خبرگزاری مهر -گروه هنر-فریبرز دارایی؛ شاید این روزها هم بتوان سیدمرتضی آوینی را در حین کار کردن دید، وقتی پشت میز تدوین موویلای قدیمیاش نشسته و در حال تدوین فیلمهایی است که با بروبچههای گروهش ضبط کرده بودند؛ با سعید فراقی، پیرهادی، مصطفی دالایی و قاسم بخشی.
شاید بتوان او و گروهش را در پاترول زرد رنگشان دید که به نقاط مختلف جنگی سفر میکردند تا «روایت فتح» را به تصویر بکشند؛ مجموعهای که سرآغاز شکل و روایتی متفاوت و تأثیرگذار در جریان مستندسازی آنهم مستندسازی با موضوع جنگ و دفاع مقدس شد.
شاید بتوان آقا مرتضی را در لحظات پایانی این زندگی فانی دید؛ گامهای آخرینی که در قتلگاه فکه برداشت.
بازدید از گنجینه مستند بنیاد روایت که آرشیوی غنی از منابع و فیلمهای مستند است، بهانهای شد برای تجربه مرور این لحظات. از این رو سری به ساختمان بنیاد روایت در ابتدای خیابان شهید سپهبد قرنی زدیم و همراه با محمد محمدی مدیر روابط عمومی بنیاد به سمت اتاقهایی رفتیم که روزی روزگاری شهید اهل قلم در آنها به همراه اعضای گروهش فعالیت میکرد.
ایستاده در دل «روایت فتح»
به کنار نیسان پاترول گروه «روایت فتح» رسیدیم. رضا دشتی مسئول دفتر گروه مستند روایت فتح همراهمان شد؛ جوانی خونگرم که با ذره ذره وجود خود به جایی که در آن حضور داشت عشق میورزید و نسبت به آن تعصب داشت. برای خودش تاریخچه شفاهی گروه مستند روایت فتح بود.
در این لحظات صدای آقا مرتضی در ذهن مان میپیچد؛ گویی در دل «روایت فتح» ایستادهایم.
وارد فضای قدیمی «روایت فتح» شدیم؛ سه اتاق در کنار هم که به گفته دشتی سعی شده بود تا همان حال و هوای قدیمترها و زمانی که آقا مرتضی در آنها فعالیت میکرد داشته باشد؛ «سعی کردیم از روی عکسهایی که از آن موقع وجود داشت، اتاق کار آقا مرتضی را بچینیم.»
بر دیوارهای راهرویی کوچک که درهای ورودی سه اتاق در آن وجود داشت، عکسهایی از سید مرتضی آوینی، گروه تهیه و تولید مستند «روایت فتح» و عکسهایی از لحظات پایان عمر آقا مرتضی و لحظه شهادت وی در «قتلگاه فکه» روی دیوار نصب بود. «عکسهای لحظه شهادت را اصغر بختیاری مدیرتولید و دستیار تصویربرداری مستند «روایت فتح» گرفته بود»، جملهای است که دشتی در توضیح عکسهای آخرین لحظه حضور فیزیکی سید مرتضی آوینی در این دیار خاکی میدهد و ناخودآگاه صدای شهید اهل قلم را میشنویم که میگوید: «آنان را که از مرگ میترسند، از کربلا میرانند.»
«برخی از دوستانی که در عکسها هستند، شهید شدند، برخی جانباز هستند و برخی نیز همچنان مشغول به فعالیت»، با توضیحاتی رضا دشتی از هر سه اتاق دیدن کردیم. یکی از اتاقها تمامی وسایل و امکاناتی را که سید مرتضی و گروهش برای ضبط و فیلمبرداری و همچنین تدوین استفاده میکردند، در خود جای داده بود؛ وسایلی که برخی از آنها دیدنشان خالی از لطف نبود زیرا این روزها دیگر برای فیلمبرداری و ضبط تصاویر از آنها استفاده نمیشود؛ از کیسه تعویض فیلم، کمربند باطری و دوربینهایی که هرکدام برای خود وزنی داشتند.
میز تدوین موویلا نیز در این اتاق برای خود جلوهای خاص داشت.
دشتی به این موضوع اشاره میکند که آقا مرتضی به موازات فعالیت خود به تربیت نیرو برای تهیه و تولید فیلمهای مستند میپردازد؛ از فیلمبردار و صدابردار تا عوامل دیگر و خروجی این پروسه آموزشی بسیار تأثیرگذار بوده است.
