محمدرضا گودرزی - نویسنده و منتقد ادبی، در گفتگو با مهر با بیان این مطلب افزود : از نقد می توان سه تعریف ارائه داد. اولین تعریف ثابت ترین آنهاست و آن این است که نقد تشخیص سره از ناسره است. تعریف دوم، کشف لایه های پنهان یک متن و واسطه گری نقد میان متن و خواننده است. اما تعبیر سوم از نقد، که من خود به آن اعتقاد دارم این است که می گویند نقد گفتمان و نوعی فرازبان است ، چون اگر متن و داستان را زبان بدانیم، از آنجا که نقد درباره زبان حرف می زند پس فرازبان است و استقلال ذاتی خود را دارد.
وی در ادامه گفت : یک منتقد در وهله اول باید در حوزه انتقادی خود سواد کافی داشته و به مباحث نظری در این قلمرو اشراف داشته باشد؛ همچنین باید شیوه های نگارش، سبک ها و مکتب را بشناسد، متن های ادبی متفاوت را خوانده باشد و از ادبیات کشور خود و جهان مطلع باشد تا بتواند تفاوت متن ها را دریابد و مقایسه درستی ارائه دهد.
صاحب مجموعه داستان " به زانو درنیا " اضافه کرد: منتقد علاوه بر اینها باید نوعی دریافت شهودی داشته باشد و صرفا با رویکرد عقلانی و منطقی نمی توان سراغ متن های ادبی رفت.
وی افزود : منتقد می بایست از پیش داوری اجتناب کند. به اعتقاد من منتقد مثل یک عالم و دانشمند است که تا حد ممکن از اعمال سلیقه شخصی خود به دور بوده و بی طرفانه قضاوت می کند.
محمدرضا گودرزی تصریح کرد: در نقد اثر نباید مولف را بررسی کرد. حدود پنجاه یا شصت سال از این نوع نقد فاصله گرفته ایم. می توان گفت غلط ترین کار دخالت دادن زندگی خصوصی و شخصیت نویسنده در نقد اثر است. متن درعین حال که جهان خارج را منعکس می کند ، جهان مستقلی هم در خودش دارد؛ در نتیجه باید از درون خود متن به آن بپردازیم ، نه از بیرون.
وی در پایان گفت: متن ادبی را باید با عناصری که در خود متن هست ارزیابی کرد که این کار به دو صورت انجام می شود؛ متن یا به صورت بوطیقایی از طریق عناصر فنی داستان نقد می شود و یا به صورت تاویلی که جنبه معنایی دارد. برداشت تاویلی به این معناست که برداشت شخصی خود را از اثر بیان می کنیم و این نقد درحال حاضر بیشتر رایج است.
نظر شما