خبرگزاری مهر، گروه بین الملل -آذر مهدوان: همه کشورها حتی کشورهای ابرقدرت و اقتصاد اولی در مقابل ویروس کرونا سر خم کرده اند و در کمال ناچاری در حال دست و پنجه نرم کردن با آن هستند.
مثلاً کشوری مانند ایتالیا که به عنوان اقتصاد اول اتحادیه اروپا بود بیشترین آمار مرگ و مبتلایان را به خود اختصاص داده است. از طرفی کشوری مانند آمریکا که ادعای ابرقدرت بودن را میکند با تمام تدابیری که اتخاذ کرده باز هم نمیتواند شیوع این ویروس را کنترل کند نکته جالب توجه این است که در این برهه هم این کشور سیاسی بازی را کنار نمیگذارد سعی میکند با استفاده از اصطلاح ویروس چینی کشور چین را مقصر و یک شرایط ضد چینی در جامعه جهانی ایجاد کند.
در خصوص نظم جهانی پساکرونایی خبرنگار مهر گفتگویی با پروفسور «دنیز اولکه آری بوغان» مشاور رئیس دانشگاه اسکودار و استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل در ترکیه انجام داده که در ادامه میخوانید.
*دیده میشود که برخی کشورها در پی بهره برداری سیاسی از روند ویروس کرونا هستند. برای مثال برخی مقامات آمریکایی بارها از اصطلاح «ویروس چینی» استفاده کرده اند. تبعات اینگونه سیاستها چه خواهد بود؟
این در حقیقت یک جنگ سیاسی و روانی است. نگاه سیاسی ترامپ به جهان، مقابله با چین برای در دست داشتن قدرت جهانی است. ترامپ آغازگر جنگ تجاری علیه چین بود بعد هم وارد جنگ تکنولوژیک شد و حالا با آمدن این ویروس در حال ایجاد جنگ روانی علیه چین است.
او تلاش میکند که در ضمیر ناخوداگاه انسانها ویروس کرونا را با چین مرتبط نشان دهد. مطمئناً به زودی تلاش خواهد کرد مساله را به دادگاه بین الملل کشانده و ازمجرای قضائی چین را محکوم کنند تا اینگونه پکن را مسئول این ویروس و در نتیجه در دنیا یک نگاه «ضد چین» ایجاد کند. دانشگاه هاروارد نیز در همین خصوص سعی میکنند موضوع را جنگ بیولوژیک از سوی چین نشان دهند. به این صورت که در روند ساخت سلاح چنین ویروسی ایجاد و چین در هشدار دادن به کشورها دیرهنگام دست به کار شده است. یعنی چین را هم محکوم به ساخت سلاح بیولوژیک و هم محکوم به عدم اطلاع رسانی در خصوص شیوع چنین ویروسی خواهد کرد.
*با شیوع این ویروس روابط میان کشورها در این مقطع را چگونه ارزیابی میکنید همچنین در دوران پسا کرونا این روابط با دوران قبل از این ویروس چه تفاوتی خواهد داشت؟
با آغاز تهدید این بیماری دولتها بیش از آنکه به فکر کمک به هم باشد بیشتر در فکر نجات خود بوده اند.
به ویژه این ویروس پروژه اتحادیه اروپا را به شدت متزلزل کرد. شاهد بودیم که پروژه فرهنگ همبستگی و اتحاد میان دولتهای اتحادیه اروپا با شکست روبه رو شد.
برخی از کشورها عضو اتحادیه از موضع همبستگی پیروی کردند، در حالی که برخی دیگر ترجیح دادند سیاستهای خودخواهانه را دنبال کنند.
بخصوص انگلیس در ابتدای ورود این بحران با اعلام پیروی از از سیستم ایمنی گلهای یعنی اتخاذ چنین سیاست خودخواهانه ای تمام سیاست اروپا را دچار فروپاشی کرد. این یعنی ایجاد بی اطمینانی دائمی در جامعه اروپا است که ماندگار خواهد بود. ایتالیا و اسپانیا نیز در این روزهای بحرانی از سوی اتحادیه طرد شده است و این چین و روسیه بودند که به داد آنها رسید. ترکیه نیز در کنار اینکه در تلاش است از این بحران عبورکند سعی دارد از دیگر کشورهای درگیر نیز حمایت کند.
