به گزارش خبرنگار مهر، به همت روابط عمومی و امور بین الملل اندیشکده مطالعات راهبردی کریمه (س) آئین رونمایی از کتاب راه اینجاست؛ تحلیل گفتمانی گام دوم ماندگاری انقلاب اسلامی صبح امروز در دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه فجر برگزار شد.
در ادامه معرفی از این اثر ارائه میشود:
افراد انسانی، پیش و بیش از دانستههای خود، دلیلهای خود را مبادله مینماید و از همین جاست که گفتمان به عنوان عنصری فکرساز در هیبت افکار عمومی، آئینهای اخلاقی تا قوانین عمومی سیاسی و اجتماع پا گرفته و مطرح میشود. به نظر هابر ماس، هرگاه سخن پراکنیهای ما به نتیجه لازم، یعنی تفاهم از سوی مقابل، نرسید و یا درک پذیر نباشد، باید به گفتمان رجوع کنیم تا اعتبارمندی کنش فرارسانی یا ارتباطی خود را معاینه کنیم. برای تحقق این گفتمان، باید به عبارتی، از زاویه خود خارج شده و دلیلها، اسناد و معیارهای مختلف را ارزیابی نموده و به ارزیابی بگذاریم.
وجود حداقل نیروی درک و تفاهم، شرط اصلی موفقیت هر گفتمانی است؛ در حالی که حقیقت و درستی، پارامترهایی هستند که اعتبار آنها در گفتمانهای تئوریک مورد پژوهش قرار گرفته و اثبات میشوند. پایبندی به آن چه که از سوی شرکت کننده بیان شده است را نمیتوان اثبات نمود. این پایبندی که نمایانگر خواست و نیت واقعی طرف بحث است، تنها در عمل اثبات میشود و یا اینکه ما از طریق تفسیر و رجوع به کنشهای عمدی آن شرکت کننده به راست بودن آن پی می بریم، یعنی آن چه من بیان میکنم، باید همانی باشد که منظور دارم و حتماً هم خودم در آن شرایط به آن عمل میکنم. اثبات پایبندی، برای تلفیق گفتمان و ایجاد رابطه بین تئوری و عمل میباشد؛ نه برچسب و اتهام زدن و قطبی کردن گفتمان.
«راه اینجاست» عنوان کتابی است که نویسندگانش با این مقدمه تلاش دارند تا تعریف خود از گفتمان را تحت عنوان یک چارچوب نظری و قالبی برای بیان محتوا به معرض قضاوت خواننده بگذارند.
این کتاب با حمایت مادی و معنوی دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه فجر فارس و معاونت فرهنگی هنری سپاه فجر در قالب یک طرح پژوهشی در اندیشکده مطالعات راهبردی کریمه توسط مجتبی اشرافی و مرتضی اشرافی به رشته تحریر درآمده و با شمارگان یک هزار نسخه در بهمن ۱۳۹۸ توسط انتشارات کتابنما به چاپ رسیده است.
«راه اینجاست» با ترکیب دو نظریه تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف و تحلیل گفتمان لاکلاو و موفِه، چارچوب نظری مناسبی برای تحلیل جریان پیشرفت در جمهوری اسلامی ایران و تبیین گام دوم ماندگاری انقلاب اسلامی به دست داده است. اگر چه نظریه پساساختگرای لاکلاو و موفِه کارآیی بسیار بالایی برای تبیین چگونگی ظهور، استمرار و افول گفتمانها و بررسی تعامل میان آنها، و در واقع قابلیت توجیه کنندگی شگفت انگیزی برای تحولات اجتماعی دارد، اما چون این نظریه، نظریهای سیاسی - اجتماعی و خارج از حوزه زبان شناسی است، فاقد ابزارهای تحلیل زبانی لازم است؛ لذا به نظر میرسد در تحلیل متون مورد نظر این کتاب با مشکل مواجه شود؛ اما نویسندگان کتاب «راه اینجاست» توانستهاند از نظریه گفتمانی لاکلاو و موفه و ترکیب آن با نظریه تحلیل انتقادی فرکلاف، برای تحلیل متون گفتاری و محتوای سخنرانیها، بیانیهها و فرمایشات مقام معظم رهبری امام خامنه ای (مد ظله العالی) و به خصوص بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، به خوبی استفاده کنند.
