به گزارش خبرگزاری مهر، «معنای زندگی» در دومین برنامه سری جدید خود، چهار شنبه ۱۸ اردیبهشت، با اجرا و کارشناسی دکتر سید محمد تقی موحد ابطحی میزبان شمس الملوک مصطفوی، دانشیار فلسفه بود تا به موضوع «فیلسوفان دورهی مدرن و دیدگاهشان به معنای زندگی» بپردازند.
در ابتدای برنامه مصطفوی به تشریح حکمت عملی در نگاه ارسطو پرداخت: ارسطو مهارت و تعلیم و تربیت به اضافه ی تأمل را ذیل حکمت عملی و عواملی برای رسیدن به آن میداند اما حکمت عملی را از حکمت نظری جدا میکند. این جدایی را ما در افلاطون نداریم. برای ارسطو فعالیت نظری مهمترین فعالیت بشر است.
وی زندگی خوب از دیدگاه ارسطو را اینطور تعریف کرد: زندگی خوب هم از دیدگاه ارسطو و هم از دیدگاه افلاطون زندگی اخلاقی است. ارسطو زندگی متعادل را پرهیز از افراط و تفریط در هر امری میداند و تشخیص حد وسط و عمل بر آن مبنا را موجب قرار گرفتن در طریق سعادت معرفی میکند. هدف هم در ارسطو و هم در افلاطون رسیدن به شادکامی و سعادت است. ابزاری که در این مسیر به ما کمک میکند فرونسیس است.
زندگی خوب و معنا دار زندگی معقول است.
آیا سعادت برای همه افراد با توجه به تفاوتهای فردیشان یکی است؟
مصطفوی پاسخ داد: افلاطون مخصوصاً به این مسأله توجه دارد که انسانها در صنفهای مختلف و با اهداف مختلف هستند اما چون از حیث انسان بودن مشترک هستند، نیک برای انسان از حیث انسان بودن یکی است. خیر یک امر واحد است و امری است معقول و شما از طریق یک زندگی عقلانی میتوانید به آن برسید در نتیجه زندگی خوب و معنا دار زندگی معقول است.
مصطفوی در مورد تفاوت عقل ریاضی و عقل شهودی گفت: عقل ریاضی عقلی است که میتواند محاسبه کند، نتیجه اش علم است و همه ما از این عقل استفاده میکنیم. عقل شهودی عقلی است که حقایق عالم را در عالم ایدهها میتواند دریافت کند و نتیجه اش دانش است. این دو تعریف از عقل در طول تاریخ فلسفه ماندگار شدند. از نظر دکارت، عقل ریاضی به مساوات بین همه تقسیم شده است و این عقل است که باید از طریق روشی درست به حقیقت برسد.
وی در مورد دیدگاه فیلسوفان مدرن در مورد معنای زندگی اظهار داشت: دو نگاه وجود دارد. یکی اینکه آیا زندگی معنایی دارد یا اینکه ما باید برای زندگی معنایی جلب کنیم؟ فیلسوفانی که معتقد به معنا دار بودن زندگی هستند معمولاً گرایشات دینی دارند و معنای فرا طبیعی برای زندگی قائل هستند و یا در خودشان تعاریفی از این حیث دارند. فیلسوفانی که معتقد به جلب معنا هستند عموماً فیلسوفانی هستند که خودشان به هیچ معنایی در زندگی قائل نیستند و هستی را بی طرح و برنامه میدانند و چهرهی شاخصشان سارت است.
افلاطون زندگی را به پای حقیقت قربانی کرده است
مصطفوی در مورد قطعه «خدا مرده است» نیچه توضیح داد: این قطعه کوتاه و بدون قضاوت است بنابراین هم مورد توجه آتئیست ها و هم فرقههای عرفانی قرار گرفته است. برداشت این عرفانهای مسیحی از این قطعه این است که خدایی که کلیسا برای ما ترسیم کرده دیگر کارایی ندارد. منظور نیچه از این قطعه این است که ارزشها بی ارزش شده اند و البته او معتقد است ارزشهایی که فرو ریخته اند زندگی ستیزند یعنی ارزشهایی که کلیسا و مسیحیت و پیشتر از آن افلاطون برای ما تعریف کرده زندگی ستیزند. او میگوید افلاطون زندگی را به پای حقیقت قربانی کرده است. زندگی معنا دار از نظر نیچه زندگی ای است که به غرایز زیستن پشت نکند.
وی در مورد اخلاق از دید نیچه گفت: نیچه معتقد است اخلاق ساخته دست انسان در طول زمان است و ما باید ارزشهای جدیدی تعریف کنیم. نیچه هنرمند را ابر انسان میداند از آن حیث که میتواند ارزشهای جدید تعریف کند.
برنامه «معنای زندگی» به تهیه کنندگی محسن کرمی، محصولی از گروه فرهنگ و اندیشه شبکه ۴ سیما است که در ماه رمضان هر روز ساعت ۱۹ راهی آنتن شبکه ۴ سیما میشود.
نظر شما