خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ؛ تجربه جدید آموزش بچههای محصل در زمانه کرونا به یکی از پرمناقشهترین موضوعات این روزها بدل شده است. این مناقشات البته به دلیل ظهور یک شبکه اجتماعی بومی با عنوان مخفف شده «شاد» که از سوی وزارتخانه آموزش و پرورش ترویج و تا حد زیادی تحمیل میشود بالا گرفت، ولی به طور کلی آنچه که آموزش مجازی دانش آموزان خوانده میشود، خود به بحثهای دامنهداری در ایران منجر شد که پای بسیاری از مسائل فرامتنی مانند نقصان جدی در زیرساختهای سایبری و فاصله طبقاتی و… را به میان آورد.
از یک دیدگاه کلان، ظهور ویروس کرونا به مثابه یک بحران، به آشکار کردن نقصانهایی انجامید که تا پیش از آن کمتر عینیت اجتماعی داشت و به همین دلیل با فضاسازیها و ابزارهایی میشد این کمبودها، تناقضات و نقصانها را مانند آشغالهایی که زیر فرش زده میشود، از معرض دید خارج کرد و کج دار و مریز همچنان مسیرهای پیشین را ادامه داد. اما بحران کرونا با ویژگی برجستهسازی تناقضات و نقصانها، ادامه مسیر را یا ناممکن کرد، یا با دشواری بسیاری مواجه ساخت. این وضعیت منحصر به ایران هم نبوده و نیست و به همین دلیل باید بحران ناشی از شیوع کرونا را به عامترین معنا، یک بحران جهانی قلمداد کرد.
تا جایی که به ایران و سیستم آموزشی محصلان دورههای ابتدایی و متوسطه اول و دوم مربوط است، تحولاتی که در زمانه ظهور کرونا با آن مواجهایم بسیار زیاد بوده است. در این گزارش به برخی از این موارد اشاره شده است و تلاش شده این تحولات از زاویه دید معلمانی که در ماههای اخیر با همه نقصانهای موجود سعی داشتند مانع گسست در روند آموزش به دانشآموزانشان شوند، بازنمایی شود.
«میثم» معلم دوره متوسطه دوم یا همان مقطعی است که پیشتر با عنوان «دبیرستان» شناخته میشد. او ۳۹ ساله متأهل و در تهران ساکن و شاغل است. او از وضعیت آموزش مجازی که در ماههای اخیر به اجبار تحمیل شده است، اصلاً راضی نیست و اظهار میکند که اگر شرایط تا پایان سال تحصیلی جاری به همین شکل باقی بماند، عملاً این سال آموزشی از دست رفته است.
میثم خاطرنشان میکند: «جدای از مسائل مرتبط با زیرساختهای آموزش مجازی در کشور ما که اصلاً وضعیت مناسبی ندارد، عنصر فرهنگ برای ایجاد چنین شکلی از آموزش نزد دانشآموزان هم بسیار مهم است و من فکر میکنم این موضوع مهمتر از زیرساختهای فضای ارتباطی مجازی است». او برای روشن کردن منظورش اینگونه ادامه میدهد: «ببینید در همان دورانی که بچهها به مدرسه میآمدند تحت یک اجباری که عموماً از سوی خانوادهها اعمال میشد این کار را میکردند، در غیر این صورت خود دانشآموزش عموماً از درس و مدرسه فراری است و لااقل فکر میکند تحصیل نهتنها برای او موفقیت به همراه نخواهد آورد، بلکه از او یک موجود به دردنخور خواهد ساخت.»
این معلم مقطع متوسطه دوم میگوید: «در وضعیت فرهنگی عمومی کنونی بخش زیادی از جامعه ما تنها عامل موفقیت و خوشبختی را پول میدانند و طبیعتاً در شرایطی که اقتصاد ما یک اقتصاد دلالی و ناسالم است، بسیاری از نوجوانان از همین حالا به این باور رسیدهاند که اگر عمرشان را صرف درس خواندن کنند، روز به روز از قافله کاسبی و پول درآوردن عقب میمانند. در این وضعیت شما نمیتوانید از دانشآموزی که در خانه است و نظارت و مطالبه معلم و مدیر را ندارد و تعامل و رقابتی در کار نیست، انتظار داشته باشد با جدیت به درسهایش برسد. چنین فرهنگی امکان نتیجهبخش بودن آموزش از راه دور و به صورت آنلاین را به حداقل میرساند».
