به گزارش خبرنگار مهر، مجموعهداستان «کاپوچینو، کیک پنیر» نوشته محمد صالح علاء بهتازگی توسط نشر پوینده به چاپ چهارم رسیده است.
چاپ اول این کتاب اردیبهشت ۹۴ توسط این ناشر در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شد. این کتاب بهمن همان سال به چاپ دوم رسید.
محمد صالح علا متولد سال ۱۳۳۱ در تهران است که او را به عنوان شاعر، بازیگر و مجری تلویزیون میشناسیم. صالح علا ترانهسرا هم هست و علاو بر سرایش شعر و ترانه به نوشتن قطعات کوتاه ادبی و شاعرانه نیز اشتغال دارد که خیلی از این قطعات را در برنامههای تلویزیونی «دو قدم مانده به صبح» یا «چشم شب روشن» شنیدهایم. او علاوه بر تلویزیون در تولید برنامههای رادیویی هم مشارکت دارد.
«نامههای شفاهی»، «حیف حوصلهام پیر شده»، «دست بردن زیر لباس سیب» و «اجازه میفرمایید گاهی خواب شما را ببینم؟» کتابهایی از صالح علاء هستند که پیشتر توسط نشر پیونده چاپ و تجدیدچاپ شدهاند.
مجموعهداستان «کاپوچینو، کیک پنیر»، ۲۰ داستان کوتاه از صالحاعلا را با این عناوین در بر میگیرد:
نوبت اول بود عاشق میشدم، من سیوهشت بار مردهام، جلد کتاب جبر من، زمان من باقی است، نان و گل سرخ، مونت پارناس، آگهی تابستانی، برف هرجایی را پیدا میکند مینشیند، دوازده حرف، هوای عاشقی، توتفرنگیهای یخزده، لُپ هموطن، آینه، نقاش بالا، درخت سیب، فردا، کاپوچینو کیک پنیر، عزیزم لطفاً تهرانی باش، تنها خرمالوی روی درخت، آهوی جان.
در قسمتی از داستان «لپ هموطن» از این کتاب میخوانیم:
مسافری که پایش طرف من بود خندید و گفت: آقای راننده باشه. رادیوتو روشن کن. قبول. من تحت تاثیر فرمایشات شما به راه راست هدایت شدم.
راننده گفت: چرا روش کنم؟ شما باید از ته دل بخوای رادیو گوش کنی. باید اون گویندهای رو که باهات حرف میزنه دوست داشته باشی وگرنه فایدهای نداره. شما تا گویندههای رادیو رو دوست نداشته باشی، دل نمیدی. نمیفهمی چی میگن.
مسافر پرسید: چی میگن؟
راننده گفت: آهاااا از من بپرس تا بهت بگم. مثلاً بپرس امروز راجع به چی حرف میزد تا بهت بگم.
مسافری که پایش طرف من بود گفت: خب… توافق هستهای، دلار، سکه...
راننده تاکسی تلخ شد. گفت: بهت برنخورهها، شما تو باغ نیستی. این بیچارهها گویندههای رادیو همهاش درباره زندگی حرف میزنند. اونا دنبال سعادت ماها هستند. همین امروز یه گویندهای میگفت: یه برگه سفید کاغذ بردارید، وسطش قشنگ یه خط بکشین. بالای ای ورش بنویسین "خوبیهای من" بالای اونورش بنویسین "بدیهای من". بالای ورقهتون بنویسید "من چگونه مردی هستم."
من با وجودی که در آن جای تنگ از حرفهای راننده تاکسی لذت میبردم و هم پای راستم خواب رفته بود، گفتم: آقا لطفاً همینجا نگه دارید. پیاده میشم.
مسافر این طرفیام گفت: شما که خیلی جلوتر از مستقیم پیاده شدی!
پرسیدم: چقدر تقدیم کنم؟
راننده تاکسی گفت: برو مهمون من.
چاپ چهارم این کتاب با ۱۵۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان عرضه شده است.
نظر شما