گنجینهای در قلب «روایت فتح»
بعد از تجربه متفاوتی که از فضای کاری شهید اهل قلم داشتیم، با همراهی احمد اخباری مدیر پروژه گنجینه مستند بنیاد روایت به سمت فضایی رفتیم که برای این کار مهیا شده بود.
ساختمانی مجزا در انتهای حیاط بنیاد؛ در داخل ساختمان به در ورودی گنجینه رسیدیم؛ روی کفشهایمان روکش کشیدیم و وارد فضا گنجینه شدیم.
قفسههایی منظم در تمامی بخشها دیده میشد که در خود آرشیوی از فیلمهای یوماتیک، نگاتیوهای مختلف و هاردهایی بود که فیلمها و تصاویر در آنها ذخیره شده است. به گفته اخباری دمای این فضا برای حفظ درست آرشیو باید نهایتاً ۲۱ درجه سانتیگراد باشد.
در حین تماشای قفسههای مختلف، اخباری توضیحاتی درباره این آرشیو ارزشمند ارائه میداد. وی میگوید: بسیاری از نگاتیوهایی را که در حال از بین رفتن بودند جمعآوری کردیم و تبدیل فیلمها و نگهداری منابع کارهای مهمی است که در این گنجینه انجام میدهیم. در اینجا بالای هزار حلقه نگاتیو از سالهای بعد انقلاب و حتی تصاویر پیش از انقلاب داریم و حدود ۲۰ هزار ساعت تصویر از زمان جنگ داریم.
به گفته اخباری در این گنجینه فضای نگهداری و بخشهای مختلف آرشیو در یک واحد متمرکز شدهاند تا به راحتی در دسترس قرار بگیرند.
«رحلت امام (ره)»، «مستند برای آزادی»، «آموزش سینک صدای فیلم با میز موویلا توسط بهروز افخمی»، «موسیقیهای مختلف، سرودها، سمفونیک، کلاسیک محلی»، «مصاحبه مطبوعاتی با شاه و اردشیر زاهدی سال ۴۸»، «پهباد حلقه ۲ همراه با صدای ابراهیم حاتمیکیا»، «پشت صحنه فیلم «موج مرده» ابراهیم حاتمی کیا» از جمله عناوینی است که روی حلقههای نگاتیو یا نوارهای کاست و یا فیلمهای بتاکم اس ایکس ثبت شدهاند.
اخباری درباره اینکه آثار حاضر در آرشیو از چه راههایی جمعآوری شدهاند، توضیح میدهد: در مجموعههایی که بحث نظامی دارند زیاد به آرشیو توجه نمیشد، البته بخشی از این موضوع به خاطر نگاه «فعالیت برای رضای خدا» بود که این مجموعهها داشتند، به همین دلیل بخشی از فیلمها از بین رفتهاند. بخشی از آرشیو موجود را خودمان داشتیم و بخشهای دیگر را هم در رایزنی با مجموعههای مختلف دریافت کردیم.
وی با اشاره به اینکه گنجینه امکان افزایش ظرفیت را دارد به شرط اینکه دستگاهها و نهادهای مختلف همکاری کنند، میگوید مهمترین کاری که در گنجینه آرشیو مستند بنیاد روایت فتح انجام میشود این است که تمام این آثار وارد هوش مصنوعی میشوند تا قابل استفاده شوند.
بعد از اینکه گشت کاملی در فضای گنجینه زدیم از همان دری که وارد شدیم به فضای دیگری رفتیم که در آن اتاقهای بازبینی برای جستجوی عناوین مختلف در آرشیو، سیستم اتالوناژ، کچ روم، اتاق میز موویلا و اسکنر نگاتیو و اسکن صدا، وجود داشت. فضایی که طی آن تمامی منابع برای ذخیرهسازی در هوش مصنوعی تبدیل به فرمتهای روز میشوند. اخباری در بخش پایانی بازدید از این فضا نیز میگوید که از چند کشور متقاضی هستند تا در بحث اتالوناژ فیلمها با آنها همکاری کنیم.
