مجله مهر: مجید قیصری که آثار مختلفی نظیر «گور سفید» و «جشن همگانی» را در کارنامه کاری خود دارد، حالا در آفرینش یک اثر عاشورایی جایی ایستاده که هم خواننده را غافلگیر کند و هم به صورت ضمنی قدرت داستاننویسیاش را به رخ مخاطب بکشاند. او این بار داستان را از زاویه دید یک مسیحی روایت میکند و قرار است از نگاه او در جریان اتفاقات تاریخ قرار بگیریم.
قصه کتاب «شمّاس شامی» از ناپدید شدن فرستاده ویژه امپراتور روم پس از آخرین ورود به دربار یزید و پیگیریهای پیشکارش آغاز میشود و خواننده را درگیر سلسلهای از پیگیریها میکند. پیگیریهایی که تا اواسط کار خواننده را به دلیل تعلیق بسیار با خود همراه میکند اما از جایی که کاروان اسرای کربلا به شام نزدیک میشود آن وجه دیگر کتاب نمایان میشود
شمّاس نام خدمتکار و محافظ مخصوص جالوت است که از روم به شام آمده است. جالوت از نوادگان حضرت داوود است که نزد مسیحیان روم و شام از احترام بالایی برخوردار است. جالوت در ابتدای داستان از حوادث مربوط به عاشورا بیاطلاع است ولی پس از تحقیق و تفحص به اصل ماجرا و حقانیت امام حسین (ع) پی میبرد. او در درگاه یزید، که در آن زمان خلیفه مسلمانان بوده شکایت و از قیام امام حسین (ع) دفاع میکند. یزید در کاخ خود جالوت را از یاران امام حسین (ع) میخواند و او را متهم میکند و به جلادانش دستور کشته شدن نمایندهی روم را میدهد.
قیصری در روایت عاشورایی خود اسیر روایتهای تکراری از تاریخ نشده، بلکه تاریخ را از زاویهای روایت کرده که خواننده تصور نمیکرده که از این منظر بشود وارد داستان کربلا شد. نویسنده وارد متن ماجرا نمیشود بلکه حواشی آن را به خواننده نشان میدهد.
قیصری در «شمّاس شامی» تلاش میکند سراغ خلاءهای تاریخ برود و آنجا که تاریخ سکوت اختیار کرده یا حرفی نزده را با روایتش بازآفرینی کند. این رمان بر پایه یک رویداد مستند بنا شده اما بخشهای داستانی آن در واقع همان بخشهایی است که تاریخ حرف نزده و قیصری اثرش را در آن خلاءها ساخته و پرداخته کرده است.
در این رمان خبری از صحرای کربلا نیست و خواننده تا اواسط کار در آرامش شام و زندگی آنها سر میکند تا اینکه کاروان اسرای کربلا به شام نزدیک میشود. کرامتها و آثار حضور برگزیدگان در آنها یافت میشود و اتفاقاتی را با خود همراه میکند.
نظر شما