به گزارش خبرنگارمهر، کتاب «آزادی سیاسی در اسلام» تألیف «محمود شفیعی» که تأملی در آرای قاضی عبدالجبار و امام خمینی (ره) است به تازگی توسط انتشارات دانشگاه مفید منتشر شدهاست.
محمود شفیعی طی گفتگویی درباره این کتاب به خبرنگار مهر گفت: اساساً تفکر شیعه با تفکر معتزله در جاهایی با هم قرابت دارند. یکی بحث آزادی است، ولی آزادی در الهیات با علم سیاست تفاوت دارد. آزادی در الهیات به معنی مختاربودن انسان است که از این جهت هم شیعه و هم معتزله، اختیار بشر را پذیرفته اند. منتها در تفسیر و تعبیر اختیار، تفاوتهای جدی وجود دارد و شیعیان ناقد بحث اختیار هستند، آنگونه که معتزله آن را مطرح میکنند، اما در عین حال همین ورود به این بحث زمینه را برای اندیشمند ما آماده میکند که بتواند به راحتی در حوزه مباحث سیاسی هم این بحث آزادی را دنبال کند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید ادامه داد: از این جهت علاقهمند بودم دریابم که امام (ره) به عنوان یک فرد سیاسی و در عین حال یک متکلم شیعی چگونه توانست پلی بین مباحث الهیاتی و مباحث سیاسی ایجاد کند. در عین حال امام به تأثیر از فکر شیعی مباحث آزادی سیاسی را به گونهای مطرح میکند و در بحث معتزله هم بحث آزادی سیاسی در آرای قاضی عبدالجبار در کتاب «المغنی» مورد توجه قرار گرفته است. در آنجا متوجه شدم که در آزادی سیاسی در سطح مباحث سیاسی تفاوتهای جدی میان حضرت امام (ره) و قاضی عبدالجبار وجود دارد که این آرا را به تأثیر از کلام شیعه مطرح کرده اند.
وی تصریح کرد: در فقه شیعه، بحث اصل اباحه وجود دارد که منظور از آن آزاد بودن انسان از تکلیف است در عین حال که همه انسانها از طرف خداوند مکلف آفریده شده اند و پیامبران هم آمدهاند تا به آنها بگویند شما انسانهای مکلفی هستید. در عین حال حوزه وسیعی وجود دارد که انسان در آن حوزهها آزاد از تکلیف اولیه است و این یک اعتقاد بنیادی است که متکلمان شیعه و به تبع فقهای شیعه به آن اعتقاد دارند و لذا میگویند هرجا شک کردی که تکلیف برتو واجب است یا نه باید اصل را بر این بگذاری که هیچ گونه تکلیفی در مواقع شک برایتان وجود ندارد.
شفیعی افزود: بنابراین یک حوزه فارغ از تکلیف قبلی در کلام و فقه شیعه اثبات شده است. مدارک و اسناد این موضوع را عودتا از حضرت امام (ره) آورده ام ولی از فقهای دیگر شیعه هم به مناسبت دنبال کرده ام. در مقابل معتزله علی رغم اینکه در بحث اختیار و جبر معتقد به اختیار هستند و اساساً انسان خدایی را مطرح کرده اند ولی در حوزه مبانی سیاسی اعتقاد دیگری دارند و آن این است که انسان همیشه مکلف است و این مسائل در تحلیل عقل یعنی تحلیل عقل به شکل معتزلی یا کلامی شیعی باهم متفاوت میشوند و اینجاست که معتزله همه جا انسان را مکلف می بیند و جایی وجود ندارد که فرصتی برای آزادی بعدی وجود داشته باشد.
شفیعی گفت: اما اصل اباحه ای که شیعه مطرح میکند، حوزه بازی را باقی گذاشته است که انسانها در آن حوزه آزاد از تکلیف هستند و بنابراین آزادی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و همه اقسام مختلف آزادی که به شکل تاریخی و اجتماعی برای انسان قابل طرح است.
وی ادامه داد: در اینجا یک حوزه باز از نظر شیعیان وجود دارد که این بحثها را با توجه به علایقی که امام داشتند و مباحث سیاسی که مطرح کردند به مناسبتهای مختلف دنبال کردم و نشان دادم که درنگاه شیعیان به موضوع آزادی سیاسی یک نگاه بازتری وجود دارد، اما در عین حال در جاهایی ما نیاز داریم افکار و اندیشههایمان را مورد بازسازی قرار دهیم که در آنجا میتوانیم از معتزله استفاده کنیم. برای مثال فرض کنید در ادبیات شیعی بحث تاریخی وجود دارد که شیعیان خیلی علاقهای به آباد کردن زندگی دنیایی و اصالت دادن به زندگی دنیوی ندارند و بر عکس آن وجود دارد که دنیا تحقیر میشود. من این موضوع را توضیح دادم که چطور این ادبیات در شیعه رواج پیدا کرده است و در ادبیات معتزله بحثهایی وجود دارد در مورد آباد کردن دنیا و زندگی دنیوی که بسیار کمک کننده هستند و میتوان با برگشت به آنها، ادبیات شیعه را مورد بازنگری قرار داد و این مسأله را توجیه کرد که چرا ما بیشتر به دنیاگریزی روی آورده ایم.
وی افزود: سعی کردم اینها را به شکل زمینهمند و در زمینههای مختلف تاریخی توجیه کنم و بگویم که در نگاه شیعه هم اصالت داشتن زندگی دنیوی و بهره مندی از مواهب دنیوی به لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قابل بازنگری است و میتوان از آن دفاع کرد.
دانشیار دانشگاه مفید درباره حدود آزادی سیاسی در شیعه توضیح داد: وقتی میگوئیم، آزادی سیاسی مفروض ما این است که این بحث آزادی سیاسی از فروعات وجود یک حکومت است، چون قید سیاسی را آورده ایم، اما اصل بحث پتانسیل بیشتری دارد و میتوان آن را در وضعیت ماقبل حکومت هم، در حوزه خصوصی دنبال کرد. در ادبیات شیعه این بحث را در آزادی خصوصی هم مانند حوزه عمومی میتوان دنبال کرد. در حالی که با ادبیات معتزله فرصت و زمینهای برای طرح بحث آزادی در سطح زندگی روزمره خصوصی مؤمنان خیلی بروز پیدا نمیکند. یعنی همه جا این اعتقاد هست که تکلیفی باید وجود داشته باشد. بنابراین فرصتی برای چانه زنیها و خودگردانی زندگی خصوصی به شکل آزادانه خیلی وجود نخواهد داشت.
محمود شفیعی گفت: کتاب «آزادی سیاسی در اسلام» حاصل تحقیقات چندساله من بوده که در آن زمان به شکل پایان نامهای در مقطع کارشناسی ارشد بوده است و دغدغه ام این بوده که این دو مذهب هر دو به بحث عقل و اختیار پرداخته اند و این به لحاظ سیاسی چه نتیجهای میتواند داشته باشد؟ به این نتیجه رسیدم که ما اگر از دستاوردهای این دو اندیشه شیعی و معتزلی استفاده کنیم و آنها را به شکل معقول و منطقی ترکیب کنیم، بخشی از مواردی که امروزه امتناع ذهنی از آنها وجود دارد، مثل آزادی را میتوانیم مرتفع کنیم و از نظر مذهبی میتوان آنها را توجیه کرد. در واقع سعی کردم با مطالعه در این خصوص بتوانم این امتناعهای ذهنی را از میان بردارم و تلاش کردم آنها را به نحوی باهم ترکیب کنم و به نتایج دلخواه خود در این خصوص برسم.
نظر شما