خبرگزاری مهر، گروه استانها – محمدحسین عابدی: یک گردان از سمنان، یک گردان از شاهرود و دو گردان از دامغان که غالبشان هم کارمندان ادارات، بسیجیان، جوانان و رفقای سابق سنگر و تیربار و چاله روباهی و منور و گریههای شبانه و زیارت عاشوراهای صبحهای دهلاویه و فاو و شوش و رقابیه بودند، همه آن چیزی بود که مردم استان سمنان برای خنثی کردن «فروغ جاویدان» در طبق اخلاص گذاشتند.
خیلیشان چون ابراهیم عامریان کارمند بنیاد شهید شاهرود، چون فرصتی دست داده بود در آخرین تلاش برای آسمانی شدن به کاروان پیوستند این بار اما حسنآباد و چهار زبر که اصلاً معلوم نیست در آن چه میگذرد چراکه هر کس چیزی میگوید، شایعات پشت سر هم شنیده میشود. هیچکس تا زمان اعزام هم حتی نمیفهمد که چه دارد میگذرد. هیچکس هم نمیداند عملیات چقدر قرار است طول بکشد امروز اگر به آنها بگویی سر و ته عملیات مرصاد به یک هفته هم نخواهد گذشت، باورشان نمیشود ...
در ماشینها کسی میگوید تا همدان آمدهاند، یکی میگوید ایران دارد تسلیم میشود فرماندهان همه در جنوب هستند برخی میگویند فرماندهان به مرخصی رفتهاند یکی میگوید اردوی تفریحی هستند یکی میگوید سران کشور رفتهاند آبتنی روزهای گرم مردادماه در شمال! کرمانشاه را رها کردهاند.
گردهمایی فرماندهان سپاه و ارتش که تمرکزشان این روزها بیشتر در جنوب است که مبادا عراق دوباره حمله کند و دشمنان نیز دنبال فرصتی تا این بار بر بال منافقان سوار شوند.
ماشینها که میرسند، اسلامآباد هم به دست منافقان افتاده است صحبتهای بدی میشود برخی میگویند دوست را از دشمن نمیشود شناخت، در بیمارستانها میگویند زخمیها را میکشند اسلامآباد کلی از جمعیتش را ازدستداده همه به خاک و خون کشیده شدهاند برخی هنوز باور نمیکنند که چنین اتفاقی رخداده است.
رزمندگان استان سمنان به کرمانشاه رسیدند
یکی از رزمندگان مرصادی میگوید: ساعت ۹ شب رسیدیم، به یک مقر رفتیم تا شام بخوریم، یادم هست کمی سیبزمینی خوردیم و برای استراحت رفتیم، نکته قابلتوجه برای من این بود که هیچکس نمیداند چی به چیست و فقط میدانم که منافقان حمله کرده و باید از اسلامآباد و سپس خاک ایران بیرون رانده شوند، جلسه توجیهی به نحوی برگزار میشود که گویا خود فرماندهانمان هم درست نمیدانند باید چه کنند هدف مشخص است منطقه عملیاتی مشخص است اما مشکل اینجا است که نمیشود دشمن را دقیق تشخیص داد همه یکشکل هستند همه سلاح دارند ۱۰ نفر از کنارت میگذرند شش نفر شلیک نمیکنند اما چهار نفر شلیک میکنند با همان شکل قیافه و لباس.
محمدی این رزمنده روزهای فخر و افتخار، میگوید: تاکنون جنگ نیامده بودم بسیاری از بچهها کارمندان ادارات بودند و برخی نیز بار اولشان بود که به جبهه میآمدند و برخی دیگر تجربه داشتند، استرس داشتیم اما وقتی توجیه شدیم که باید در تنگه چهار زبر چه کنیم آرامش گرفتیم فهمیدیم با عملیات عجیبی روبرو هستیم تنگهای به عرض کم اما طول دهها کیلومتر! باعقل جور درنمیآمد منافقان اگر اینجا بیایند که بهراحتی میتوانیم آنها را قیچی کنیم! نکند موضوع دیگری است نکند اینها طعمهای برای حمله واقعی دیگری هستند! وگرنه این تاکتیک اشتباه را که من رزمنده کم سابقه در جنگ هم میدانستم که نباید اتخاذ شود.
وی میگوید: خوشبختانه این تاکتیک احمقانه از سوی منافقان اجرا شد و ما آنها را قیچی کردیم فقط مشکلی که برای ما ایجاد کرده بودند ادوات آنها بود، انواع سلاحها را داشتند از دوشکا تا دوشپرتاب از کامیون تا تانک ما چه داشتیم! ژ۳ و کلاش که تازه تاشوهایش همدست فرماندهان بود، یادم هست دو قناصه هم داشتیم دراگانوف دی وی دوست داشتم یکبار با آن تیراندازی کنم امروز فکر میکنم در آن موقع از استرسی که داشتم به چه چیزهای احمقانهای فکر میکردم خودم هم خندهام میگیرد مثلاً با دراگانوف تیر هم میانداختم که چه! چرا آن شب این فکرها را میکردم نمیدانم. چقدر میتوانستم جایش ذکر بگویم تا لایق شهادت باشم!
