خبرگزاری مهر، گروه جامعه: پلیس زن نه تنها در ایران بلکه در جهان نسبت به سایر شغلهایی که بانوان در آن فعالیت میکنند کمتر شناخته شده است، حتی ویکی پدیا که برای کوچکترین موضوعات جستار و یا توضیحاتی دارد برای این شغل هیچ توضیحی ندارد. کار کردن بانوان در بیرون از منزل سختیهای خود را دارد اما اینکه در شغلی کار کنی که حتی یک روز عادی و به اصطلاح ادارهای نداشته باشی و هر روز باید شاهد نزاع و درگیری و… باشی بر سختی شغل یک بانوی پلیس اضافه میکند چراکه او باید بتواند افکار و ذهن خود را مدیریت کند تا بعد از اتمام ساعت کاری بتواند یک زن برای همسرش، یک دختر برای خانواده اش و یک مادر برای فرزندش باشد.
در حاشیه همایشی که برای بزرگداشت مقام زن برگزار شده بود توانستم چند دقیقه با سرهنگ دوم زینب یوسفی صحبت کنم که در ادامه میتوانید این گفت و گو را بخوانید:
لطفاً خودتان را معرفی کنید و چند سال است وارد ناجا شدهاید؟
بنده سرهنگ دوم زینب یوسفی هستم. تقریباً ۲۰ سال سابقه خدمت دارم و مدرک کارشناسی ارشد در رشته مشاوره دارم. از ابتدای خدمت در واحد مشاوره کلانتریهای تهران بزرگ مشغول به خدمت بودم.
در حال حاضر کجا مشغول خدمت هستید؟
بنده مسئول امور بانوان پلیس پیشگیری هستم و به عنوان مشاور در کلانتری ۱۴۸ انقلاب اسلامی هم مشغول به خدمت هستم.
به چه دلیلی وارد این حوزه شدید؟
با توجه به علاقهای که به رشته تحصیلی خود یعنی مشاوره داشتم و چون در ابتدای ورود خانمها به کلانتریها و تأسیس واحد مشاوره در کلانتریها نیاز به نیروی خانم بود، دیدم بهتر است در قسمت مشاوره کلانتری مشغول به خدمت شوم.
آیا زمانی که وارد این حوزه شدید متأهل بودید و اگر بله آیا همسر شما با این مسئله که شما پلیس شوید مشکلی نداشتند؟
بله متأهل بودم. روال کار را به ایشان توضیح دادم و او هم مخالفتی نداشت. البته وظیفه پلیس خانم در ۲۰ ساله گذشته با الان فرق میکند. در گذشته به آن صورت عملیاتی نبودند ولی در چند سال اخیر با موضوعات پیش آمده بیشتر از لحاظ عملیاتی خدمت میکنیم. در کل همسرم چون کاملاً با شغل بنده آشنا هستند مشکلی ندارند.
شما مادر هستید؟
بله. یک دختر دارم.
پلیس بودن، وظایف مادری شما را با مشکل مواجه نکرده است؟
نمیتوان گفت اصلاً مشکلی نیست چون ساعتی که برای کار اختصاص میدهیم بیشتر از خانمهای دیگر است. نوع کار ما طوری تعریف شده که مثلاً مأموریتی پیش میآید و ایام تعطیلی که مادران شاغل در منزل هستند ما سرکار هستیم. لذا قطعاً تأثیراتی روی این مسئله دارد ولی شخصاً سعی کردم در ساعاتی که در منزل حضور دارم به نحوی این خلأ را جبران کنم که فرزندم خیلی تحت تأثیر نبودنهای من نباشد.
اطرافیان نسبت به خدمت شما در ناجا چه دیدی دارند؟
بسیار دید خوبی دارند. اینکه میبینند خانمی در جامعه علاوه بر اینکه در شغلی قرار دارد که همه فکر میکنند شغل خشک و زمختی است ولی در خانه آن کدبانوگری و وظیفه ذاتی خود را انجام میدهد، دید مثبتی دارند. اصلاً این چنین نیست که بخواهند پرهیز کنند یا فاصله بگیرند.
نگاه جامعه به خانمی که پلیس است، مثبت است یا منفی؟
شاید خیلیها فکر میکنند نگاه جامعه به ما منفی است ولی وقتی از نزدیک با افراد صحبت میکنیم (به دلیل اینکه یکی از شرح وظایف ما آموزش همگانی است) نظرشان عوض میشود.
زمانی که در مدارس، مجالس دولتی، سازمانهای مختلف حاضر میشویم و با افراد صحبت میکنیم و وظیفه ذاتی و خدمات یک پلیس زن برای آنها توضیح داده میشود، نگاه افراد خیلی عوض میشود.
الان یک خانم وقتی وارد کلانتری میشود با دیدن پلیس زن در کلانتری حس آرامش پیدا میکند.
سعه صدر و حوصلهای که پلیس زن میتواند برای پروندههای خانوادگی مخصوصاً نزاع و درگیری بگذارد خیلی متفاوت از نوع نگاه یک آقا به پروندههای این چنینی است
با توجه به حوزه فعالیتتون، چقدر از پروندههای نزاع خانوادگی با حضور پلیس زن در کلانتری ختم به سازش میشود؟
شاید بتوانم به قطع بگویم سعه صدر و حوصلهای که پلیس زن میتواند برای پروندههای خانوادگی مخصوصاً نزاع و درگیری بگذارد خیلی متفاوت است. زمانی که خانمهای پلیس صرف و کلامی که بیان میکنند، متفاوت است. صبر و حوصلهای که پلیس زن برای حل مشکلات و مسائل خانوادگی دارد و میتواند ریشه یابی و درک کند با آن چیزی که در یک مرد تعریف شده خیلی متفاوت است.
واقعاً پلیس زن تفاوتی با پلیس مرد دارد در زمینه اخلاق دارد یا همانند مردان جدی است؟
یک زمانی متهمی در کلانتری است که جرم او اثبات شده است. این متهم باید زندان برود. متهمی که اعتیاد دارد، بی قرار است، جو را خراب میکند و با مأمور درگیر میشود. در اینجا مأمور زن محکمی و صلابت خود را دارد. سعی میکند متهم را کنترل کند ولی ۹۰ درصد مأمور زن ما بسیار آرامتر از همکاران آقا برخورد میکنند مخصوصاً در سطح جامعه به هیچ وجه همکار خانم سعی نمیکند از زور بازو استفاده کند.
بدترین خاطره کاری شما چه بوده است؟
بدترین خاطره من در کلانتری یوسفآباد بود که یک کارگر ساختمانی در اثر برقگرفتگی فوت کرده بود و روز بعد خانم ایشان برای پیگیری وضع همسرش به کلانتری آمده بود چون به او گفته بودند شوهر شما در بازداشتگاه است. همکاران به من گفتند به این خانم بگویید همسر ایشان فوت کرده است چون آن زمان من تنها همکار خانم در کلانتری بودم. همسر آن کارگر، یک خانم جوان و در تهران تنها بود. من مانده بودم چطور به این خانم بگویم شوهر شما فوت کرده است.
گفتم اگر اینجا به او بگویم تنها در کلانتری میخواهد چه کار کند، پس گفتم او را تا خانه ببرم و آنجا به او بگویم تا همسایهها اطراف او باشند. به این بهانه که نیاز به شناسایی شوهر شما داریم تا همسر شما از بازداشتگاه بیرون بیاید، او را تا منزل بردم که مدرک شناسایی بدهد.
بنده خدا را با یکی از همکاران سوار ماشین کردیم و به منزل بردیم. تا او بالا برود من یکی از همسایهها را صدا کردم و گفتم چنین مشکلی ایجاد شده و شما پیش ایشان بمانید چون وقتی ما این خبر را بدهیم، باید برویم. از طرفی تا خانواده او از شهرستان بیایند خیلی طول میکشد. لذا آرام آرام خبر را به او دادند و کم کم این خانم متوجه شد قضیه چیست. سر و صدای خانم بعد از شنیدن خبر هیچ وقت از ذهن من بیرون نمیرود. آن شوکی که به این زن وارد شد از یاد من نمیرود.
اگر خانمی از شما مشورت بگیرد و بخواهد شغل پلیسی را انتخاب کند، چه توصیهای به او میکنید؟
من میگویم ابتدا باید به روحیه خود نگاه کند. زمانی که خود من استخدام ناجا شدم هیچ وقت فکر نمیکردم در خیابان در مأموریت باشم. اصلاً فکر این را نمیکردم چون آن زمان جو پلیس خانم فرق میکرد. زمانی که ما وارد سازمان شدیم در شغلهای تخصصی و به عنوان مشاور در کلانتریها بود. ما گروههای اولی بودیم که وارد کلانتریها شدیم.
الان به آنهایی که میخواهند وارد این فضا شوند، میگویم به روحیه خود نگاه کنید. آیا روحیه و مقاومت دارید. خیلی موارد ایجاد میشود که در کلانتری پرونده خانوادگی میآید و سر بچه درگیر هستند و مواردی که با احساس یک خانم ممکن است مشکلساز باشد. باید توان این را داشته باشند تا از محل کار خارج میشوند اینها را در محل کار بگذارند و وقتی به خانه خود رفتند همان مادر یا دختر آن خانواده شوند.
در بخشی که مشاوره پیش از ازدواج داده میشود حضور دارید؟
من به خاطر حجم کارهایی که دارم خیلی وارد نمیشوم ولی اگر مراجعه کنند و فرصت داشته باشم صحبت میکنم. شاید در ماه یکی دو بار اتفاق افتد.
به خانمهایی که علاقه دارند وارد ناجا شوند، میگویم به روحیه خود نگاه کنید، آیا روحیه و مقاومت دارید؟ خیلی موارد ایجاد میشود که در کلانتری پرونده خانوادگی میآید و سر بچه درگیر هستند و مواردی که با احساس یک خانم ممکن است مشکلساز باشد
نحوه کار در مرکز خدمت شما به چه صورت است؟
همکاران ما که در قسمتهای اجتماعی کلانتریها کار میکنند تحصیلات مشاوره و روانشناسی و یا مددکاری دارند. زمانی که مراجعهکننده میآید اگر معمولاً در یکی دو جلسه بتوان صحبت کرد در کلانتری انجام میشود. در غیر این صورت به مراکز مشاوره خود نیروی انتظامی ارجاع داده میشود.
چون مشاوره ازدواج بحثی است که با یکی دو جلسه تمام نمیشود و قطعاً نیاز داریم کار تخصصی و انجام تست داشته باشیم معمولاً جلسه اول صحبت میشود که افراد مشتاق به ادامه راه شوند بعد به مرکز مشاوره ارجاع میدهیم.
دو طرف میتوانند خودشان هم به کلانتری مراجعه کنند؟
بله. ما مراجعین خود معرف هم داریم. واحدهای مشاوره کلانتری سه دسته مراجعه دارند. یک دسته مراجعینی هستند که با پرونده میآیند یعنی دادسرا دستور میدهد سازش انجام شوند. به مراکز میآیند که یا سازش میکنند و یا سازش نمیکنند که روال مشاوره است.
یک دسته را ۱۱۰ ارجاع میدهد. برای شخص در خیابان مشکلی اورژانسی پیش میآید و به ۱۱۰ زنگ میزنند و مأمور احساس میکند این باید به کلانتری بیاید تا مسئله او حل شود. دسته سوم خود معرف هستند. خود فرد با هر مشکل حقوقی، حقیقی، اجتماعی و مسئلهای داشته باشند مراجعه میکند و راهحل را دریافت میکند.
ضمن تشکر از وقتی که برای گفتگو اختصاص دادید نکتهای اگر دارید بفرمائید.
نکته خاصی نیست ولی الان از اینکه یک پلیس خانم هستم خوشحال هستم.
نظر شما