گنج ما مانند چاه نفت است
بعد از این بازدید به سمت دفتر روحالله رفیعی مدیر گروه مستند روایت فتح میرویم که در شکلگیری این گنجینه نقش بسزایی دارد. وی با اشاره به اینکه ایدهای جمعی باعث شکلگیری گنجینه مستند شده است، میگوید: قاعدتاً بعد از ۴۰ سال جمع آوری و آرشیو کردن، الآن زمانش بود که این آرشیو متمرکز شود تا بهره بیشتری از آن برد. دوستان قبل از ما هم این ایده را داشتند تا آرشیو را متمرکز کنند که به دلایل مختلف نشد. تعاملی که بین بچههای گروه مستند و بنیاد شکل گرفت، ثمرهاش این گنجینه شد.
وی تأکید میکند: گنج ما مانند چاه نفت است؛ هدف ما فقط استفاده از نفت خام نیست، در نتیجه نگاهمان به گنجینه فقط آرشیوی نیست بلکه علاوهبر فیلمسازان به حوزههای مختلف نظیر نویسندگان، دانشگاه و قشر دانشگاهی خدماتی را ارائه میدهیم تا تولید علم نیز صورت گیرد. زیرا تا به حال در حوزه جامعهشناسی و مردمشناسی جنگ محصولی ارائه ندادهایم. ما ارزشهایی در طول جنگ داشتیم که سرمایه انسانی بوده ولی هیچگاه بعد از جنگ این سرمایه انسانی استفاده نکردیم.
رفیعی معتقد است در حوزه استراتژیک و تصمیمسازی نیز نیاز به منابع گنجینه مستند بنیاد روایت وجود دارد زیرا تصمیمهای بزرگی در طول جنگ گرفته شده که میتوان با روششناسی این تصمیم گیریهای بزرگ و شبیه سازی آنها در تصمیم گیریهای فعلی کشور، علاوه بر آموزش تصمیمگیری درست به مردم و مدیران و مسئولان، بسیاری از مشکلات را مرتفع کرد.
مدیر گروه مستند روایت فتح در ادامه سخنان خود یادآور میشود: ما منابع مختلفی داریم که در بدترین شرایط و در دست مردم نگهداری میشود که سرمایه همه مردم کشور است و به خاطر اینکه اعتمادی وجود نداشت حاضر به ارائه این منابع به مکان یا سازمانی نبودند. یکی از مزایای گنجینه این است که وقتی دوستان از مراکز و سازمان مختلف توانایی و ویژگیهای گنجینه را از نزدیک میبینند، منابع خود را در اختیار قرار میدهند.
یک تعامل «مستند» با صداوسیما
وی درباره چگونگی تعامل با سازمان صدا و سیما و استفاده از منابعی متناسب سازمان برای گنجینه مستند روایت و همچنین سازمانها و نهادهای دیگر اظهار میکند: خوشبختانه این تعامل شکل گرفته است. جهاد آرشیو بسیار قدرتمندی دارد که برای استفاده از این آرشیو تعامل ایجاد شده است. همچنین با مرکز اسناد دفاع مقدس تعامل با تولید محصول مشترک شکل گرفته و قرار است ۱۹ مستند تولید شود. با صدا و سیما هم این تعامل شکل گرفته و بخشی از منابع ما در تلویزیون هم موجود است. الان تعاملی را با آرشیو سازمان برقرار کرده ایم و قصد رسیدن به یک هم افزایی در حوزه جنگ را داریم.
رفیعی تأکید میکند که گنجینه مستند روایت در خاورمیانه بی نظیر و در آسیا و اروپا کم نظیر است.
«دستور کار ما این است که در سال ۹۹ از تولید رسالههای دکترا با موضوع نگاه دینی در حوزه سینما با هدف روشمند کردن نگاه سیدمرتضی آوینی در سینما حمایت کنیم»؛ مدیر گروه مستند روایت فتح با بیان این جملات بیان میکند که «مرتضی آوینی برآیند شناخت دقیق از فلسفه غرب بوده، شناخت دقیق از نگاه دینی ناب بوده، شناخت دقیق هنرمندانه بوده که هم اینها در کنار هم تبدیل به سید مرتضی آوینی میشود.»
نکته قابل توجه این است که تمامی بازدیدها و صحبتهایی که داریم ختم به یک نام میشوند؛ سید مرتضی آوینی.
«روایت فتح» محدود به آوینی نبود
اما رفیعی به موضوع قابل اهمیتی اشاره میکند؛ «اگر ما بگوییم که روایت فتح فقط سید مرتضی آوینی است در حق دیگران اجحاف کردهایم؛ نمیتوانیم روایت فتح را ببینیم و مصطفی دالایی را نادیده بگیریم. نمیتوانیم روایت فتح را ببینیم و مهدی همایونفر را نبینیم، قرار گرفتن این افراد در کنار هم «روایت فتح» را شکل داد و نگاه اشراقی سید مرتضی را در آن جاری کرد.»
این مدیر گروه مستند روایت فتح معتقد است که یکی از اهدافی که باید در گنجینه مورد توجه قرار گیرد این است که این بار در زمینه سینمای دینی و اشراقی از عمل به تئوری دست پیدا کنیم و تئوریهای جدیدی را ارائه دهیم که در مجامع هنری محل اعتنا داشته باشند.
وی به مذاکراتی که با دانشگاه تهران شده اشاره میکند که باعث شکل گیری تفاهم نامههایی مشترک در استفاده از منابعی که در اختیار است، شده است.
رفیعی همچنین به تربیت نیرو در گروه مستند روایت فتح اشاره میکند و توضیح میدهد: ما ۳ سطح آموزش داریم؛ سطح مقدماتی که از طریق مجموعههای موازی و همسویمان پیگیری کردیم. دوم سطح تکمیلی داریم که به صورت مجازی و آنلاین و از طریق خودمان انجام میشود. سومین سطح پیشرفته است که برای رسیدن به این سطح به دنبال ایجاد مدرسه هنر هستیم. نگاه مان این است که مدرسه هنر بینالمللی باشد و از حضور استادان سطح بالای بینالمللی نیز بهره ببریم. زیرساختهای مدرسه را مهیا کرده و امکانات ارتباطاتی نیز بررسی شده و کار آماده اجرا است. البته در بحث آموزش، آموزش همراه با تولید مدنظر ماست.
وقتی این سخنان درباره علم و آموزش سینمای دینی و اشراقی ادا میشوند، صدای شهید آوینی در ذهن میپیچد که میگوید: «هنرمند رازدار خزائن غیب است و زبان او زبان تمثیل است؛ پس باید رمز و راز ظهور حقایق متعالی و کیفیت حضور و ظهور امر قدسی را در جهان بشناسد، او باید با بصیرت قلبی راز تمثیل حقایق ملکوتی را بیابد و این یافتن به معنی علم پیدا کردن نیست.»
از تأکیدات رفیعی در ادامه صحبتهایش این است که یکی از اهداف گنجینه در همکاری با جهاد این است که برای ۳۰ سال آینده نیز منابعی را از دستاوردهای و فعالیتهای شکل گرفته در طول ۴ دهه انقلاب اسلامی، ایجاد کند؛ نظیر اردوهای جهادی که به رفع محرومیت و گسترش آبادانی منجر شده است و به عنوان یک فناوری انقلاب اسلامی و الگو در کشورهای مختلف آمریکای لاتین یا آسیا و اروپا مورد استفاده قرار گرفته است.
صحبت از بودجه مورد نیاز برای بسط و گسترش گنجینه میشود و در این خصوص رفیعی به این موضوع اشاره میکند که مهم برای ما این است که در ابتدا باید نسبت به توانایی خود شناخت پیدا کنیم و با تصمیم گیری درست و همدلی، با حداقلها بهترینها را انجام دهیم؛ ما با حداقلها به بهترین شکل ممکن گنجینه و آرشیو را شکل دادیم.
وی در ادامه به این نکته نیز میپردازد که نظامنامه «گنجینه مستند روایت» به گونهای تدوین شده تا به صورت مستقل فعالیت داشته باشد و با تغییر مدیریتها فعالیتش دستخوش تغییر نشود.
گپ و گفت با مدیر و دست اندرکاران گروه مستند روایت فتح به پایان میرسد و آرام آرام راه خروج را در پیش میگیریم.
نگاهی به پشت سر و جایی که نیسان پاترول گروه «روایت فتح» قرار دارد میاندازیم، با آقا مرتضی و همراهانش که سوار خودرو هستند، وداعی دوباره میکنیم و او نیز با صدای خود برای بدرقه به ما میگوید: «مگر عشق را جز در هجران و فرقت و غربت میتوان آموخت؟ پس این درد فراق همه هستی آدمی است و مایۀ اصلی هنر نیز همین غربت است که با اوست از آغاز تا انجام.»
نظر شما