ساعت ۴ صبح زمان حرکت
دیگر رزمنده مرصاد محمدرضا حسینی است سیدی که به او سید محمد هم میگفتند او در گفتگو با خبرنگار مهر، میگوید: سه و نیم بیدار شدیم تاریک بود اما به ستون حرکت کردیم، ساعت چهار در مقر بودیم. اولین خاکریزی که توسط نیروهای سمنان در منطقه زده شد باعث توقف منافقان در منطقه شد. همه روبهجلو میدویدیم. خوشبختانه غافلگیر شدند. اولین ضربه را زدیم بچهها نیرو گرفتند.
سید میگوید: رزمنده دامغانی با لهجه زیبایش فریاد میزد سهساعته تهران را میگیرید غلط کردید و تیر میانداخت برایم جالب بود که در کنار تیراندازی فحش هم میداد. چراکه فحش هم زیاد میشنیدیم به اماممان که توهین میکردند بچهها بیشتر عصبانی می شدند تا نابودشان کنند و ریشهشان را بخشکانند.
رزمندگان استان سمنان در طول هشت سال دفاع مقدس، پیش از آن در گنبد و پسازآن درگشت زنیهای مناطق مرزی تا سال ۷۱ در بیش از ۲۶ عملیات حضور داشتند اما والفجر ۸ و مرصاد چیز دیگری بود رشادتهایی که از این رزمندگان و تیپ ۱۲ قائم دیده شد، در کمتر جایی سراغش را میتوان گرفت.
فروغ جاویدان طاقت نیاورد
مرصاد، مهمانی خصوصی خدا بود برای شهدا و کمینگاه خاص خدا بود برای منافقین. عملیات مرصاد آخرین لحظات الحاق خیلی از کسانی بود که از قافله شهدا جامانده بود برای همین منافقان با گروهی رزمنده ایرانی روبرو بودند که از همهچیزشان دستشسته بودند و به یاری کشور و امامشان آمده بودند عزمی جزم، غروری پرافتخار و دلی پاک ...
مرصاد به قول حاج حسین یکتا مسئول قرارگاه خاتم الاوصیاء خیلی درسها داشت. درس اینکه اگر قطعنامه را پذیرفتی فکر نکن دشمن به تو رحم میکند. درس اینکه اگر درِ جهاد و شهادت را میبندند آخر کار یک در را باز میکنند. در ناامیدی بسی امید است. تا گفتیم جنگ تمام شد و دیگر شهادتی در کار نیست امیدی به این بزرگی باز شد. کار خدا چندوجهی است. با یک تیر چند هدف را میزند. در مرصاد همچنین بود. در مرصاد خدا، هم در کمین منافقین بود و هم کمین خوبها. آنجا کمینگاه هر دو گروه بود. خوبها را با خود برد و منافقین را هم کشت.
تا شامگاه پنجم مرداد همهچیز بهخوبی میگذرد تعدادی همان ابتدا شهید شدند برخی هم مجروح اما وضعیت نیروهای استان سمنان خوب است شامگاه اما بیم اینکه منافقان بازگردند میرود از سوی دیگر در بیمارستانها مدام زخمیها شهید میشوند و نامردی را بهحداعلای خود رساندهاند تا مردم روحیهشان را از دست بدهند رذالت تنها واژهای است که بیان میشود فروغ جاویدان طاقت نیاورده و امروز به نامردی دست میزند.
رزمندگان دیگر تیپها از ایلام، اسلامآباد و کرمانشاه رسیدهاند اما هنوز عقبه نیازمند تقویت است هوانیروز فردا صبح میرسد و بازهم عملیات پیگیری میشود فعلاً همهچیز بهخوبی میگذرد.
انتقام از منافقان
دیگر رزمنده استان سمنان در آن روزها حمید عباسی است او که در مرصاد ۲۷ ساله بوده و بهخوبی رضا نادری شهید شاخص مرصاد را به یاد دارد، میگوید: منافقان چه بسیار بچههای ما را فریفتند و بردند و چه بسیار مردم ایران را به خاک و خون کشیدند و بمبگذاری کردند و اتفاقاً مرصاد فرصتی برای انتقام از منافقان بود.
