۱ خرداد ۱۳۹۹، ۸:۵۸

گزارش اختصاصی از پشت صحنه تولید برنامه‌های تلویزیونی رانما؛

خاطرات مشترک ما و راننده های تاکسی در رانما

خاطرات مشترک ما و راننده های تاکسی در رانما

برای دیدار و خوش و بش با فاطمه باقری باید پشت در استودیوی ضبط منتظر می‌شد؛گروه "رانما "۶ نفر از بچه‌های ثابت حرفه‌ای و پای‌کار هستند و برنامه را برای رمضان آماده کرده اند که البته ادامه دارد

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ مرضیه کیان: توت‌های رسیده روی شاخه‌های حیاط کوچک «پرشان ایده» چشمک می‌زد، اما همه باید تا شنیده شدن صدای الله اکبر اذان دندان روی جگر می‌گذاشتند! فاطمه خانم باقری حتماً بعد از چند ساعت اجرای فشرده و فیلمبرداری، برای استراحت کردن و افطاری به دوستان و همکارانش وقت تنفس می‌داد؛ و همان زمان، بهترین موقع بود برای اینکه بتوانند یک دل سیر از شاخه‌ها توت بچینند و بخورند...


 

برای دیدار و خوش و بش با فاطمه باقری باید پشت در استودیوی ضبط منتظر می‌شد؛ همه سر ضبط بودند و درها بسته. حتی کسی جرأت راه رفتن در راهرو را نداشت که مبادا صدای کفش‌ها و گفتگوهای آهسته، کیفیت ضبط صدا را پایین بیاورد.

بالاخره زمان استراحت رسید و در باز شد. بچه‌های تیم با وجود خستگی، خنده به لب داشتند. به دعوت راضیه دولتی، منشی صحنه، می‌شد داخل اتاق ضبط رفت. به محض ورود همایون ظفرپور (همان راننده تاکسی معروف برنامه رانما) بلند گفت: «از من می‌شنوید بگذارید چند دقیقه دیگر وارد استودیو بشوید!» بیراه نگفته بود. از چند ساعت پیش، حدود ده نفر در اتاق نسبتاً کوچک ضبط حضور داشتند و باید هوای خنک و باران‌زده بهاری آنجا را تازه می‌کرد، درست مثل حال و هوای تمام اعضای این تیم جوان.

برای اینکه برنامه سر ساعت به آنتن شبکه نسیم برسد، «رانما» یی‌ها از یک هفته قبل از شروع ماه رمضان کار ضبط را شروع کرده بودند؛ چون تدوین هر ضبط حدود ۱۰ ساعت زمان می‌برد. در هفته یکی دو روز مشغول فیلمبرداری بودند و ساعت‌های طولانی مشغول تدوین!


گروه "رانما "۶ نفر از بچه‌های ثابت حرفه‌ای و پای‌کار هستند که به مرور چند نفر دیگر هم به آنها اضافه شدند. داستان آشنایی این جمع به سال‌ها قبل در مدرسه "پرشان ایده" برمی‌گردد که فاطمه باقری در جایگاه تهیه‌کننده و کارگردان اعضای این تیم را با وسواس خاص خود گلچین کرده بود. او در تمام این مدت از نظرات استادشان حامد جوادزاده، کارگردان و مدیر مدرسه پرشان‌ایده هم استفاده کرده بود.

به نظر می‌رسد این همه وسواس و حساسیت که هم به لحاظ حرفه‌ای بوده و هم به لحاظ اخلاق و رفتار بچه‌ها، مته لای خشخاش گذاشتن باقری نبوده باشد؛ چون قرار بود آنها ساعت‌ها کنار هم، کار فشرده‌ای را انجام بدهند. پس قطعاً حال و هوا و انرژی بچه‌ها موضوع مهمی برایش به حساب می‌آمد.

روزه‌داری به خودی خود، بی‌حالی و بی‌رمقی می‌آورد، قبل از افطارش یک جور، بعد از افطارش هم یک جور دیگر! بعضی‌ها ساعت‌های بعد از افطار فقط می‌خوابند تا حال ۱۶ ساعت روزه‌داری‌شان خوب شود! اما این تیم آنقدر انگیزه و پشت کار داشتند و به قول فاطمه باقری «آنقدر برای آنتن احترام قائل هستند» که تمام عذر و بهانه‌ها را کنار گذاشتند و با تمام توان برای تمرین و اجرا در روزهای طولانی ماه رمضان حاضر شدند و شکایت هم نکردند. این را می‌شد در چهره تک تک اعضای این تیم مثل مهدی اذعانی و انسیه چراغعلی و امیرحسین سید آقایی و.... دید.

