به گزارش خبرنگار مهر، سیدمحمدجواد شرافت از شاعران شناخته شده قم است که شعرهایش در هیئتهای مذهبی کشور رواج دارد. او متولد سال ۶۰ در شوشتر و دانشآموخته حوزه علمیه است. شرافت شاعری را با سرودن نوحه آغاز کرد و با تشویق سیدمحمد بابامیری به شکل جدی وارد عرصۀ شعر شد. وی سابقۀ حضور در جلسات انجمن ادبی شاهد و انجمن ادبی محیط را دارد. از افتخارات ادبی او میتوان به برگزیده شدن در کنگرههای کشوری، برگزاری دورههای آموزشی برای طلاب و نوآموزان، طراحی و اجرای دو دوره برنامۀ شبهای شعر حجره، مسئولیت واحد آفرینشهای ادبی حوزۀ هنری استان قم (۱۳۹۲-۱۳۸۴) و دبیری دورۀ اول انجمن شعر طلاب کشور اشاره کرد. مجموعه شعرهای «خاک باران خورده»، «از دیار روشنی» و «حسینیه دل» برخی از آثار شرافت است. شرافت در گفتوگوی پیش رو به نسبت شعر عاشورایی امور و محتواهای سیاسی واقعه عاشورا پرداخته است؛
قیام حضرت سیدالشهدا (ع) واجد یک درونمایه پررنگ سیاسی و اجتماعی است که به نظر میرسد به دلایلی این درونمایه در دهههای اخیر کمتر در شعر شاعران عاشورایی نمود و بروز پیدا کرده است. به عبارتی با تاکید حداکثری بر عنصر سوگ و مصیبت، این دورنمایه سیاسی و حماسی تحتالشعاع قرار گرفته است. بویژه فراگیری ذکر مصیبت و مرثیه در ایام محرم باعث شده ما به یک روایت شخصی و فردی که صرفاً مبتنی بر عاطفه و شور و سوگ از عاشورا است، برسیم و آن درونمایه سیاسی و مقابله با ظلم و عدالتخواهی و… در هیئتها و شعرهایی امروزی کمرنگ شود. شما چقدر با این پیشفرض موافقید؟
فکر نمیکنم این مسئله خیلی عام باشد. البته قبول دارم که برخی از هیئتها و مجالس یک مقدار حالت سکولار پیدا کردهاند و بر همین مبنا بیشتر از «عاشورا» میگویند، تا از «عاشورایی شدن»! ولی من به عنوان مثال عرض میکنم که همین شهدای مدافع حرمی که انصافاً گل کاشتند و برای نسل ما قهرمانسازی کردند و آبروی نسل ما شدهاند قطعاً از داخل همین هیئات بیرون آمدند و با همین آموزهها به این مقام رسیدند. لذا میپذیرم که این مدل جلسات وجود دارد، ولی به نظرم در این سالهای اخیر جلسات خوبی هم داشتیم که در مکتب سید الشهدا (ع) انسانسازی کردند.
قبول دارم که برخی از هیئتها و مجالس یک مقدار حالت سکولار پیدا کردهاند و بر همین مبنا بیشتر از «عاشورا» میگویند، تا از «عاشورایی شدن»! ولی من به عنوان مثال عرض میکنم که همین شهدای مدافع حرمی که انصافاً گل کاشتند و برای نسل ما قهرمانسازی کردند و آبروی نسل ما شدهاند قطعاً از داخل همین هیئات بیرون آمدند
یک نکتهای را اشاره میکنم که معمولاً مغفول مانده است؛ ما همیشه یا «مداح»، یا «خطیب» یا «شاعر» را مقصر میدانیم و میگوییم چرا سمتوسوی اشعار، نوحهها، صحبتها و به طور کلی محتواها در فلان فضا است و در بهمان فضا نیست! اما به نظر من پشت همه اینها باید به «بانیان هیئت» هم توجه کنیم؛ یعنی کسی که مدیر هیئت است. اگر ما بتوانیم مدیران هیئت را با تفکر ناب شیعی پرورش دهیم، همه اینها درست میشود. آن بانی است که دارد خط میدهد و خطیب و مداح و شاعر را انتخاب میکند. اگر ما بتوانیم بانیان و مجلسگردانهایی که معمولاً پشتصحنه هم هستند و خیلی دیده نمیشوند را با آن تفکر ناب شیعی پرورش دهیم، خیلی از این مسائل خود به خود حل میشود. به نظر من ریشه این قضیه به بانیان هیئتها برمیگردد.
پس معتقدید که شعر عاشورایی و محتوایی که با این شعرها و نوحهها و… در هیئتهای مذهبی رواج دارد، محتوای سیاستزدوده و شخصیشده نیست؟
ببینید من در اصفهان، در قم، در مشهد، در تهران، در اهواز، در دزفول، در یزد و خیلی دیگر از شهرها اینقدر جلسات خوب در ذهنم هست که جلساتی هستند که هم از قیام سید الشهدا (ع) در سال ۶۱ میگویند و هم به وضعیت امروز در نسبت با آموزههای قیام سید الشهدا (ع) اشاره میکنند. البته هیئت نباید تبدیل به میتینگ سیاسی و محل ارائه بیانیههای جناحی شود. این خودش یک آفت است. یعنی در کنار آنهایی که سکولار هستند و یک سید الشهدایی را میبینند که سال ۶۱ به شهادت رسیده و بعد از آن هم هیچ اتفاقی نیفتاده است، در اینطرف جریان هم نباید هیئتها را تبدیل به جلساتی کرد که آدم احساس کند وارد یک محفل سیاسی و سیاستزده شده است.
اتفاقاً وقتی در قالب همین پرونده از برخی شاعران پرسیدیم که چرا شما شعر موضعمند سیاسی (در معنای حقطلبانه) و مبتنی بر اقتضائات روز نمیگویید، به ما جواب دادند که عموماً وقتی در هیئتها چنین شعرهایی خوانده میشود کاملاً رنگ و بوی جناحی دارد! برخز از آنها توضیح دادند که مثلاً شاعرانی هستند که اگر امروز یکی نفر از جناح سیاسی مطبوعشان رئیس جمهور شود هیچوقت به هیچچیز انتقاد نمیکنند، ولی اگر رئیس جمهور چهرهای از جناح مخالف باشد مدام با شعر و روضه و نوحه و مصیبت و غیره حرف اصطلاحاً روز میزنند و هیئت را سیاستزده میکنند. آنها معتقدند چون در این وضعیت همواره این شائبه وجود دارد، ما کلاً این را کنار میگذاریم و واردش نمیشویم. به نظر شما چه مرزی برای این مسئله وجود دارد که ططبق آن بتوان هم به قول شما غیرسکولار و سیاسی شعر گفت و هم وارد دعواهای مبتذل سیاستبازان و بازیهای جناحی نشد؟
من فکر میکنم این دلیلی که آورده شده، دلیل موجهی نیست؛ نمیشود صفر و صدی فکر کرد و حالا که اینطور است پس کلاً کنار میگذاریم! اتفاقاً اگر خود سید الشهدا (ع) میفرمایند «هیهات من الذله» این یک شعار کاملاً سیاسی است، برای همیشه و همه مکانها. اگر شاعری بتواند این را در شعرش تبیین کند و ابایی هم نداشته باشد، چه اشکالی دارد که متهم بشود به سیاستبازی!؟ بگذارید بگویند اینها شاعران درباری هستند! وقتی قرار است ما با نگاه به حقطلبی در واقعه عاشورا عقاید و افکار خودمان را بیان کنیم، بلکه خودمان را در آن جریان قرار دهیم، این اتهامات نباید مهم باشد و ما میتوانیم از همین طریق اتفاقات خیلی خوبی را رقم بزنیم.
سید الشهدا (ع) میفرمایند «هیهات من الذله» این یک شعار کاملاً سیاسی است، برای همیشه و همه مکانها. اگر شاعری بتواند این را در شعرش تبیین کند و ابایی هم نداشته باشد، چه اشکالی دارد که متهم بشود به سیاستبازی؟ بگذارید بگویند اینها شاعران درباری هستند!
ما این را از اساتید و بزرگترهای خودمان یاد گرفتیم. بخواهم مصداقی صحبت کنم چندین و چند مثال میتوانم برایتان بگویم. مثلاً شعر «خط خون» استاد گرمارودی را ببینید؛ ایشان بسیار زیبا قیام سید الشهدا (ع) را با همان محتواهای سیاسی و اجتماعیاش توصیف میکنند و این شعر کیفیتی دارد که اصلاً آدم باید ایستاده این شعر را بخواند! اینقدر این شعر باشکوه است. حالا شما میتوانید بگویید این شعر برای یک جناح خاص سروده شده است؟ این شعر در زمان طاغوت سروده و خوانده شده و همان موقع هم ممکن است یک برداشتهایی از آن شده باشد؛ الآن هم هر جایی ظلمی باشد این شعر میتواند به آن ارجاع داده شود.
یا مثلاً شما کتاب «ایستاده باید مرد» استاد مجاهدی را مرور کنید. وقتی شما مطالب و دریافتهای خودتان را به طور ناب بیان کنید، مخاطب قطعاً با آن قرائت حماسی از قصه عاشورا ارتباط میگیرد. البته حتی خود مرثیه عاشورا هم باشکوه است، اما قرائت و خوانش حماسی از عاشورا که اساتید به ما یاد دادهاند، خیلی به این قصه کمک میکند که ما ورود سیاستزده به آن نداشته باشیم؛ اما در عین حال شعر ما باید جهتدار باشد و موضع داشته باشد.
به طور کلی داوری شما درباره میزان رواج شعرهای سیاستزدایانهای که در هیئتها قرائت میشود چیست؟
من دریافت خودم را میگویم، چون هیئتهایی که در این سالها با آنها مرتبط بودم، هیئاتی بودند که به شکل معتدلی معمولاً در این قصه ورود میکردند. خیلی از رفقای ما همین مدافعان حرم هستند؛ یعنی رفقایی که با هم در هیئت سینه زدیم و بعداً همینها رفتند از اهل بیت و حرم اهل بیت (ع) دفاع کردند و اینها هم هم مدافع وطن بودند و هم مدافع حرم.
ولی با این حال میشنویم که برخی از هیئتها هستند که آدمها را از این قصه پرهیز میدهند و معمولاً ورود پیدا نمیکنند که امیدوارم با یک نگاه صحیحی همه ما بتوانیم در خدمت معارف عاشورا باشیم.
نظر شما