*فارغ از فرایند درمانی این بیماری مهمترین چالش دولتها در مقابله با این ویروس چیست؟
مهمترین چالش دولتها ناکافی بودن تلاششان برای تغییر دادن سبک زندگی افراد برای مدت مقطعی است. از طرفی دولتها میخواهد چرخه اقتصادی کشور ادامه داشته باشد و هم مجبورند برای ممانعت از شیوع این بیماری مردم را در خانه نگه دارند. اگر تدابیر جدی اتخاد نکنند به جای ممنوعیت صرفاً به خواهش و هشدار به مردم برای خانه ماندن اکتفا کنند شرایط برای آن دولتها سخت میشود. پس قطعاً قانون «اجبار» در خانه ماندن درستترین تدبیر است.
* تأثیر کرونا در جامعه جهانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ویروس کرونا بیش از آنکه موجب تغییر در نظم جهانی شود دراصل بستری است برای تسریع در روند جهانی که در حال تغییر بود. در بیست سال اخیر شاهد تغییرات بنیادی بخصوص اختلال در ایدئولوژی جهانی شدن بوده ایم؛ در سال ۲۰۰۱ هشدارهایی در خصوص بحران جهانی شدن داده شد. در سطح جهانی همراه با افزایش نگرانیهای امنیتی، منابع و درآمدهای اقتصادی به سمت صنعت نظامی جریان یافت. به طوریکه در دنیا شاهد افرایش هزینههای نظامی از ۷۵۰ میلیارد دلاری به ۱.۴ تریلیون دلار آن هم فقط در عرض چند سال هستیم و امروز هزینههای نظامی در جهان نزدیک به دو تریلیون دلار رسیده است.
بعد از این هم بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ دومین گام تحول نظم جهانی بوده است. برخی کشورهای دولتی تحت تأثیر دیدگاه لیبرالیستی از بازار جهانی کنار کشیده بودند دوباره وارد بازار جهانی شدند که البته کشورهایی مانند چین و روسیه که اعتقادی به سرمایه داری نداشتند با کمترین خسارت از بحران مالی ۲۰۰۸ عبور کردند. در اصل نظام سرمایه داری دولتی به عنوان مدلی است که قدرتهای متمرکز شده از این نظام به عنوان نکته رهایی خود استفاده میکنند.
وجود این ویروس فراگیر موجب قدرت گرفتن نظم نوین جهانی و زمینه ساز قدرت گرفتن لیبرال دموکراتها و سیستمهای اقتدارگرا خواهد بود.
امروزه در میان ۷۷ کشور دیوارهایی به عنوان مرز کشیده میشود. یعنی سیستم منزویتر خواهد بود ودولت ها از این پس با استفاده از تکنولوژی بر روی شهروندان کنترل بیشتری خواهند داشت.
*شاید کمتر کسی باور میکرد که کرونا موجب میشود کشورهایی که به عنوان ابر قدرت و اقتصاد اول دنیا محسوب میشدند اینگونه در کمال ناچاری با چنین ویروسی دست و پنجه نرم کنند. به نظر شما اقتصاد جهانی که اینگونه متزلزل شده است آیا امکان بازگشت به دوران قبل کرونا را دارد؟
اقتصاد جهانی شاید با ساختار قدیمی خود نباشد اما با شکل جدید خود، یعنی با مشارکت بازیگران دولتی، به سرعت تغییر شکل مییابد و به حالت قبل از ویروس کرونا بازخواهد گشت. احتمال میدهم در عرض یک الی دو سال به شرایط عادی خود بازگردد. دولتها به سرعت ارز دیجیتالی خود را ایجاد کرده و اینگونه بحران اقتصادی خود را هم حل خواهند کرد.
*این ویروس در کدام از سبک زندگی انسانها تغییر ایجاد خواهد کرد؟
برخی تغییرات که در سبک زندگی افراد ایجاد کرده دائمی خواهد بود. زیرا برخی از نهادها و سازمانهای سنتی که در برابر هر گونه تغییر مقاومت میکردند، با آمدن این ویروس ناگزیر از قوانین دنیای دیجیتال یعنی تکنولوژی نوین پیروی کردند. بعلاوه این نهادها پی بردند که هزینه این تکنولوژی کمتر و مؤثرتر است.
پیش بینی میکنم که هم در ارتباطات اجتماعی هم در مسائل کاری افراد تأثیرات دائمی خواهد داشت. ما با آمدن این ویروس شاهد بودیم که روابط اجتماعی که در بیرون از خانه بود در داخل خانه نیز امکان پذیر است. در این میان برخی خانوادهها در جهان از هم پاشیده خواهد شد. ما با خانه ماندن خواهیم فهمید چه چیزی نیاز داریم و چه چیزی نیاز نداریم، چه چیزی را دوست داریم و چه چیزی را دوست نداریم. به خصوص آگاهی از محیط زیست افزایش مییابد از طرفی هم علاقه به روند مصرفی لوکس کاهش خواهد یافت.
نظر شما