وی که در گفتگو با خبرنگار مهر، سخن میگوید تأکید میکند: شرایط جامعه بسیار عجیب بود قطعنامه پذیرفتهشده اما جنگ ادامه پیداکرده بود برخی در داخل با جنگ مخالف بودند اما چارهای هم جز دفع نبود صدام میگفت ما قطعنامه را زیر نگذاشتهایم اصلاً ما به ایران حمله نکردهایم خود ایرانیها هستند که به جان هم افتادهاند! درحالیکه همه میدانستیم منافقان در جلساتی که با صدام برگزار کرده بودند تصمیم به همکاری برای حمله به ایران داشتند.
او درباره صبح روز هفتم مردادماه ۶۷ نیز میگوید: هوا که روشن شد درون تنگه بودیم باورنکردنی بود کامیونها سوخته بودند جنازه منافقان رویهم زنان بسیاری هم مرده بودند روسری قرمز داشتند بالباس سبز لجنی و پرچم زرد. راه بازشده بود برگشته بودند بعدها گفتند از پنج هزار و ۳۰۰ نفری که از منافقان وارد فروغ جاویدان شده بودند بیش از چهار هزار نفر در عملیات شرکت کرده بودند و مابقی نتوانستند وارد ایران شوند چراکه ضربه ما، ضربهای کاری بود و منافقان فکر نمیکردند که چنین ضربهای بخورند. اشتباه آنها این بود که فکر کردند ایران در موضع ضعف است و کسی دیگر به جبهه نمی آید.
هلاکت ۲۰۰۰منافق
سایت هابیلیان می نویسد: «در عملیات مرصاد ۴۱۲ نفر از رزمندگان میهن به درجه رفیع شهادت نائل آمدند که از این تعداد ۳۰۴نفر ایرانی و ۱۰۸نفر شهدای خارجی سپاه بدر بودند که در عملیات مرصاد دوشادوش سربازان وطن به جنگ با منافقین پرداختند همچنین تنها شهید اروپایی دفاع مقدس نیز از فرانسه در همین عملیات شهید شد. لازم به ذکر است بنا بر اعتراف منافقین در نشریه مجاهد در این عملیات بیش از دو هزار نفر از افراد منافقین به هلاکت رسیدند که حداقل ۱۶ نفر از آنها در زمره مسئولان سازمان مجاهدین خلق،شورای ملی مقاومت و ارتش آزادیبخش بودند»
سرهنگ سلامی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره عملیات مرصاد میگوید: درباره این عملیات باید گفت همین بس که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان خود در جمع مردم این استان فرمودند: «اگر نبود نقش تیپ قائم در عملیات مرصاد دشمن ممکن بود تا کرمانشاه پیش بیاید و کسی که ایستاد تیپ قائم بود و این در تاریخ میماند به گفته مسئولان و فرماندهان دوران دفاع مقدس ایستادگی و ایثار رزمندگان استان سمنان در عملیات غرورآفرین مرصاد کمر منافقان را شکست و عملیات فروغ جاودان آنها را به ذلت و حقارت تبدیل کرد.»
سلامی همچنین به دیدار اخیر رزمندگان عملیات مرصاد با آیتالله شاهچراغی نماینده ولیفقیه در استان سمنان اشاره کرد و بیان داشت: آیتالله شاهچراغی در این دیدار تیپ ۱۲ قائم را مایه افتخار استان سمنان دانست که این ویژگی با نقشآفرینی رزمندگان در مرصاد و دیگر عملیات بهدستآمدهاند.
وی بابیان اینکه استان سمنان ۶۸ شهید از مجموع ۳۰۲ شهید ایرانی عملیات مرصاد را به خود اختصاص داده که نشان از نقشآفرینی این استان در عملیات مذکور است، میگوید: رزمندگان استان در عملیات مرصاد که بهواقع آخرین تلاش استکبار جهانی برای نابودی انقلاب اسلامی ایران بود خوش درخشیدند.
پایان کار منافقان
مسعود رجوی در شب آغاز عملیات گفت: «بر اساس تقسیمات انجامشده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید… کاری که ما میخواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است» اما نمیدانست که چند ساعت بعد قرار است ذلت و خواری را تجربه کند.
درنهایت باید گفت شکست در عملیات فروغ، باعث شکسته شدن رجوی در ذهن تعداد زیادی از نیروها و ریزش سازمان گردید به طوری که تعداد کثیری از اعضا و هواداران سازمان جدا شدند عملیاتی که در آن رزمندگان استان سمنان نیز نقشی حساس و حساب شده داشتند.
فروغ جاویدان سبب تضعیف بیشتر منافقان شد حتی شعار محوری سازمان هم که صلح وآزادی بود هم زیر سوال رفت تا بسیاری از افراد، از آن جدا شوند و امروز نیز در اوج ذلت و خواری همان عملیات هستند. یاد شهیدان تیموری، محمدی، عامریان، صدیقی، امیری، نادری و حسینی و دیگران بخیر ... شهدایی از شاهرود و دامغان و تا سمنان و گرمسار شهید پرور ...
نظر شما