۲۵ اسفند ۱۳۹۸، ۹:۲۳

نماینده ولی فقیه در سپاه مطرح کرد:

۹ ویژگی سردار شهید دل‌ها حاج قاسم سلیمانی

۹ ویژگی سردار شهید دل‌ها حاج قاسم سلیمانی

حجت‌الاسلام‌والمسلمین عبدالله حاجی صادقی گفت: حاج قاسم سلیمانی فردی مثل همه انسان‌های دیگر بود. اما ایشان صفاتی را اکتساب کرد که او را حاج قاسم کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به منظور تبیین رهنمود رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه «ما به حاج قاسم سلیمانی - شهید عزیز- و به ابومهدی – شهید عزیز- به چشم یک فرد نگاه نکنیم، به آنها به چشم یک مکتب نگاه کنیم» طی گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام‌والمسلمین عبدالله حاجی صادقی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تبیین ابعاد مکتب و راه این شهید بزرگوار پرداخت.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین عبدالله حاجی صادقی گفت: مکتب حاج قاسم، مکتب اسلام، ولایت، مقاومت و عینیت بخشیدن به مکتب امامی بود که مقام معظم رهبری در سال‌ها قبل به آن تکیه می‌کردند. به نظر من در رابطه با شهادت حاج قاسم باید از سه زاویه بحث بشود.

شهادت حاج قاسم نسبت به هدف و مکتب ایشان

جنبه سبک زندگی و الگوسازی ویژگی‌های این شهید بزرگوار برای جامعه.

در موضوع اول نهایت آرزو برای حاج قاسم شهادت و استجابت دعای خودشان بود. برای شهید سلیمانی شهادت رسیدن و دستیابی به مقصد بود، شهادت فوز عظما و رسیدن به حیات طیبه بود. آنچه مربوط به خود حاج قاسم بود جای تبریک دارد. به قول حضرت آقا آسمانی شدن و دیدار با دوستانی بود که در فراق آن‌ها می‌سوخت، یکی دو گوشه از آن را مردم دیدند داغی که حاج قاسم در شهادت شهید احمد کاظمی دید و تحمل سختی شهادت شهید طهرانی‌مقدم، این دو حاج قاسم را خیلی شکست. من در تشییع جنازه شهید طهرانی‌مقدم در حسینیه ثارالله که حضرت آقا تشریف آوردند تا برای شهید نماز بخوانند، لحظه‌ای احساس کردم که حاج قاسم می‌خواهد جان بدهد، به یکی از سرداران و همراهان عرض کردم که مواظب حاج قاسم باشید که کنار بدن شهید طهرانی‌مقدم جان ندهد. شهادت حاج قاسم رسیدن به وصال این دوستانش بود.

حالا باید دید چگونه می‌تواند کسی به حاج قاسم برسد؟ نوع شهادت هم مهم است آماده شهادت بودن. قبل از شهادتشان به فرزند شهید که از او می‌پرسد کجا می‌روید؟ می‌گوید به مقتلم می‌روم. در ساعات آخر به خدا گفته بود «خدایا مرا پاکیزه بپذیر»، اینکه إرباً إرباً برود و خون ایشان هم خدمتگزار بود.

شهادت حاج قاسم مکتب حاج قاسم را ماندگار کرد

حقیقت این است که انسان‌های بزرگ کارهای بزرگی که انجام می‌دهند درجایی برای ماندگار کردن کارهای خودشان باید جانشان را فدا کنند. شهادت حاج قاسم مکتب حاج قاسم را ماندگار کرد. مهم‌ترین تأثیر شهادت حاج قاسم این بود که چهار دهه کارهای بزرگ حاج قاسم را که چند کشور را نجات داد که من معتقد هستم که ما می‌گوئیم ایشان چند کشور را نجات داد کار کوچک ایشان است. کار بزرگ حاج قاسم این بود که در چندین کشور انسان‌هایی را تربیت کرد که جبهه مقاومت را برای همیشه زنده نگه‌دارند. یعنی تربیت انسان‌ها و آزاد کردن سرزمین‌هایی در سوریه، عراق یک کار بزرگ حاج قاسم بود و کار بزرگ‌تر این بود که انسان‌ها را آزاد کردند. با شهادت حاج قاسم مکتب ایشان جاودانه شد. با شهادت او حرکت جبهه انقلاب سرعت بیشتری گرفت و دشمنانش متزلزل‌تر شدند. تا قبل از شهادت حاج قاسم تفنگ‌دارهای آمریکایی در بعضی از کشورهای همسایه ما با غرور راه می‌رفتند امّا الآن باید سوراخ موش پیدا کنند و فرار کنند.

حاج قاسم با شهادت خودش نه تنها زنده ماند بلکه احیاگر شد. ما درباره شهید به این باور داریم که اگر کسی به قرب خداوند رسید صفت خدایی پیدا می‌کند. خداوند محیی است، احیا کننده است. حاج قاسم چه روح‌ها، انسان‌ها و جریان‌هایی را زنده کرد.

