خبرگزاری مهر، گروه استانها - علیرضا نوری کجوریان: وجود خردهفرهنگها و گویشهای متعدد و متنوع در مازندران، زبان و ادب مازندران را به یکی از خاصترین و بکرترین زبان و ادبیات ایران مبدل کرده است.
تنوع گویشها و فرهنگها در مازندران در حالی است که زبان و ادبیات و شعر مازندران همانند دیگر مناطق ایران اسیر زبان و فرهنگ مرکز شده و یا بهاصطلاح فرهنگ دوستان، «تهرانیزه» شده است.
درعینحال غنای موجود در فرهنگ، زبان و ادبیات مازندران تا جایی است که نداشتن رسمالخط مشخص و رسمی از چالشهای فراروی این زبان و ادبیات به شمار میرود و به تأکید آنان شاعران و ادب دوستان منطقه باید جهانی فکر کنند و محلی بسرایند.
ایرج سام دلیری، استاد دانشگاه، پژوهشگر و مؤلف مازندرانی بابیان اینکه زبان مازندرانی همان بازمانده فارسی دری یا فارسی درباری است که زبان هخامنشیان بوده، افزود: البته قبل از آن در شاهنامه فردوسی و در داستان رستم، جایی که برای نجات دادن کیکاووس و پهلوانها میآید و وقتیکه شاه مازندران را اسیر میکند میگوید «من را نکش، من به تو هدیهای ماندگار شامل ۳۰ خط و زبان میدهم» و رستم این خط و زبانها را با خود به ایران میبرد.
ایرج سام: هیچ جای دنیا جز مازندران، زبانی با گویشورهای متفاوت ندارد
وی در گفتگو با مهر با اشاره به وجود زبان کتولی یا مازنی در مازندران، آن را یکی از خاصترین و ویژهترین زبانهای ایران دانست و گفت: در هیچ جای دنیا، جز مازندران یکزبان با گویشورهای متفاوت وجود ندارد، در غرب مازندران به دلیل برخورد با قوم گیلان، گویش رامسر، مازندرانی محسوب میشود و متفاوت با گویش تنکابن است.
وی ادامه داد: از سوی دیگر زبان کلاردشت، کلارستاق و چالوس نیز باهم متفاوت است و در دو سوی رودخانه چالوس، یکسو قوم کجوریها وجود دارد که زبانش با زبان چالوس متفاوت است، همچنین زبان بابل با آمل یا قائمشهر و سوادکوه و یا زبان ساروی ها با بهشهر، نکا و شرق مازندران تفاوت بسیاری دارد.
این مؤلف و شاعر با اشاره به اینکه توان یکزبان به تعداد گویشورهای آن زبانبستگی دارد ادامه داد: هرچه گوینده گویشها بیشتر باشد، آن زبان قدرتمندتر خواهد بود.
وی با این پرسش که آیا مازندرانی زبان است یا گویش؟ تصریح کرد: مازندرانی زبان است زیرا در تاریخ ادبیات و در قرن چهارم هجری کتاب مرزباننامه بهوسیله یکی از اسپهبدهای آمل که شاهزاده و فرزند یکی از حاکمان مازندران بود، به زبان مازندرانی نوشتهشده است و بعدازآن فردی دیگر آن را از مازندرانی به فارسی برگرداند و این نشان میدهد که این زبان قابلیت کتابت و زبان کامل را دارد.
این استاد دانشگاه با اشاره به ناآشنایی فرزندان با زبان مازندرانی و عقبماندگی ادبیات آن، در پاسخ به این پرسش که آیا زبان بهتنهایی میتواند بار ادبیات را به دوش بکشد یا خیر؟ تصریح کرد: زمانی زبان میتواند بار ادبیات را به دوش بکشد که به مرحله ادبیت برسد و تحلیل و خلاقیت در سرودن شعر در آن زبان پیدا شود.