یک خوشایندی نامبارک!
«مریم» معلم مقطع متوسطه اول است. او هم بر دشواریهایی که از عدم ارتباط معلم و دانشآموزش ناشی میشود تاکید میکند و میگوید: «قطع رابطه معلم و دانشآموز مهمترین تفاوت دوره کنونی با دوره پیش از شیوع کرونا است. این مسئله قطعاً آسیبزا است و هر قدر هم که شرایط و امکانات تدریس آنلاین فراهم باشد، نمیتوان آسیبهای آن را جبران کرد».
به گفته این معلم دوره متوسطه، کارکرد حضور در مدرسه و تعامل معلم و دانشآموز صرفاً یادگیری درسها نیست. یاد گرفتن و آموزش درسها فقط بخش کوچکی از این ارتباط است. دانشآموز تعاملات اجتماعی را با بودن در مدرسه و کلاس و ارتباط داشتن با معلم و همشاگردیهایش میآموزد و به طبع معلم هم از همراهی با دانش آموزان چیزهای زیادی را یاد گرفته و تجربه میکند.
این معلم که در شهرستان شهریار تدریس میکند بلافاصله توضیحاتش را با این بحث تکمیل میکند: «البته ناگفته نماند که این مسئله مشروط به وجود یک محیط روانی ایمن و سازنده است و اگر محیط مدرسه مناسب نباشد شاید آن تعامل هم ایجاد نشود و متأسفانه امروزه در بسیاری از مدارس ما این نقصان وجود دارد».
او ادامه میدهد: «بنابراین با توجه به اینکه محیط مناسبی در مدارس ما وجود ندارد، باید بگویم این تعطیلی و قطع رابطه معلم و دانش آموزش هم برای بسیاری از معلمان به امری خوشایند بدل شده و هم با ضریب بالاتری برای دانش آموزان!».
مریم در ادامه به یک نکته احتمالاً مثبت آموزش آنلاین هم اشاره میکند: «شاید این وضعیت یک نکته مثبت کوچک داشته باشد و آن هم این است که شاید دانش آموزان در این شرایط آموزشی کمی احساس مسئولیت را در خودشان تقویت کنند. یعنی خودشان باید خودشان را موظف و مکلف بدانند که فیلمها و صوتها و یادداشتهای معلمشان را پیگیری کنند تا از درس عقب نمانند و در پایان سال بتوانند نمره قابل قبولی کسب کنند».
آموزش طبقاتی!
شیوع ویروس کرونا در شرایط کنونی جامعه ایرانی وضعیت طبقاتی را در همه عرصهها به شکلی آشکار بر آفتاب افکنده و برملا کرده است. عرصه آموزش و تدریس آنلاین هم به شدت دچار تبعات این وضعیت اجتماعی اقتصادی بوده و معلمان بسیاری بر این نکته دست گذاشتند. از جمله این معلمان «محمدرضا» است که در مقطع ابتدایی و در یکی از روستاهای حاشیه شهر قم تدریس میکند.
محمدرضا که ۴۵ سال سن دارد و نگران وضعیت درسی دانشآموزان کلاسش است، میگوید «مسئله اصلی من برای آموزش دادن به دانشآموزانم این است که بیش از نیمی از آنها هیچ وسیلهای ندارند که بتوانند به صورت آنلاین آموزشها را دریافت کنند. در خانه برخی از دانشآموزان من فقط پدر یک گوشی تلفن همراه دارد که آن هم گوشی هوشمند نیست و در این ایام عملاً ارتباط من با بیشتر دانشآموزانم قطع بوده است».
وی با اشاره به وضعیت بد اقتصادی روستاها و حاشیههای شهر توضیح میدهد: «در این شرایط از اداره آموزش و پرورش مدام به ما تاکید میکنند که باید درسها را از طریق شبکه اجتماعی «شاد» تدریس کنید، سوال این است که با کدام زیرساخت و امکانات؟ بسیاری از دانشآموزان منطقه ما هیچگونه دسترسیای به لپتاپ و گوشی هوشمند و تبلت و… ندارند، دعوای ما بر سر ارائه درس از طریق فلان اپلیکیشن یا بهمان شبکه اجتماعی است؟ وضعیت خجالتآوری است».