حاج قاسم چگونه حاج قاسم شد؟

حاج قاسم را چه چیزی حاج قاسم کرد؟ خداوند او را ذاتاً متفاوت خلق نکرده بود، صفات اکتسابی حاج قاسم او را حاج قاسم کرد. حاج قاسم متفاوت آفریده نشده و رشد نکرده بود. حاج قاسم فردی مثل من و شما و همه انسان‌های دیگر بود. حاج قاسم این صفات را اکتساب کرد.

ویژگی‌های مهم مکتب شهید حاج قاسم

۹ ویژگی در رابطه با حاج قاسم به نظرم رسیده است که فهرست‌وار عرض می‌کنم و معتقد هستم که جای کار زیادی دارد.

۱- اخلاص: مجاهدت برای گمنامی؛ اولین ویژگی که بسیار مهم بود اخلاص ایشان بود، هر کس که به دنبال نشان دادن خودش نباشد و به دنبال نشان دادن خدا باشد، خدا متکفل این می‌شود که او را روی آنتن ببرد، و او را الگو می‌کند. با بیش از سی‌وچهار پنج سال آشنایی که بعضی زمان‌ها خیلی نزدیک به ایشان بودم، شهادت می‌دهم حاج قاسم مجاهدت می‌کرد برای گمنامی نه اینکه تلاش نمی‌کرد که خودش را نشان دهد مجاهدت می‌کرد برای گمنامی. اخلاص حاج قاسم به این معنی که در حرکات و سکنات و صحنه‌های زندگی‌اش اصلاً خودش را نمی‌دید که خیلی کار سختی است. اصلاً به دنبال معرفی خودش نبود. همیشه به دنبال این بود که خدا را نشان بدهد.

۲- سرباز ولایت: حاج قاسم نه تعارفی بلکه به‌صورت باوری سرباز ولایت بود. هم در درک مواضع رهبری که من روی این تکیه می‌کنم، ولایت محوری دو بعد بزرگ دارد یک) درک صحیح از ولایت و اینکه باور داشته باشد که آنچه ولایت می‌گوید حُکمُ‌الله است. دو) در تعبّد به ولایت.

حاج قاسم ازجمله کسانی بود که اشاره حضرت آقا را می‌فهمید نه تدابیر بلکه منویات رهبری را هم می‌فهمید. در عمل درجایی که از رهبری نظری را متوجه می‌شد همه را کنار می‌گذاشت. تعبّد به ولایت، این تعبّد عقلانی است، بعضی‌ها فکر نکنند که فرمانبری از ولایت حاج قاسم تعبّد کورکورانه است. بلکه بر قوی‌ترین عقلانیت استوار است، عقلانیتی که می‌گوید در برابر خدا تعبّد داشته باشید در مقابل ولی خدا هم تعبّد داشته باشید. این ولایتمداری حاج قاسم خیلی کارساز است. حاج قاسم با ولایتمداری توانست کارهای بزرگ انجام دهد.

۳- جامعیت ابعاد: حاج قاسم تربیت‌شده مکتبی است که انسان‌های یک‌بعدی را کامل نمی‌داند. می‌گوید که عالم تنها، عابد تنها، سیاست‌مدار تنها کامل نیستند. حاج قاسم تجسم یک انسان این چنینی بود نه معنویتش او را از سیاستش بازمی‌داشت و نه سیاستش او را از اخلاق و تقوا. شاید یک سال قبل در یک جلسه‌ای در خدمت ایشان نشسته بودم، دیدم خیلی ناراحت به نظر می‌رسد گفتم «حاج قاسم چه شده؟» گفت: «غصّه می‌خورم که ما چرا باید در سیاست، اخلاق یادمان برود.» می‌گفت «مگر این تقوا و اخلاق برای کجا است؟ چرا وقتی وارد سیاست می‌شویم یادمان می‌رود که اهل تقوا باشیم. چرا وقتی وارد تقوا می‌شویم سیاست را یادمان می‌رود.» حاج قاسم در میدان جنگ مجاهدی بی‌نظیر بود در میدان ناله، آن‌هایی که دیده‌اند می‌دانند یک عابد و ناله‌کننده بی‌نظیر بود. نماز شب خواندن‌های او، گریه‌های او، زیارت‌های او و روح لطیف او، حاج قاسم دربرابر نتانیاهو و ترامپ می‌گوید «من برای شما بس هستم.» امّا در برابر بچه یتیم و بچه شهید چگونه است. افتخار می‌کند که او را روی دوش خودش سوار می‌کند.

۴- حرّیت و آزادگی: ویژگی قابل توجه دیگر حاج قاسم آزادگی از زخارف دنیایی بود. حاج قاسم به این رسیده بود که دنیا را به استخدام دربیاورد و نه به استخدام دنیا درآید، دنیای حاج قاسم آباد بود امّا به معنای دنیایی که مزرعه بود. حاج قاسم به حقیقت آزادی دست‌یافته بود یعنی آزادی از غیر دنیا. کسانی که حرف از آزادی می‌زنند خوب است این را بدانند حاج قاسم در مکتب اسلام آزادی را به این می‌دانست که هیچ عامل دنیوی نتواند او را محدود کند.

