش خبرنگار مهر، نشر و پژوهش رسم در ادامه انتشار مجموعه «پیشگامان گرافیک نوین ایران» کتاب «صادق بریرانی» را به قلم مهدی صادقی با شمارگان هزار نسخه، ۱۲۰ صفحه خشتی، چاپ نفیس و بهای ۳۵ هزار تومان منتشر کرد. محتوای این کتاب شامل زندگینامه استاد صادق بریرانی، تحلیل آثار، تصویر ۹۲ اثر (پوستر و خط نگاره) و گفتوگوهایی با این هنرمند است. علیرغم اهمیت آثار و تاثیرگذاری استاد صادق بریرانی، پیشتر پژوهشهای درخوری درباره این هنرمند و آثار او منتشر نشده بود.
مهدی صادقی درباره این کتاب به مهر گفت: استاد صادق بریرانی اکنون ساکن امریکاست و هر سال مهر و آبان به ایران میآید. چند سال پیش هنگام حضورشان در ایران، گفتوگوی مفصلی درباره زندگی و آثارش ضبط کردم که پیاده و تدوین شد. در سال گذشته که استاد در ایران حضور داشت، تصمیم به انتشار کتاب گرفتیم.
وی افزود: از آبان پارسال که استاد بریرانی در تهران حضور داشت و نمایشگاهی برگزار کرد، کار نگارش کتاب آغاز شد تا بهمن امسال که کتاب از صحافی بیرون آمد. در این مدت کتاب چند بار با نظر استاد بریرانی ویرایش شد. تعداد ۹۲ پوستر به انتخاب خود استاد بریرانی برای درج در کتاب انتخاب شد که تقریبا همه آثار را شامل میشود بجز چند پوستر که اثری از آنها نبود و شخص استاد هم نمونهای از آن را در مجموعه خود نداشت.
صادقی ادامه داد: استاد بریرانی به دلیل ویژگی خاصی که در نوع طراحیهایش وجود دارد، مشهور است. پوسترهایی که او در دهه ۱۳۴۰ و ۵۰ برای برنامههای تالار رودکی طراحی کرد بسیار خاص و تاثیرگذار بود و به باور بسیاری از منتقدان و مورخان گرافیک دوره مهمی در طراحی پوستر و گرافیک ایران محسوب میشود. خط نگارههای استاد هم در سطح جهانی معروف است و تاکنون نمایشگاههای بسیاری در سراسر جهان از خطنگارههای این هنرمند بینالمللی ایران برپا شده است.
بخشهایی از این کتاب را که فصل مهمی در تاریخ شفاهی هنر معاصر ایران به شمار میآید، با هم مرور میکنیم:
«من و منوچهر شیبانی و سهراب سپهری و تیمور سپهری، پسر عموی سهراب که علاقهمند به هنر بود یک جمع دوستانه داشتیم و جمعهها کوه به آبشار دوقلو میرفتیم. در سال دوم دانشکده، یک بار نقاشها اعتصاب راه انداختند و اعتراض کردند برای موضوع برنامه تزئینی. در سالهای بعد دانشکده سیاسی شده بود. مصدقیها و تودهایها با هم برخورد داشتند. من که این دورهها را گذرانده بودم، بیطرف سرم به کارم بود.
انجمن لیسانسیههای دانشسرا عالی در باشگاه مهرگان هر سال در لالهزار نو نمایشگاه نقاشی برپا میکرد. اواخر پاییز سال ۱۳۳۴ مدیر انجمن به نام درخشش که نماینده مجلس هم بود، این بار به من پیشنهاد داد که نمایشگاه را ترتیب بدهم. آثار را جمعآوری، هنرمندان را انتخاب و تابلوها را نصب کنم. مسئولیت بزرگی به من داده میشد و نمیدانم چگونه مرا انتخاب کرد که تجربه ندارم. پذیرفتم. یک سال از ازدواج من میگذشت. با اتومبیل درخشش و رانندگی برادرش به خانه و کارگاه هنرمندان رفتم و در اتاقهای انجمن انبار میکردم که تا روز نمایشگاه نصب شود. تابلوی گلابدره حسنعلیخان وزیری را از ورثهاش گرفتم. این نقاش از شاگردان کمالالملک بود. وقتی استادش تبعید شد، او آثارش را در طویله یک ده زیر کاهها پنهان کرده بود. رخساز، شاگرد دیگر کمالالملک که با سنگ رنگین تابلوی منظره دارد. او را در یوسفآباد پیدا کردم که آن زمان ده بود. وقتی به خانه او رفتم، زیر کرسی بود و چند جعبه شیرینی روی کرسی. گفت امروز بعد از یک ماه با تاکسی رفتم تهران که دور است و اینها را گرفتم.
بعضی از هنرمندان خودشان کار تحویل دادند. در اتاق مرکزی نمایشگاه حسنعلی وزیری و فروزی که در مسکو نقاشی خوانده بود و مصحف که مجسمه داشت و لعل ریاحی. در اتاق دیگر تناولی، ایرانپور و صادقپور. در یک اتاق صمیمی که فتورئالیست بود و نجمی. جای دیگر بهزاد، کریمی، مهروان، خانم آبکار، دولتشاهی و نیکآئین. در اتاق دیگر ویشکایی، اسفندیاری، عامری، عقیقی، سودابه گنجهای، عمومی. جای دیگر حمیدی، محمودی، مهربانو زندشاهی، طلعت آخوندزاده، شوکت شقاقی، منصوره حسینی و عنقا. در جای دیگر کاتوزیان، دوستعلی معیری و رسام ارژنگی، حقیقیت. در اتاق چهارم من و سپهری بودیم. در حدود ۱۷۲ اثر در باشگاه مهرگان در مقابل چشمان بینندگان بود و بیش از ۴۰ نقاش شرکت کرده بودند. احمد شاملو و دوستانش در کافههای اطراف از دور شعرخوانی برمیخاستند و راست میآمدند زیر تابلوها و شروع میکردند به اظهار نظر و تحلیل.»
نظر شما