در این کتاب، ابتدا چارچوب نظری تحقیق مرکب از دو نظریه لاکلاو و موفِه و فرکلاف تبیین شده و نحوه بهره گیری از آن در تحلیل دالهای اقتصاد، اجتماع، سیاست و حکمرانی خوب در ذیل دال مرکزی ولایت فقیه و انعکاس آن در بیانیه گام دوم ماندگاری انقلاب اسلامی بررسی شده؛ در ادامه، برای بررسی پیدایش و تحولات، چگونگی و روند تحلیل گفتمان گام دوم بر اساس برجسته سازی بیانیه بهمن ماه ۱۳۹۷ امام خامنه ای (مدظله العالی) مورد مطالعه قرار گرفته است.
در قسمتی از کتاب میخوانیم: تحلیل گفتمان بر اساس برجسته سازی و حاشیه رانی با مشخصههای گام دوم از قبیل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تبیین شده تا مرزبندی و غیریت سازی میان گفتمانهای موجود در نظم گفتمانی گام دوم در تبیین و تعریف ماندگاری انقلاب اسلامی، مشخص شود و محلهای نزاع میان این گفتمانها و دالهای شناور شناسایی شوند. در تحلیل گفتمان لاکلاو و موفِه، دو گفتمان متخاصم با دو دال مرکزی مختلف سعی در معنادهی به دال شناور واحدی در حوزه گفتمان گونگی دارند و هر یک تلاش میکند رابطهای میان مدلول مورد نظر خود با دال شناور برقرار کند و در عین حال، رابطه آن دال با مدلول گفتمان رقیب را نیز شالوده شکنی کند. پس نزاع دو گفتمان رقیب بر سر تولید معنا و مدلول برای دال واحدی است و نه دالهای متعدد و مختلف. چون در صورت تباین بین دالهای شناور نزاعی بین دو گفتمان متخاصم نخواهد بود و دال مرکزی هر گفتمان در پی معنادهی به دالهای خود خواهد بود؛ برای مثال، گفتمان تمدن نوین اسلامی دالهای انقلاب اسلامی، دولت اسلامی، ملت اسلامی، حکومت اسلامی و تمدن اسلامی را حول دال مرکزی دین مفصل بندی کرده و گفتمان انقلابی دالهای مقاومت فرهنگی، ارزشها، مردم، عدالت، مقاومت اقتصادی و امید به آینده را پیرامون دال مرکزی ولایت مفصل بندی نموده است؛ بدین ترتیب هر دال مرکزی در پی معنا دهی به دالهای خاص خود است که متفاوت و متباین از یکدیگرند.
نویسندگان کتاب مجتبی اشرافی و مرتضی اشرافی، در مورد ماندگاری انقلاب اسلامی یادآور میشوند که هر گونه بحث گفتمانی در باب گام دوم انقلاب اسلامی می باید بر اساس مبانی تمدنی و معرفت شناختی برخاسته از طرح اولیه اسلام و تجربه اسلام در محیط جغرافیایی و فرهنگی ایران و با اولویت نظر و دیدگاه امامین انقلاب اسلامی باشد. در فرایند گفتمان گام دوم ماندگاری انقلاب اسلامی علاوه بر مسائل مذهبی بایستی، دستاوردهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی نظری و مفهومی حکمرانی خوب نیز بررسی گردد که باید اذعان داشت این امر بدون توجه به مبانی شناخت شناسی تمدنی، اندیشه انقلابیگری و گفتمانی رهبری کنونی انقلاب اسلامی، امام خامنه ای مدظله العالی غیر ممکن میباشد.
بنابراین نویسندگان کتاب «راه اینجاست» در تألیف خود، گفتمان ماندگاری انقلاب اسلامی، بر مبنای منویات مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای مدظله العالی و با محوریت بیانیه گام دوم مطرح شده توسط ایشان در بهمن ماه سال ۱۳۹۷، را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و راهکارهایی محتوایی و عملیاتی جهت حرکت به سمت جلو و تحول و تعالی در پساچهل سالگی انقلاب اسلامی پیشنهاد دادهاند.
کتاب «راه اینجاست» به این سوال پاسخ میدهد که گفتمان اسلام سیاسی که منجر به گفتمان انقلاب اسلامی ایران شد، در مواجهه با گفتمان سکولار پهلوی چگونه میاندیشید و چگونه عمل میکرد؟ و این گفتمان در پساچهل سالگی انقلاب اسلامی برای گام دوم ماندگاری انقلاب اسلامی چه راه حل گفتمانی و عملیاتی را بر میتابد.
نویسندگان پاسخ احتمالی این پرسش با استفاده از آموزههای لا کلاً و موفه، و در چارچوب نظریه گفتمان را در گذاره ذیل اینگونه بیان میکنند: هویت گفتمان امر غیر ذاتی و بر ساخته گفتمانی است و از این رو گفتمان اسلام سیاسی در مواجه و مقابله با گفتمان سکولار رژیم پهلوی به بازسازی و به روز کردن خود پرداخته و به نوع جدیدی از منطق هم ارزی و منطق تمایز دست مییابد تا هم چنان خود را در متن نگهدارد. در این چارچوب، گفتمان اسلام سیاسی هم چنان که برای هویت یابی خویش نیازمند برون سازنده است. برای تثبیت معنایی نشانهها، با معانی خاص نیز در چالش با گفتمان «دیگر» و «برون» قرار دارد. اگر هویت گفتمانها در گردونهی پیچیدهای از استمرارها، انقطاعها، سنتها و بدعتها در هم تنیده شده و در رابطهی برتافتهای از مناسباتِ در زمانی، هم زمانی، سازواری، عدم سازواری، عقلانی و غیرعقلانی شکل میگیرند، بنابراین، میتوان گفت که گفتمان سکولار پهلوی، «دیگر» و «برونِ» گفتمان اسلام سیاسی است.
نسبت گفتمان اسلام سیاسی و گفتمان رژیم پهلوی به عنوان دو گفتمان متفاوت با مفصل بندی متفاوت و ساخت هویت و سیاست متفاوت که با هم به رقابت و نزاع میپردازند در گرو قابلیت اعتبار و قابلیت دسترسی و اعتبار بیشتر برخوردار میباشد و با توجه به بی قراریهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برآمده از گفتمان پهلوی میتوان گفت گفتمان اسلام سیاسی برای پاسخ دهی به تنوعی از نیازهای جامعه، دال مرکزی اسلام در گفتمان اسلام سیاسی توانست هژمونیک شده و دالهای شناور را در نظام معنایی خود مفصل بندی نماید و گفتمان پهلوی را طرد نماید.
انقلاب اسلامی؛ با تمامی وجوه و ابعاد مدرنش، انقلابی بود با نام خدا، گفتمان انقلاب اسلامی، نه تنها مذهب را به عنوان «دگر» ایدئولوژیک خود تعریف نکرد، بلکه تار و پودی کاملاً مذهبی یافت. انقلاب اسلامی، روح جهان بی روح شد، انقلاب تهی دستان با تکیه بر چهرهی متفاوتی از قدرت، یعنی چهره معنوی، روحانی و ایدئولوژیک (چهره سوم و چهارم قدرت) به شالوده شکنی و اسقاط قدرت پنجم نظامی جهان پرداخت. … حکومت انقلابی «غیر» خود را بیگانگانی سلطه جو به ویژه قدرتهای بزرگ تعریف کرد که در رأس آنها آمریکا و شوروی قرار داشت و در میان آنها از آمریکا به عنوان شیطان بزرگ یاد شد، زیرا انقلاب اسلامی ایران هم در جهت تعارض و مقابله با هژمونی نظام سلطه بر جهان بود و هم در جهت تقویت نهضت مقاومت و باز تولید تمدن اسلامی و تحقق آرمان شهر مهدوی گفتمانسازی کرده بود، لذا از همان ابتدای انقلاب، تلاش برای تحقق آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی توسط دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی و امامین انقلاب شروع شد که تا به امروز نیز ادامه داشته و به تعبیر مقام معظم رهبری امام خامنه ای مدظله العالی، به تحقق ماندگاری انقلاب اسلامی و شروع گام دوم انقلاب اسلامی در پساچهل سالگی خود منتهی شده است.
بنابراین، گفتمان اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی، در دوران رهبری امام خامنه ای (مدظله العالی) نیز ادامه پیدا کرد. دالهای اصلی گفتمان انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، همچون، مردم سالاری، عدالت، ولایت فقیه، اولویتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز تداوم یافت. انقلاب اسلامی ایران درحالی وارد دهه پنجم عمر خود شد که نقش و جایگاه رهبری سید علی خامنه ای (مدظله العالی) به عنوان مدیری مدبر و روشنفکر، امیدوار به آینده و عارف به مطلوبیت تحول و تعالی در نظام سازی، بسیار برجسته و مشهود به نظر میرسد. امام خامنه ای (مدظله العالی) با برداشت و تلقی خوش بینانه نسبت به مسائل و نسبت به رابطه مطلوب میان ملت و حاکمیت، تلاش میکند تا حکمرانی خوب را در جهت عزت و سرافرازی ناشی از انقلاب اسلامی به سمت آیندهای مثبت و موفق هدایت نماید.
تبیین و بازتعریف تمدن نوین اسلامی در کلام و گفتار امام خامنه ای مدظله العالی و هویت بخشی به تمدن اسلامی در قالب احیا و تبیین ماندگاری انقلاب اسلامی در ذیل مراحل پنج گانهی تمدن اسلامی شامل انقلاب اسلامی، دولت اسلامی، ملت اسلامی، حکومت اسلامی و تمدن اسلامی، مؤید داشتن یک معنا و هژمونی مشخص در این گفتمان است.
در حال حاضر و بر مبنای نظریهی ولایت فقیه و فصل الخطاب بودن قول و کلام ایشان، و نیز با توجه به تبیین و تعریف مشخص جایگاه و شرایط و شرح وظایف ولایت فقیه در قانون اساسی که ساخت منسجمی از این جایگاه را به دست میدهد، میتوان اعتبار گفتمان گام دوم انقلاب اسلامی و حرکت در مسیر ماندگاری انقلاب اسلامی را معتبر تشخیص داده و نسبت به دیگر گفتمانهای موجود، قابل اجرا تر دانسته و امید به همراهی دولت و ملت با این گفتمان و موفقیت آن داشت.
نویسنده کتاب «راه اینجاست» در جمعبندی تحلیل خود اینگونه نتیجه میگیرد که گفتمان انقلاب اسلامی در گام دوم خود و در ورود به دهه پنجم حیات انقلاب اسلامی و نظام سازی، گفتمانی نهادینه شده و عملیاتی میباشد و به تعبیر امام خامنه ای مدظله العالی، در این برهه حساس از حیات انقلاب اسلامی، دیگر نوبت به کیفیت و ارز شهای عملی فراگیر و نهادینه کردن ارزشهای متعالی انقلابی رسیده و وقت آن است تا قطار انقلاب اسلامی، با موتور محرکه جوانان اندیشمند و فرهیخته ایران زمین، مرحله دولت-ملت سازی اسلامی را طی و وارد مرحله حکومت سازی و تعالی تمدن نوین اسلامی شود.
کتاب راه اینجاست تلاش دارد تا گفتمان انقلابی جمهوری اسلامی را باتوجه به غیریت سازی و وجود دشمن و فشار خارجی، در چارچوب گفتمان ولایی تفسیر نموده و اثبات نماید که این گفتمان توانسته است، با برقراری رابطهای معنا دار میان خرده گفتمانهای موجود در کشور و محوریت دادن به گفتمان ولایت، به وحدت و انسجام ملی حول گفتمان دین، اعتبار ببخشد و پیشرفت و تعالی را حول دو دال جمهوریت و اسلامیت و با مرکزیت دال ولایت تحقق ببخشد.
نویسنده کتاب با مرکزیت قرار دادن دال ولایت، فرضیه خود را اینگونه اثبات میکند که در وضعیتی که دال جمهوری و دال اسلامی با گفتمان ولایت به طور معناداری به گفتمان انقلاب اسلامی هویت بخشیده اند، بنابراین، در این وضعیت، امامین انقلاب اسلامی با برقراری ارتباط معنادار میان گفتمان سنتگرا (اسلامی) و گفتمان تجددگرا (جمهوری)، مفاهیم «روحانیت «،» فقه» و «ولایت» را حول دال «اسلام» و مفاهیم «استقلال»، «آزادی»، «قانون» و «مردم» را حول دال «جمهوری» مفصل بندی نموده اند. گفتمان ولایت به این دلیل تبدیل به یک رفتار هژمونی غالب در جمهوری اسلامی شده است که اولاً توانسته است با کمک عناصر موروثی خود از قبیل «روحانیت»، «عدالت»، «ارزشها و هنجارها»، «پیشرفت و تعالی» و «دین / سنت»، گفتمانی شناور و البته با قابلیت دسترسی و سنجش اعتبار را در جامعه نهادینه نماید. البته اصول و عناصر پیشنهادی گفتمان ولایت، با اصول اساسی جامعه (مردم)، که شامل «استقلال»، «آزادی»، «قانون»، «پیشرفت»، «اصلاحات بر مبنای اصول» و «مردم سالاری دینی» میباشد، سازگار بوده و به همین دلیل دارای مقبولیت و اعتبار میباشد.
نویسندگان کتاب مفروض خود از «راه اینجاست» را این گونه به نتیجه و ایده آل نزدیک میکنند که: گفتمان ولایت با محوریت اندیشههای امامین انقلاب و با تأکید ضروری بر مردم و محوریت قرار دادن دال «مردم»، تلاش نمود تا با رعایت چهار اصل مهم «رضایت مردم»، «اخلاق و ارزش مداری»، «حق مداری» و «قانون محوری»، گفتمان انقلاب را بر مبنای دال «مردم سالاری دینی» تداوم بخشیده و در گام دوم ماندگاری انقلاب اسلامی حیات آن را تضمین نماید.
نظر شما