همین ریزه‌کاری‌هاست که وقتی حاصل کار رانما، در قاب تصویر شبکه نسیم بعد از اذان مغرب پخش می‌شود، به نظر مخاطب‌ها این طور می‌رسد که روزها و ساعت‌ها تمرین پشت کار خوابیده است. حالا بماند که آنقدر تجربه کاری در بازیگرهای این تیم وجود دارد که کار جذابیت بیشتری پیدا کند و هم در شبکه و هم در کامنت‌های پست‌های اینستاگرام رانما بیننده‌ها عکس‌العمل‌ها و بازتاب‌های زیادی داشته باشد.

فاطمه باقری، کارگردان دهه هفتادی، حرف‌های زیادی درباره تمرین‌های اعضای گروهش، قبل از ضبط برنامه دارد: «گاهی متن نمایش رادیویی چند ساعت قبل از اجرا به دست ما می‌رسد و بچه‌ها برای تمرین نهایتاً ۲ ساعت و نیم تا ۳ ساعت وقت می‌گذارند. البته اگر متن روان باشد، خیلی کمتر از این‌ها وقت می‌برد و این نتیجه حرفه‌ای آموزش دیدن آنهاست.»


یکی از مهم‌ترین سوالات درباره این برنامه اسم خاص آن است. نمایش رادیویی "رانما" که ترکیب دو کلمه مخفف‌شده "را" و"نما" به معنای رادیو و نمایش است، ویژه برنامه ماه رمضان ۹۹ است که ایده اولیه آن از باقری بوده و به گفته خودش نشأت از آنجا می‌گیرد که: «همه ما خاطرات مشترکی از راننده تاکسی‌ها داریم که فراخور شغلشان همه تیپ آدم در خودرویشان می‌نشینند و انگار از این جهت از تمامی مسائل روز آگاهی دارند و تحلیل‌های جالبی برای شنیدن دارند. همین تجربه همیشگی باعث شد تمامی موضوعاتی که قرار است در قالب نمایش رادیویی رانما مطرح شود، در گپ و گفت‌های میان راننده تاکسی و مسافران آورده شود؛ چرا که معتقدم برنامه‌ای که با دغدغه مردم درگیر باشد، برای بیننده جذاب‌تر است.»

یکی از مواردی که چشمان بیننده را در دیدن این برنامه به سمت خود جلب می‌کند، انتخاب رنگ‌هایی است که در مانیتور تلویزیون خودنمایی می‌کند. رنگ‌ها یکی از عواملی هستند که نمایش رادیویی را از حالت یکنواخت خارج می‌کند. باقری حتی برای انتخاب رنگ‌ها هم فکر کرده است. چون این رنگ‌ها با برنامه‌ریزی خاصی زیر ذره‌بین این کارگردان دقیق قرار گرفته و کنار هم آمدن رنگ‌های گرم و سرد طبق جدول رنگ‌بندی صورت گرفته و انتخاب رنگ‌ها از لحاظ شاد یا خنثی بودن بنا بر موضوع نمایش متغیر بوده است.

۳۰ اردیبهشت روز آخر ضبط "رانما" بود. لباس‌های بچه‌ها در کنار سالن تا کرده بود تا آماده خداحافظی و رفتن شوند، اما یقیناً خداحافظی بچه‌ها و خداحافظی بیننده‌ها از برنامه نباید پایان غم‌انگیز این تیم شاد و پر انرژی شود. باقری که انگار منتظر این لحظه بود تا باز هم گل طلایی را در دقیقه نود بزند، گفت: «شبکه خیلی از برنامه استقبال کرده و درخواست داده تا برنامه ادامه‌دار باشد، حتی با این شرط که مدت زمان بیشتری روی آنتن برود و من در نظر دارم تا با شخصیت‌های بیشتر در اجرا، برنامه جدید را کلید بزنیم.»

این صحبت‌ها چهره در هم فرو رفته بچه‌ها را هنگام خداحافظی به چهره‌هایی شاد و پرامید تبدیل کرد؛ برق چشم‌هایشان حکایت از انرژی چند برابری برای ادامه این کار گروهی داشت.

باقری با تمام دعاهای خوبی که در دلش داشت و امید به جمع شدن دوباره این گروه، اعضای تیمش را راهی کرد؛ آن هم با یک مشت توت از همان توت‌های رسیده‌ای که در حیاط کوچک دفتر بود. توت‌های کال هم روی شاخه‌ها ماندند به امید روزهای نه چندان دوری که ضبط‌های جدید برنامه شروع شود.

کد خبر 4931111

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha