۱۱ آذر ۱۳۹۸، ۹:۳۰

یاسمن خلیلی‌فرد در گفت‌وگو با مهر:

بازخوانی داستانی زندگی‌های رو به زوال/درس‌های سینماییم را پس دادم

بازخوانی داستانی زندگی‌های رو به زوال/درس‌های سینماییم را پس دادم

یاسمن خلیلی‌فرد با بیان اینکه در داستان‌نویسی از تجربه دانش‌آموختگی در سینما بسیار بهره برده است، گفت: داستان‌های کوتاه او روایتی از زندگی‌های رو به زوال در جامعه ایرانی است.

خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: مجموعه داستان «فکرهای خصوصی» تازه‌ترین اثر داستانی منتشر شده یاسمن خلیلی‌فرد است که نشر ققنوس آن را روانه بازار کتاب کرده است. این مجموعه داستان در برهوت انتشار آثار ادبی ایرانی در فضای نشر کشور از چند منظر یک اتفاق ویژه به شمار می‌رود. نخست از منظر محتوای جسورانه آن که به طور عمده حول موضوع زنان و طلاق می‌گذرد و دیگر اینکه نویسنده در این روایت‌ها به دامان سانتی‌مانتالیسم عامه‌پسندانه‌ای نیفتاده که معمولا در بطن آثار اجتماعی با چنین موضوعاتی دیده می‌شود. خلیلی‌فرد که پیش از این با انتشار رمان انگار خودم نیستم در همین موسسه نشر و یادت نرود که در نشر چشمه خود را به عنوان نویسنده‌ای جدی معرفی کرده است فارغ‌التحصیل رشته سینما است و البته دستی هم در موسیقی دارد. گفتگوی مهر با این نویسنده به مناسبت انتشار مجموعه داستان جدید او را در ادامه می‌خوانید:

این روزها در بازار کتاب ایران نگارش و انتشار مجموعه داستان کوتاه با ترس و حساسیت‌های بالایی روبرو است. هم ناشران برای انتشار و فروش آن دل دل می‌کنند و هم نویسندگان بر خلاف رسم مالوف و حرفه‌ای رمان را بر داستان کوتاه ترجیح می‌دهند. شما پس از تجربه موفق دو رمان قبلی‌تان حالا و در چنین موقعیتی به سراغ نگارش داستان کوتاه رفته‌اید و این انتخاب باید بدون شک برای شما آورده‌ای ویژه داشته باشد و هدفمند صورت پذیرفته باشد. پس بگذارید این موضوع را دیباچه گفتگویمان قرار دهیم که چرا داستان کوتاه؟

 ابتدا بگذارید این را بگویم که متأسفانه این روزها بسیاری از ناشران حتی ریسک انتشار رمان­های ایرانی را نمی‌­کنند چه برسد به داستان­های کوتاه و خب سر فرصت باید علت این عدم اعتماد به نویسنده­ ایران را بررسی کرد که خود مبحثی مفصل است. اما درباره­ سوال شما؛ این سوالی ا­ست که قطعاً برای خیلی­ها پیش خواهد آمد چراکه اصولاً بیش­تر داستان‌نویسان ابتدا با داستان­های کوتاه آغاز می­‌کنند و بعد به نوشتن داستان بلند و رمان روی می‌­آورند و اتفاقاً دلیل اصلی این تجربه­‌گرایی از سوی من همین بود؛ این­که از همان ابتدا رمان نوشتم و داستان کوتاهی چاپ نکردم. دلم می­خواست تجربه­ انتشار مجموعه­ داستان کوتاه را هم به کارنامه­‌ام بیفزایم. ضمن­ این­که به­ رغم آن­که خودم هم عمده­ توان و توجه‌­ام را به نوشتن داستان­های بلندم اختصاص می­‌دهم اما داستان­های کوتاه بسیاری را در طول سال­های مختلف نوشته­ بودم و فکر کردم شاید ارائه آن­ها در قالب مجموع‌ه­ای منسجم فکر بدی نباشد. ضمن آن­که این روزها خیلی‌­ها را می­‌شناسم که به‌دلیل مسائلی چون کمبود وقت و نداشتن فرصت کافی برای مطالعه داستان­های کوتاه را برای خواندن ترجیح می­‌دهند. همه­ این­ها دست به دست هم داد تا به سمت چاپ داستان­های کوتاهم بروم با تأکید بر این­که همچنان علاقه­ اصلی‌­ام نوشتن داستان بلند است و همین حالا در حال کار روی یک رمان هستم.