فضایی برای طرح آموزههای پرورش اجتماعی
رزا هم که ۴۲ سال دارد و معلم دوره ابتدایی در یکی از محلههای شهرستان شهریار است، از همین وضعیت گلایه میکند و میگوید: «ما را مجبور به استفاده از شبکه اجتماعی شاد کردهاند، در حالی که بخش عمدهای از دانشآموزان ما اصلاً به اینترنت دسترسی ندارند». او دانشآموزانی را که پدرانشان کارگرانی زحمتکش و عموماً از مهاجران افغانستانی هستند، مثال میزند و خاطرنشان میکند: «تهیه یک گوشی هوشمند برای بسیاری از خانوادههای کارگری با حقوقهای «بخور و نمیر» واقعاً میسر نیست و عملاً آموزش آنلاین در کلاس ما شکلی طبقاتی پیدا کرده است».
این معلم اظهار میکند: «از کلاس ۳۰ نفره من تنها ۱۷ نفر توانستهاند در گروه مجازیای که برای دانشآموزان تشکیل شده حاضر شوند و عموم اینها هم با وسایل ارتباطی والدینشان به گروه دسترسی دارند».
او از تحمیل و اجباری که برای استفاده از شبکه اجتماعی «شاد» وجود داشته گلایه میکند و میگوید «این شبکه اجتماعی طراحی خوبی ندارد و خیلی کند است. برای ارسال یک تصویر ساده باید دهها دقیقه صبر کنیم تا ارسال شود. برخی کلیپهای آموزشی با زمانهای کوتاه هم ساعتها طول میکشد تا ارسال شود و معلوم نیست این همه اصرار و اجبار برای استفاده از چنین اپلیکیشن ضعیفی برای چیست، در حالی که اپلیکیشنهای ارتباطی بسیار کاراتری وجود داشته که تجربهشان را پس دادهاند».
در کنار این مباحث، رزا به نکته جالبتوجهی اشاره میکند: «فارغ از این بحثها به نظر من بحران کنونی بچهها را متوجه مسائل اجتماعی و پرورشی خاصی کرد که اگر این وضعیت پیش نمیآمد شاید اصلاً به ذهنشان خطور نمیکرد. شاید مهمترین تفاوت در کار ما نسبت به دوره قبل از شیوع کرونا این باشد که حالا ما میتوانیم نکات پرورشی اجتماعی و ضرورت همیاری و همدلی جمعی را به بچههای یاد بدهیم. به عبارتی اگر چه کرونا امکانات آموزشی را محدود کرده، ولی فضایی را ایجاد کرده که میتوانیم مسائل پرورشی بسیاری از جمله ضرورت همراهی با یکدیگر، کمک به همنوعان، مشارکت در وضعیتهای بحرانی و… را به بچهها گوشزد کنیم».
«معصومه» هم یکی دیگر از معلمان دوره ابتدایی است که بر آسیب وضعیت کنونی آموزش برای بچههای این مقطع دست میگذارد و اظهار میکند: «این وضعیت برای دانش آموزان مقطع ابتدایی چیزی جز آسیب به همراه ندارد. این بچهها توانایی کافی برای آموزش دیدن از راه دور و به صورت آنلاین را ندارند و بار زیادی از این آموزش بر دوش والدین میافتد. اما از طرفی هم بسیاری از والدین در یک سردرگمی قرار گرفتهاند و در موارد بسیاری توان کمک و همراهی فرزندانشان در مسیر یادگیری و آموزش درسها را ندارند»
معصومه میگوید: «شاید بچههای مقاطع بالاتر بتوانند در این وضعیت درسهایشان را بخوانند، ولی بچههای مقطع ابتدایی و مخصوصاً پایههای اول و دوم در این وضعیت بسیار آسیب میبینند، مخصوصاً اگر والدینشان فاقد توانمندی لازم برای آموزش دادن به آنها باشند».
نظر شما