به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام والمسلمین رضا برنجکار، رئیس انجمن کلام حوزه در دومین نشست از نخستین روز مدرسه زمستانی کلام امامیه به تبیین موضوع «نظریه های فطرت بنیاد» پرداخت.
وی معنای فطرت را امر غیر اکتسابی یا اکتسابی روشن و بی نیاز از تحلیل و بررسیهای پیچیده، فطرت محل بحث از نوع فطرت معرفتی دانست نه فطرت گرایشی.
وی در ادامه به بیان تاریخچه دیدگاههای باب فطری معرفتی از گذشته تا عصر حاضر پرداخت و نظریات سقراط، افلاطون، ارسطو، دکارت، ابن سینا، شیخ حر عاملی، سید بن طاووس، مدرسه کوفه، مدرسه قم، مدرسه بغداد و مدرسه حله را به صورت اجمال در این باب بررسی کرد.
وی اظهار داشت: در بین متلکمان اسلامی، بر اساس گزارشهایی که از مدرسه کوفه میبینیم، معرفت فطری را معرفت اضطراری مینامند به این معنا که ما مضطر هستیم به دانش معرفه الله و خداوند این معرفت را در دون ما قرار داده و اکتسابی نیست. شاهد بر این مطلب ادعای اشعری است بر اینکه جمهور امامیه قائل بودند معرفه الله و بلکه همه معارف مضطر است و استدلال در آن نقشی ندارد.
وی افزود: البته در این میان هشام بن حکم و ابو محمد نظری مخالف با جمهور متکلمان امامیه دارند. در مدرسه قم نیز مرحوم کلینی و صدوق قائل به اضطرار هستند و عام ذر را مطرح میکنند اما از شیخ مفید به بعد اضطرار کنارگذاشته و معرفت اکتسابی مطرح شد. در مدرسه بغداد و حله نیز این اضطرار دیگر مطرح نیست، اما در خراسان دوباره احیا میشود.
فطرت در قرآن و روایات
وی نیز گفت: قرآن و روایات خداشناسی را امری مجهول که نیاز به استدلال و کشف داشته باشد مطرح نمیکنند. نه اینکه عقل توان اثبات نداشته باشد، بلکه به این معنا که راه منحصر به استدلال نیست، زیرا فطرت داریم و «کل مولود یولد علی الفطره».
وی اضافه کرد: بحث معرفت فطری در دو مقام قابل طرح است، نخست اینکه معرفت در چه موقفی به انسان داده شده است؟ پاسخ در آیات و روایات اشاره به عالم ذر دارد. دوم «چیستی ویژگیهای معرفت»؛ معرفت است یا گرایش؟ آیات و روایات فطرت را تفسیر به گرایش از قبیل خداشناسی و خداجویی نکرده، بلکه تفسیر به معرفت میکنند. و چنین که برخی گفتهاند معرفت مبهم نیست، بلکه در لسان روایات میبینیم اتفاقاً معرفت صریح است و شدت دارد، چون از جنس معاینه و دمیدن مطرح شده است.
استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران تصریح کرد: این معاینه به معنای دیدن یا چشم نیست که علاوه حکایت از شناخت شدید دارد و فطری بودن معرفت همیشه به این معنا نیست که به آن توجه وجود دارد، بلکه نیاز به تذکر همیشه وجود دارد و ارسال رسل به همین منظور است. تذکر به معرفت نیز از طریق مختلف اتفاق میافتد: نخست «استدلالات عقلی» و دیگری «از راه اسماً و صفات».
وی در ادامه به ویژگیهای معرفت فطری پرداخت و بیان کرد: ویژگیهای معرفت فطری عبارتند از: معرفت فطری شدید است؛ لذا تعابیری مثل معاینه در روایات برای معرفت ذکر شده است. این معرفت به قلب معروف است نه عقل. معرفت فطری معرفت اساسی است و بقیه معرفتها به این معرفت مربوط اند. به نظر میرسد کارکرد اصلی وحی تذکر و یادآوری این معرفت فطری است.
نظر شما