پس از مطالعه این کتاب متوجه شدم که بر مبنای اصول کلاسیک داستان نویسی آنچه در کتاب شما می‌خوانیم به شکلی هدفمند با داستان کوتاه به منزله متنی که آغازی دارد و نقطع عطف و پایانی شگفت‌انگیز فاصله دارد. به نظر می‌رسد بسیاری از این داستان‌ها بیشتر برشی هستند از بخشی از زندگی که شکل روایت داستانی به خود گرفته است. این نوع و سبک نگارش به چه منظور و با چه هدفی انتخاب شده است؟

دقیقاً این یک انتخاب عامدانه بود؛ این­که داستان کوتاهی بنویسم که بیش از آن­که داستان باشد برشی باشد از زندگی­‌های مختلف افرادی که در یک برهه­ زمانی مشترک زندگی می‌­کنند و به‌­رغم آن­که از هم دورند اتفاقاً از برخی جهات به هم نزدیک­‌ هستند. نوشتن این داستان­ها برایم به چالشی می‌­ماند؛ چالشی دشوار که در آن الگوهای از پیش تعریف­ شده­ نگارش داستان کوتاه را نادیده بگیرم و به پاسخ این پرسش دست یابم که آیا می‌­توان از دل یک واقعه­ کوتاه یا شاید برشی از روزمره‌­ترین رخدادهای زندگی روایتی بیرون کشید و مخاطب را با خواندن آن به تأمل واداشت و خوشبختانه از واکنش مخاطبان به این نتیجه رسیدم که می­‌شود!

شما علاقه بیش از اندازه‌ای به کوتاه نویسی دارید؟ حس می‌کنم نوعی تلاش برای اختصار و دور شدن از فضای توصیف و شاخ و برگ دادن به موقعیت‌ها و شخصیت‌های داستانی در کارتان دیده می‌شود و اصراری هست که افراد و شخصیت‌ها در داستان‌های شما خیلی خلاصه شده بخش کوتاه از زندگی خود را بگویند

سوال عجیبی­‌است؛ عجیب از آن جهت که اتفاقاً بارها به من گفته شده جزئیات در داستان­هایم متعددند و اصولاً با اطناب و شاخ و برگ می­‌نویسم و خشت بر خشت داستان­هایم را جلو می‌­برم؛ حتی حالا وقتی پس از سال­ها به «یادت نرود که...» برمی­‌گردم فکر می­کنم توصیفاتش می­‌توانستند کم­تر باشند. البته این توصیفی ­نویسی در رابطه با داستان­های بلندم شاید بیشتر صادق باشد. در داستان­های کوتاه مایلم به­ جا و به­ اندازه توضیح دهم و توصیف کنم. فکر می­کنم مخاطب باید به همان اندازه­ای که لازم است از داستان اطلاعات دریافت کند. توصیف و ذکر جزییات و اطناب شاید بیش­تر مناسب فضای داستان­های بلند باشد. خودم را وادار به کوتاه­ نویسی نکردم اما سعی کردم آن­قدر که باید بنویسم و از پرگویی بپرهیزم.

مساله اصلی داستان‌های کتاب تازه شما زندگی است. و البته برای واگویه‌کردن از زندگی محوریت طلاق در تمامی داستان‌ها انتخاب شده است. درباره این موضوع و دغدغه‌تان برای این انتخاب و تمرکزتان در تمامی داستان‌ها بر روی آن بفرمایید.

همواره به طرح روابط انسان­ها، کشمکش­ها و اوج و فرودهای روابط آدم­ها، خصوصاً زوج­ها علاقه داشته­‌ام؛ نوعی علاقه به روانشناسی که به دغدغه­ اصلی‌­ام در داستان­ نویسی نیز تبدیل شده است. دلم می­‌خواست داستان­های کتاب ضمن ناپیوستگیِ روایی به لحاظ محتوایی چندان دور از هم نباشند و یک زنجیر نامرئی آن­ها را به هم نزدیک و متصل کند. شاید دغدغه­‌ام بیش از آن­که پرداختن به مقوله­ طلاق باشد بررسی زندگی­‌هایی ا­ست که به دلایل مختلف رو به زوال رفته­‌اند و آدم­هایی معمولی که با مشکلات و اختلالات شخصیتی و رفتاری خود دست و پنجه نرم می­‌کنند؛ اتفاقی که برای بسیاری از آدم­های جامعه­ مدرن امروزی رخ داده است. در واقع این مشکلات، اختلالات و نقصان­‌ها هستند که به طلاق آدم­ها منتهی می­‌شوند. طلاق درواقع ماحصل تمامی این بحران­‌هاست.

خانم خلیلی‌فرد برای مخاطبان این کتاب می‌تواند این موضوع جذاب باشد که چقدر داستان‌های شما در این اثر بر مبنای واقعیت جان گرفته‌اند و اگر درصد کمی از این روایت‌های داستانی واقعیت دارند چطور این همه طرح و مایه داستانی حول یک موضوع پیرامون خودتان پیدا کرده و پرداخته‌اید

به هرحال دروغ است اگر بگویم داستان­هایم را فارغ از تجربیات زیسته‌ام می‌­نویسم. هر داستان نویسی  به­واسطه­ زندگی اجتماعی خود مشاهداتی می­کند، تجربیاتی کسب می­کند، با موقعیتهای گوناگونی مواجه می‌­شود که هر یک از آن­ها می‌­توانند جرقه­‌ای باشند برای نوشتن یک داستان اما این­که بگویم تمام این داستان­ها بر اساس رویدادهای واقعی نوشته شده‌­اند و ما به ازاهای بیرونی داشته‌­اند کذب است. مثلاً در همین کتابِ «فکرهای خصوصی» بیش­تر داستان­ها زاده­ ذهن خودم بودند و آدم­های داستان ما به ازای بیرونی نداشتند اما در همین مدت کوتاه پیام­های جالبی از مخاطبانم دریافت کرده‌­ام که بعضی از پرسوناژهای کتاب را به خود نزدیک می‌­بینند یا از نظرشان زندگی­هایشان بی شباهت به زندگی آن شخصیت­ها نیست. وقتی داستان رئالیستی می­‌نویسیم و تلاش می­‌کنیم اسلوب­های این سبک را رعایت کنیم بنابراین باید انتظار این را هم داشته باشیم که مخاطب بعضاً همذات­ پنداری عمیقی با وقایع، رویدادها و آدم­های داستان­ها پیدا کند و خودش را در قالب آدم­های کتاب تجسم کند.

خانم خلیلی‌فرد شما تحصیل کرده رشته سینما و منتقد سینمایی هستید. چقدر تخصص شما در حوزه سینما و فیلم‌نامه نویسی به شما در نگارش این مجموعه کمک کرده است؟

خیلی زیاد. نه تنها در این کتاب که در دو کتاب قبلی‌ام «یادت نرود که ...» و «انگار خودم نیستم» هم از تجربیات فیلمنامه­‌نویسی و درس­های سینما بهره­ بسیار بردم. شاید به همین دلیل است که بسیاری از مخاطبان داستان­‌هایم آن­ها را واجد قابلیت دراماتیک و به بیان ساده‌­تر تصویری می­‌دانند و خیلی‌­ها از من می­‌پرسند که چرا داستان­هایم را به فیلم یا سریال تبدیل نمی­کنم که اتفاقاً هدف نهایی خودم همین است.

شاید این سوال کمی عجیب باشد اما انتظار دارید با خوانش این داستان‌ها واکنش مخاطبانتان چه باشد و چه عکس‌العملی از خود نشان دهند؟

هیچ­وقت موقع نوشتن داستان به این­که مخاطب چه واکنشی قرار است نشان بدهد فکر نمی­کنم. اگر بخواهم با چنین پیش‌­فرض­ها و پیش­بینی‌­هایی بنویسم نمی­توانم چیزی را که واقعاً دلم میخواهد روی کاغذ بیاورم. درواقع بخش عمده­ای از لذت نوشتن برای شخص من ویژگی پالایشِ درونی آن است؛ درواقع با نوشتن به کاتارسیس می‌رسم و فکر می­کنم اگر بتوانم همان حال و هوایی را که موقع نوشتن دارم به مخاطب منتقل کنم بزرگ­ترین موفقیت را به دست آورده‌­ام. اما بعد از انتشار کتاب واکنش­های مخاطبان برایم مهم است؛ این­که بدانم مثلاً با خواندن داستانهایم دچار چه حس و حالی شده‌­اند.

چند سوال شاید کوتاه هم دارم. شما برای چه می‌نویسید؟

می­‌نویسم چون نوشتن را دوست دارم؛ همان­طور که فیلمسازی، نواختن پیانو، تماشای تئاتر و دیگر کارهای هنری را. البته نوشتن برایم جدی­ است. فکر می­‌کنم نویسنده این شانس را دارد که بسیاری از موقعیت­هایی را که شاید هرگز نتواند در زندگی شخصی خود تجربه کند هنگام نوشتن تجربه کند و به زعم من این درخشان­ترین دستاورد نویسندگی است. به­ طور کلی خلق کردن را دوست دارم و هنر امکان خلق کردن را به شما می­دهد. ادبیات هم که یکی از مهم­ترین هنرهاست.

نوشتن گاهی سخت و طاقت­ فرساست. گاهی لذتبخش. گاهی خیلی برایش حوصله داری و گاهی حوصله نداری حتی یک جمله بنویسی. همه­ این­ها به حال و هوای درونی نویسنده و البته وقایعی که در محیط اجتماعی او رخ می‌­دهند نیز بستگی دارد. به طور کلی نوشتن فرآنید جذاب و شیرینی است که گاهی هم سختی­های شیرینی را با خود به همراه دارد. اما نویسنده بودن و جدی کار کردن در عرصه ادبیات سختی­های خاص خودش را دارد. این را باید در نظر بگیریم که تنها فعالیت نویسنده نوشتن نیست بلکه باید به مراحلی چون انتشار، دیده شدن کتابش و دریافت بازخوردهای آن نیز فکر کند. مهم­ترین تلاشی که یک نویسنده باید بکند این است که درگیر حواشی نشود. حاشیه خلاقیت نویسنده را تخریب می­کند.

معمولا چقدر از زمان روزانه‌تان صرف نوشتن می‌شود؟

من معمولاً شب­ها می­نویسم. نمی­توانم بازه­ی زمان دقیقی برایش تعریف کنم. گاهی ممکن است سه ساعت پشت سر هم بنویسم و یک شب شاید نتوانم یا نخواهم بنویسم. همان­طور که گفتم بخش بزرگی از این مسئله به روحیات و شرایط روحی نویسنده هم مربوط است. گاهی واقعه­ تلخی اتفاق می­‌افتد که دلت می­خواهد ساعت­ها بنویسی و گاه همان تلخی دست و پایت را برای بستن می­بندد و تو را در لاکت فرو می­برد. ضمن این­که همیشه پس از تمام کردن کتاب­هایم با فاصله­ای یک یا چند ماهه به سراغ بازنویسی آن­ها می­روم چراکه ذهن نویسنده باید پس از مدتی وقفه به سراغ اثرش برود تا اصلاحات لازم را به درستی انجام دهد و نویسنده با نگاه درست و منطقی  به اثرش بنگرد.

نوشتن برای شما حس خاصی را با خود به همراه دارد؟ چقدر و چطور برای سوژه پردازی  و کشف سوژه وقت می‌گذارید؟

من به دنبال سوژه نمی­‌گردم. این­طور نیست که مثلاً به قصد یافتن سوژه به خیابان و پارک و سفر بروم اما به محیط اطرافم دقیق هستم. به روابط آدم­ها دقیق هستم و سعی می­کنم تجربیات زیسته‌­ام را بیش­تر و بیش­تر کنم. در بیش­تر مواقع سوژه‌ها به سمت من می­‌آیند و سعی می­کنم نهایت استفاده را از آن­ها ببرم.

کد خبر 4784480

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha