به گزارش خبرنگار مهر، رمان «آبانبار» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی بهتازگی توسط انتشارات معین به چاپ نهم رسیده است.
مرادی کرمانی نگارش اینرمان را در سال ۹۰ به پایان رسانده است. چاپ اولش سال ۹۲ و چاپ هفتم و هشتمش سال ۹۷ به بازار نشر عرضه شد. بهتازگی نیز نسخههای چاپ نهم اینکتاب در کتابفروشیها عرضه شده است.
اینرمان درباره یک مکتبخانه شهری و شاگردانش است. مکتبخانه یک آبانبار دارد؛ هرکدام از بچههایی هم که در آنجا تحصیل میکنند، قصهای دارند...
«آبانبار» در ۳۰ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
شیخ سینی حلوا بر سر در بازار میرود و داد میزند: «حلوا دارم، حلوای چرب و شیرین.» مردم هجوم آوردهاند و حلوا میخواهند، دستها به طرف سینی شیخ دراز است. شیخ میان جمعیت تاب میخورد، میچرخد و حلوا میدهد.
فرشتهای که در کاشی سقف بازار بود، و بر بالای آبانبار، و عکس بود. با بالهای بلند و باز و لب خندان پایین میآید، بال میزند، میچرخد. مردم نگاهش میکنند.
فرشته چرخید و پایین آمد، آمد در سینی حلوا نشست. شبیه بادام بود. یک چشمش گرفته بود با تریشهای از پارچه. با چشم دیگرش مردمان را نگاه میکند و شیخ را که سینی حلوا بر سر دارد مانند بادبادک، سبک، آرام، نرم و موزون، قدم برمیدارد در میان جماعت و میخواند؛ به آواز:
حلوای «تنتنانی»
تا نخوری ندانی
چرب و شیرین حلوا
«ممنون» با صدای شیخ دف میزند.
فرشته روی سینی نشست. سینی سنگین شد. گردن شیخ به درد آمد. ممنون سینی سر دست گرفت و دف به شیخ داد.
ممنون کمر تاب داد، میان بازار رفت و فرشته یک چشم بر سینی نشسته بود، ممنون میخواند:
چرب و شیرین حلوا
حلوا نگو، باقلوا.
چاپ نهم این کتاب با ۱۵۳ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۰ هزار تومان عرضه شده است.
نظر شما