زمانی زبان میتواند بار ادبیات را به دوش بکشد که به مرحله ادبیت برسد و تحلیل و خلاقیت در سرودن شعر در آن زبان پیدا شود
این مؤلف و نویسنده با بیان اینکه در مازندران شاعران زیادی وجود دارد و بخش اعظمی از آنان مازندرانی سرا هستند گفت: اما نیما یوشیج در رباعیات خود شعر مازندرانی سروده است نه اینکه زبان مازندرانی را به نظم تبدیل کرده باشد.
این محقق و پژوهشگر ادب و فارسی تصریح کرد: نیما هم تخیل آزاد را به کار برد و هم خلاقیتش در منتهی درجه بود و همان قدری که نیما توانست در زبان فارسی پیشتاز باشد و پدر شعر مدرن شود به هماندازه در زبان مازندرانی نیز توانست توانمندی نشان دهد و زبان را به ادبیات تبدیل کند.
ایرج سام یادآور شد: زمانی که تخیل قوی در زبان باشد و زبان مجازی و استعاری پیدا کند و همه صور خیال را به کار گیرد و به مرحله شعر برسد، قابلیت آن را دارد که ادبیات در آن خلق شود.
وی تصریح کرد: هرچقدر زبان مازندرانی عقبنشینی کرده باشد امروزه شاهدیم که شاعران و نویسندگان باقدرت تمام توانستند شعر مازندرانی بسرایند زیرا در زبان ارتباطی، یک فرستنده و گیرنده وجود دارد اما در شعر گیرنده وجود ندارد، اینجا زبان استعاری میشود و کلمات در معنای مأنوس خود به کار نمیروند.
این پژوهشگر یادآور شد: مثلاً باران در شعر، «بارانی» نیست که از آسمانی فروریزد و احساس خنکی و خیس شدن کنیم، بلکه باران میتواند معنای آزادی، رهایی و یا بدبختی و غیره باشد.
ایرج سام با تأکید براینکه زبان مازندرانی قابلیت شعر شدن دادن زیرا بسیار قدرتمند است افزود: هرقدر ما گویشهای متفاوتی داشته باشیم یعنی زبان قدرت بیشتری دارد برای آنکه خردهفرهنگها را احیا کند.
درعینحال میثم متاجی، شاعر و منتقد نیز درباره ویژگیهای برجسته شعر و ادب و مازندرانی، «اقلیم» را اولین ویژگی جداکننده شعر مازندران از شعر دیگر مناطق مختلف کشور میداند و میگوید: دراینبین، مسئله زیستبوم و جغرافیا مطرح میشود.
وی ادامه داد: در کارهای کلاسیک و نو شاهد شعرهایی هستیم که متفاوت از دیگر شعرها است هرچند نیاز به واکاوی دارد ولی منظور از اقلیم این است که جغرافیا و زیست و المانهایی مانند جنگل، دریا، طبیعت و غیره و حوزه فرهنگ بر هنر تأثیرگذار است.
واژگانی مانند داروک، وازنا و دیگر کلماتی که نیما بهطور مستقیم از زبان مازندرانی وارد ادبیات میکند نشان از تأثیر مستقیم اقلیم در اشعار نیمایی است
این شاعر جوان به اشعار نیما اشاره میکند و ادامه میدهد: به کار بردن کلمات مازنی از ویژگیهای برجسته اشعار نیما است و واژگانی مانند داروک، وازنا و دیگر کلماتی که نیما بهطور مستقیم از زبان مازندرانی وارد ادبیات میکند نشان از تأثیر مستقیم اقلیم در اشعار نیمایی است.
متاجی یادآور شد: همچنین شاهد اشاره غیرمستقیم اقلیم در اشعار مازندرانی هستیم زیرا شاعری که در طبیعت و سرسبزی زندگی میکند نوع زبانش ضرباهنگ تندی ندارد اما بهعنوان نمونه در سبک خراسانی، اشعار مهدی اخوان ثالث، ضرباهنگ تندی دارد و این تأثیرات غیرمستقیم اقلیم است.
این شاعر و پژوهشگر با اظهار اینکه زبان اشعار مازندرانی خشن نیست و زبان لطیفی است افزود: حتی اگر در قالبهای کلاسیک باشد لطافت در آن حس میشود و این ناشی از تأثیر اقلیم است.
وی با عنوان اینکه وجود برخی خرده روایتها و داستانهای بومی مازندران در زبان و ادبیات اندک است یادآور شد: باید همه تلاشها به این معطوف شود که این خرده روایتها پررنگتر شود و نمونه بارز آن قصه «مینا و پلنگ» در کجور نوشهر است و گهگاه تأثیرات خردهفرهنگها را در اشعار شاعرانی نظیر امیر پازواری و دیگر شاعران دیده میشود که میتواند وجه ممیز شعر و ادبیات مازندرانی با دیگر ادبیات باشد و پیشنهاد میکنم المانهای خردهفرهنگ مازندران نظیر قصهها، داستانهای شفاهی و اسطورهها باید در شعرها بیشتر دیده شود.
میثم متاجی یادآور شد: یک بخش از ادبیات مبتنی بر زبان است و رگههایی از زیستبوم و اقلیم را در شعر محلی مازندرانی و یا شعر فارسی مازندرانی میتوان دید و در دیوان روجای نیما که مجموعه اشعار محلی نیما یوشیج بوده و به اثر فاخری تبدیلشده است و یا در منظومه کوچ کیومرث فاضلی بخشی از ادبیات و خردهفرهنگهای منطقه بیانشده است.
متاجی: نباید خرده فرهنگها در فرهنگ پایتخت استحاله شود
این شاعر و منتقد با اشاره به تهدید فراروی شعر کشور تصریح کرد: این مسئله مطرح است که شاعران باید از خردهفرهنگ و اقلیم تأثیر گیرند و شعرهایشان رنگ متفاوتی داشته باشد و همه نباید در فرهنگ و گفتمان غالب پایتخت استحاله شوند و این تهدید در شعر مازندران نیز دیده میشود و روزبهروز شاهد آن هستیم که به سمت فرهنگ مرکز پیش میرویم زیرا میل مخاطب بر اساس آن فرهنگ در حال تربیت است.
وی تأکید کرد: این درحالی است که اگر به ویژگیهای بومی و فولکلور در ادبیات و شعر توجه کنیم مخاطب بیشتری خواهیم داشت و باید به خودمان در این زمینه هشدار جدی دهیم و روبروی این وضعیت بایستیم و در زمینهٔ فرهنگ بومی مازندرانی و معرفی المانها تحقیق و پژوهش کنیم.
حسن نژاد: زبان مازندرانی زنده و دارای ادبیات است
علی حسن نژاد شاعر مازندرانی نیز میگوید: برای بررسی شعر امروز مازندران باید به دیرینگی و تاریخ شعر استان توجه کنیم و بررسی همه اسناد تاریخی حاکی از آن است که زبان مازندرانی در کنار زبان فارسی از دیرباز یک زبان زنده و دارای ادبیات بوده و همراستا با زبان فارسی دارای ادبیات هستیم هرچند این ادبیات دیده نشده است.
وی گفت: در نگاه به پیشینه شعر پارسی دری، نیمه اول سال سوم هجری آغاز پیدایش شعر فارسی بود در حالی شعر رسمی مازندرانی از اوایل قرن چهارم متداول شده است و یکی از قدیمیترین شاعران دارای شعر فارسی و مازندرانی در قرن پنجم هجری «بن دار رازی» بوده است.
وی به تأثیرات شگرف زبان طبری اشاره کرد و افزود: از ویژگیهای شگرف آن این بود که وزیر آلبویه برای اینکه یکی از شاعران همعصر را آزمایش کند از بدیعالزمان همدانی میخواهد چند بیت منصور منطقی رازی را از مازندرانی به عربی ترجمه کند و برای اولین بار شعر مازندرانی به عربی ترجمهشده است.
حسن نژاد تصریح کرد: بررسیها نشان میدهد که شعر مازندرانی تحت تأثیر شعر فارسی و عربی زمانه هم نبوده و وزن عروضی مرسوم را نپذیرفت و حیات و ریشه مستقیم داشت و سوای محتویات ساختاری شعر عربی و یا فارسی عروضی بوده است و این نشان میدهد شعر موجودیت مستقل داشته است.
وی افزود: از لحاظ شعری در قرن هشتم میتوان اشعاری را به زبان میانه مازندران دید و اشعار میر عبدالعظیم مرعشی ازجمله آن است، همچنین در زمانی که زبان ملی و دربار عربی بود، شعر مازندرانی و طبری دیده میشود که نشان از استقلال شعر دارد، بهعنوان نمونه در دربار آلبویه زبان رسمی عربی و طبری است اما در این دربار شاعرانی وجود دارد که به زبان طبری شعر سرودهاند.
این محقق و شاعر مازندرانی گفت: در دوره استیلای مرعشیان از جوشش شعر طبری کم میشود و شاعران مازندرانی کمتری دیده میشود ولی دوران قاجار اوج کار شاعری به نام امیرپازواری است که برای جا انداختن واژگان مازندرانی شعر سروده است.
این شاعر و پژوهشگر به دو شاعر مطرح در دهههای آغازین شعر مازندران شامل نیما یوشیج و احسان طبری اشاره میکند و میگوید: درعینحال امیرپازواری از معروفترین و بانفوذترین شاعر مازندرانی است که در دوره صفویه زندگی میکرده است و امیر مازندرانی را باید ستون شعر مازندرانی دانست که برخی شعرهایش تاریخمصرف ندارند.
وی بابیان اینکه زبان مازندران عامل همبستگی است، از کتاب مرزباننامه بهعنوان یکی از شاهکارهای ادبی مازندران یادکرد و گفت: اگر زبان را یک درخت درنظر بگیریم و آن چیزی که درخت را معنی میبخشد ریشه است و زبان را باید درخت و هنر را میوه دانست و ادبیات محصول و میوه به شمار میرود و ادبیات را نباید با زبان اشتباه گرفت.
این شاعر و محقق درباره آسیبشناسی شعر مازندران بابیان اینکه با انبوه شعر و کتابهای شاعران مازندران مواجه هستیم و حجم انبوه سرودههای مازندرانی در فضای مجازی منتشر میشود، گفت: در هیچ دورهای بهاندازه این دوره برای پویایی زبان، داشتهها و هنر امکانات نداشتیم و این حجم عظیم را باید به فال نیک بگیریم اما حجم عمدهای از شعر شاعران در مازندران به این پرداخته میشود که شاعر زبان، آداب و رسوم، خاطرات خود و نیاکان را حفظ کند.
وی ادامه داد: زبانشناسان معتقدند هر زبانی که برای حفظ آن کوشش شود از بین میرود و شاعر مازندرانی اول باید خود و رسالت خود را تعریف کند و نگاه جهانی با استفاده از دیدگاههای مازندرانی ارائه دهد و میوهای جدید با طعم جدید ارائه داد.
وی گفت: تعریف صرف از طبیعت در شعرها دیده میشود درحالیکه شاعران میتواند به تراژدیهای غمبار مانند محیطزیست، بحران مدنیت و غیره بپردازند و از کلیگوییها دوری کنند و شاعر مازندرانی باید نیما، شعر روز و دغدغههای مردم پیرامون را بشناسد تا شعر خوبی ارائه دهد.
ذبیحالله ذبیحی، شاعر پیشکسوت مازندرانی نیز در گفتگو با خبرنگار مهر، بابیان اینکه درهر موقعیت تاریخی و اجتماعی، شعر از شاخههای مؤثر فرهنگی است که میتواند نقش بسزایی در سالمسازی و ایجاد فضای صمیمی داشته باشد، از عوامل مؤثر بر غنا و ماندگاری شعر بهویژه اشعار بومی به رفتارها، اعتقادات و باورهای بومی که از گذشتگان به جا مانده اشاره کرد و گفت: هنر شاعر در بهکارگیری بجا و انتقال آن به نسل آینده است که الحمدالله شاعران مازندران بهویژه تبریسرایان، در این امر تلاش وافر دارند. برای رسیدن به این مقصود، نگاه ویژه مسئولان فرهنگی استان به اشاعهٔ این فرهنگ ناب و حمایت از شاعران این مرزوبوم را میطلبد.
شاعر، با اجتماع زنده است و اگر از فاکتورهای موجود در محیطزیستش فاصله داشته باشد، بدون شک به خود اندیشی و خودخواهی میرسد
دبیر چندین دوره جشنواره شعر تبری نوج، در رابطه با عنصر اجتماع و توجه به عوامل اجتماعی در شعر شاعران تبری سرا، بر نقش خاص این عامل در اشعار این شاعران اشاره و خاطرنشان کرد: اصلاً شاعر، با اجتماع زنده است و اگر از فاکتورهای موجود در محیطزیستش فاصله داشته باشد، بدون شک به خود اندیشی و خودخواهی میرسد و در حقیقت شاعر زبان اجتماع خود و آیینهٔ تمام نمای دردها و رنجهای موجود در فضای زندگی اجتماعیاش است که اگر غیرازاین باشد، به هنرش وفادار نیست.
ذبیحی به جایگاه ویژه نیما در غنای شعر پارسی اشاره کرد و افزود: بیجهت او را پدر شعر نو پارسی ندانستند؛ کما اینکه نیما در شعرهای تبری نیز دارای جایگاه خاصی است.
وی بابیان اینکه در سالهای اخیر تلاش خوبی برای تعالی شعر تبری صورت گرفته، تولد انجمنهای تبری سرایان در شهرهای مختلف و در کنارش انجمن ماهانهٔ استان، را ازجمله گامهای خوب در جهت پویای بیشتر شعر تبری دانست و گفت: این انجمن سبب ارتباط بیشتر شاعران این استان شده و همین امر در تقویت بنیهٔ فرهنگی و تبادل فرهنگ محیطی در این استان کمک شایانی خواهد کرد؛ بااینحال این تشکیلات به مدیریت صحیح و نیز حمایت و هدایت مادی و معنوی مسئولان نیاز دارد.
دبیر چندین دوره جشنواره شعر اشک انار یکی از نقاط ضعف شعر شاعران تبریسرا را نبود تنوع وزنی عنوان کرد و آن را سبب کندی رشد شعر تبری دانست و افزود: اغلب شاعران در وزن دوبیتی کار میکنند و بیشترین قالب شعر، دوبیتی است که همین امر بسیاری از شاعران را به تکرار کشانده و این خوب نیست.
وی با توجه به یکی از معانی شعر که آن را گره خوردگی عاطفه، تخیل به زبان آهنگینی میداند، نقش عناصر خیال، عاطفه و بیان احساس و آهنگ و وزن را در شعر تبری کمرنگ برشمرد و افزود: بهزعم من، بسیاری از شاعران تبری سرا، شعر تبری را «نواجش» یا «موری» دیدهاند که همین نگاه، شاعرانگی شعرهای تبری را کمتر کرده و موجب شده است که شعر تبری، بهویژه دوبیتیها، سطحی و تکراری باشند؛ این در حالی است که اگر به این هنر، عناصر خیال و آهنگ و احساس را تلفیق کنند، بدون شک آثاری بسیار مانا خواهیم داشت.
این شاعر پیشکسوت سوادکوهی، نداشتن رسمالخط مشخص و رسمی را یکی از معضلات جدیای که شعر تبری با آن مواجه است عنوان کرد و بابیان اینکه تاکنون گامی جدی در رفع این معضل برداشته نشده است، افزود: این امر انتقال مفاهیم و پیامها را به دلیل نوشتار نادرست دچار ابهام کرده است.
نظر شما