خبرگزاری مهر، گروه استانها- فائزه زنجانی: شاید باورش سخت باشد اما اینجا مدفن بیش از ۴۰۰ شاعر و عارف ایرانی است. شعرا و عرفایی که تک تکشان وزنههای سنگینی هستند در ترازوی ادب و فرهنگ ایران زمین بودند، شاید نام سیدمحمدحسین بهجت تبریزی، کافی باشد برای اعتبار این بنا اما شهریار شیرین سخن در مقبره الشعرای تبریز تنها نیست.
اسدی طوسی، قطران تبریزی، خاقانی شروانی، همام تبریزی، ظهیر الدین فارابی و صدها شاعر نامی دیگر در این فضا جای گرفته اند؛ شعرایی که نام و اعتبار هر کدام کافی بود تا مدفن هر یک از آنها به موزه، بنای تاریخی و جاذبه گردشگری شهر تبدیل شود اما چند سالی میشود که زور و اعتبار تمامی ۴۰۰ نامی و شاعر ایران به حصارها و نردههای اطراف مقبره الشعرا و بنایی که در میان خاکها گم شده، نرسیده است.
«دفن شدن در کوی سرخاب از دیرباز آرزوی بسیاری از بزرگان بوده است.» این را تاریخ شناسان و کارشناسان این حوزه میگویند. همین آرزوها سبب میشود تا شعرای زیادی این محل قدیمی را برای زندگی برگزینند و به دفن شدن در این محل افتخار هم کنند. مقبره الشعرای تبریز نیز در سال ۱۳۵۰ به عنوان بنای یادبود شعرا و عرفای مدفون، در دل همین سرخاب ساخته میشود.
نردههای رنگی بهترین نشانه برای یافتن مقبره الشعرا
در میان پارک به دنبال تابلو و نشانهای هستم تا ردی از مقبره الشعرا را نشانم دهد. جلوتر میروم و به نردههای سفید و آبی نزدیک تر میشوم و همینها برایم به بهترین نشانه برای این بنای بزرگ تبدیل میشوند.
«به طرف مقبره الشعرا»؛ به دنبال همین عبارتی که بر روی بلوکهای رنگی نقش بسته، میروم و با خود میاندیشم چسباندن تعدادی پوستر از مشخصات شعرای دفن شده بر روی نرده و بلوکها حداقل کاری بود که میشد انجام داد تا گردشگران و بازدیدکنندگان را مشغول دیدن خود کند و غافل از حصارهای رنگی. پوسترهایی که چندی پیش بر این بلوکها نقش بسته بودند اما حالا خبری از آنها نیست.
فضای بیرونی مقبره الشعرا را با نردهها و حصارهایی مسدود و بر رویش قفلی زده اند. قفلی که به بازدیدکنندگان میگوید، به همین زودی ها، نخواهند توانست فضای بیرونی بنا را از نزدیک ببینند و عکسی به یادگار با محوطه بیرونی مقبره الشعرا بیندازند و به این ترتیب سهمشان تنها راهرویی محصور شده است که آنها را به ورودی داخلی بنا راهنمایی میکند و به این ترتیب باید خیال عکاسی و عکس یادگاری را از سر بیرون کرده و به محوطه داخلی بسنده کنند.
حتی تبریز ۲۰۱۸ هم زورش به نرده و خاکها نرسید
مقبره الشعرای تبریز در حالی که یکی از نمادهای شهر تبریز محسوب میشود، سالهای سال است که طعم غفلت و بی توجهیها را چشیده و بهانههای مختلف همچون ایام نوروز، تعطیلات تابستان، فصل گردشگرپذیر و حتی تبریز ۲۰۱۸ هم نتوانسته آن را نجات دهد.
از همان ابتدا که طرح پیشنهادی برای ساخت این یادبود مطرح شد، قرار بر ایجاد یک پردیس فرهنگی تمام عیار برای برو و بیای اهالی فرهنگ و دوستداران ادب و هنر بود، رویایی که مقبره الشعرا، سالهای سال است که در انتظار تحقق آن به سر میبرد.
قول ناتمام برای احداث پردیس فرهنگی
ارگانهای مختلفی مسئولیت بازسازی و احیای این بنا را از زمان ساخت، عهده دار بوده اند و طرحهای ساماندهی فراوانی در طول این سالها کلید خورده اما هیچکدام به نتیجه خاصی منجر نشده بود تا اینکه سال ۹۳ رسماً این وظیفه به دوش شهرداری تبریز گذاشته میشود؛ هرچند این امر هم تفاوتی به حال این بنای ارزشمند نکرده و وضع به منوال سابق باقی میماند.
راهروی محصور شده را طی میکنم تا برسم به فضای داخلی بنا. داخل که میشوم، چند نفری در حال قدم زدن در فضای مقبره الشعرا هستند و یکی، دو نفر هم آرامگاه شهریار را به عنوان بهترین مکان برای ثبت عکس یادگاری خود انتخاب کرده اند. اما تعداد بازدیدکنندگان متناسب با بنایی در حد و اندازه نام ۴۰۰ نامی ایرانی نیست.
«اوضاع مقبره الشعرا چرا تغییر پیدا نمیکند؟» سوالی که یکی از بازدیدکنندگان وقتی خود را به عنوان خبرنگار معرفی میکنم، از من می پرسد و در این میان خودم نیز مشتاق هستم تا مسئولی را به عنوان مخاطب پیدا کنم و دقیقاً همین سوال را از وی بپرسم.
مسئولانی که وعدههایشان را هم با خود بردهاند
پروژه مقبره الشعرای تبریز همانند بیشتر پروژههای عمرانی و البته شاید همانند تمامی آنها یادگاریهای فراوانی از وعدههای مسئولان دارد و در طول سالیان گذشته، مسئولان زیادی راه خود را به سمت این بنا کج کرده و در مقابل خبرنگاران، وعده تکمیل و بازسازی بنا را تا نوروز و تابستان دادهاند؛ نوروز و تابستانی که چندین سال از آن گذشته است و هم اکنون مسئولین وعده دهنده از شهر تبریز رفته و وعدههایشان را هم با خود بردهاند.
به دنبال سوال میگوید: «دو سال پیش برای اولین بار برای بازدید به این فضا آمده بودم و چون میدانستم آرامگاه استاد شهریار و بسیاری از شعرای دیگر در اینجا قرار دارد، انتظار داشتم فضایی شبیه حافظیه را ببینم، جایی شلوغ که دوست داران فرهنگ و هنر در آن در حال رفت و آمد هستند اما از آن زمان تفاوتی در محوطه و فضای بنا ایجاد نشده است.»
مقبره الشعرا؛ مکانی که شایستگی مطرح شدن به عنوان «نماد فرهنگی ایران» را داشته و دارد چرا که اگر بناهای دیگر تنها آرامگاه یک شاعر و یا یک عارف و نامی ایران زمین باشد، اینجا گنجینهای از این نام آوران را در خود جای داده است. البته به شرطی که مسئولان شهری، استانی و حتی کشوری وارد عمل شده و این بار بدون هیچ وعده و وعید و خوب جلوه دادن اوضاع در مقابل دوربینهای خبری، تنها به فکر راه چاره باشند.
عکسها از: فائزه زنجانی
نظر شما