۵- قدرت تدبیر و منطق استوار: یک فرمانده نظامی عملیاتی که دوره دانشگاه علوم سیاسی هم نگذرانده است امّا رؤسای جمهور و شخصیت‌های بزرگ را متقاعد می‌کند. چه کسی روسیه را با تفکری که آقای پوتین دارد و با توجه به شخصیتی که برای خودش قائل است و ترامپ را آدم حساب نمی‌کند، چه چیزی او را متقاعد می‌کند تا این چنین در سوریه بیاید و نقش‌آفرینی کند. چه کسی این کار را می‌کند با کدام استدلال و منطق؟ چه عاملی سبب می‌شود که شخصیت بزرگ ریاست جمهوری‌ها آرزوی دیدار با حاج قاسم را داشته باشند؟ آمریکایی‌ها می‌گویند دشمن حاج قاسم هستیم امّا در برابر منطق او متواضع هستیم.

۶- مردم‌داری و عشق به مردم: حاج قاسم یک‌چیزی را در مکتب اسلام یاد گرفته بود که خوب است همه یاد بگیریم. خدا و مردم را مقابل هم نمی‌دید، باور داشت که برجسته‌ترین عبادتی که انسان را به خدا نزدیک می‌کند خدمت به مردم است. حاج قاسم به معنی واقعی و نه شعاری و تعارف دغدغه مردم را داشت. دلواپس و عاشق مردم بود. حاج قاسم خدمت به بندگان خدا را قوی‌ترین ابزار تقرّب إلی‌الله می‌دید و عمرش را برای این کار هزینه می‌کرد. فشارهایی که مردم می‌بینند خیلی او را رنج می‌داد، مخصوصاً که معتقد بود که این فشارها قابل اصلاح است. غصه می‌خورد که چرا بعضی از مدیران و مسئولین یا نمی‌خواهند و یا نمی‌توانند این مشکلات را رفع کنند. هر جا که می‌توانست وارد می‌شد. یک‌بار به او عرض کردم حاج قاسم شما نسبت به بعضی از مدیران این‌همه تواضع نشان می‌دهید چرا این کار را می‌کنید این سزاوار نیست. گفت «من برای رفع مشکلات مردم دست هرکسی را می‌بوسم.» حاج قاسم یک‌تکه کلامی داشت که می‌گفت «دست شما را می‌بوسم.» من به ایشان گفتم «بعضی از افراد شایستگی این را ندارند که شما این جمله را به ایشان بگویید.» گفت «برای مردم دست هرکسی را می‌بوسم.» و می‌گفت «اگر دست‌بوسی من سبب شود که مسئولین به این مردم خدمت کنند باکی از این کار ندارم.»

۷- تکلیف‌گرایی: ویژگی دیگر که بسیار مهم است تکلیف‌گرایی حاج قاسم بود. حاج قاسم همیشه تلاش می‌کرد در هر زمان، ساعت، موقعیت ببیند خواسته خدا و تکلیف الهی خدا در آن مکان، زمان از او چیست؟ یعنی تکلیف شناس بودند. حاج قاسم باکی نداشت و تکلیف را انجام می‌داد و نتیجه هر چه رخ دهد. باور داشتند که انسان وقتی در مسیر تکلیف قرار بگیرد بهترین نتیجه‌ها را خدا می‌دهد نه اینکه حاج قاسم به نتیجه توجه نداشت بلکه می‌گفت تکلیف با من است و نتیجه باخدا است. و خدا عالی‌ترین نتیجه را هم به او داد. راه دستیابی به تکلیف ولایت است. حاج قاسم حقیقت تقوی را در عمل به تکلیف، وظیفه شرعی و همه ابعاد می‌دید.

۸- استقامت فکری و عملی: هرگز در زندگی حاج قاسم نسبت به گذشته پشیمانی و شک نمی‌بینید. حاج قاسم هیچ کجا گرفتار تردید نشد و جاهَدوا استقامت عملی است.

۹- جهان‌نگری: ویژگی دیگر حاج قاسم جهان‌نگری و دید وسیع ایشان بود. من شهادت می‌دهم حاج قاسم حتی فقط به مسلمانان فکر نمی‌کرد به نجات بشریت نگاه می‌کرد. حاج قاسم حتی تمایل به کشتن سربازان دشمن نداشت. حاج قاسم غصه می‌خورد که باید داعشی فریب‌خوردۀ سرباز استکبار را بکشد. می‌گفت «چرا دشمن از شما مسلمانان توانسته خوارج بسازد.» هرکجا مظلومی بود احساس تکلیف می‌کرد که یاور او باشد. هرکجا ظالمی بود احساس می‌کرد باید حضور داشته باشد.

نگاه حاج قاسم سبب شد که در جغرافیای ایران نگنجد. در سوریه، لبنان، یمن شخصیتی شود که هر جا که انسان آزاده‌ای و نه مسلمان وجود دارد که نسبت به او اظهار ارادت کند. حاج قاسم مصداق آیات فراوانی از قرآن بود. اگر روزی بخواهیم حاج قاسم را معرفی کنیم به نظرم او را در آیات قرآن جستجو کنیم مانند أشِدَّاء عَلَی‌الکُفّار.

کد خبر 4877896

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha