به گزارش خبرگزاری مهر، کرسی علمی ترویجی بررسی تأثیر کرونا بر معرفت توسط گروه معرفتشناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به صورت مجازی تحت نرم افزار اسکایپ برگزار شد.
در ابتدای این کرسی علمی مهدی عباسزاده به عنوان ارائهدهنده دهنده در بیان جایگاه بحث گفت: بحث تأثیر یا عدم تأثیر کرونا بر معرفت، ذیل مبحث تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر معرفت قابل طرح است و این مبحث، یکی از مباحث فرعی اما مهم در معرفت شناسی است. عوامل غیر معرفتی عواملی هستند که از جنس معرفت نیستند اما برخی معتقدند که بر معرفت موثرند، مانند اجتماع، فرهنگ، تمدن، ژنتیک و غیره.
عباس زاده در ادامه در توضیح کرونا و دو نوع معرفت شناسی گفت: نخست، معرفت شناسی پیشینی، معرفت شناسی نظری محض است و با معرفت نزد انسان بما هو انسان یا انسان منطقی و در مقام مفهوم (حیوان ناطق) سروکار دارد، اما با معرفت نزد انسان در مقام تحقق و دارای تجارب زیسته کاری ندارد. این معرفت شناسی، همانند منطق و ریاضیات، از اصول عام و ثابتی برای همگان برخوردار است، مانند معرفت شناسی عقل گرا در فلسفه جدید غرب، معرفت شناسی اسلامی و …. دوم، معرفت شناسی پسینی، با معرفت محقق یا تحقق یافته نزد انسان و معرفت شکل گرفته سروکار دارد، انسانی که دارای تجارب زیسته است، مانند معرفت شناسی اگزیستانسیالیستی، فمینیستی، سیاه پوستی و …
این پژوهشگر تصریح کرد: آنچه محل بحث کنونی ماست، معرفت شناسی پیشینی است. عوامل غیرمعرفتی مانند کرونا، تأثیر چندانی بر معرفت شناسی پیشینی ندارند. در معرفت شناسی پیشینی، معیار صدق و معیار توجیه باورها، واحدند و عام و لایتغیر. لذا معرفت شناسی های وجودگرایانه، زن گرایانه، سیاه پوستی و نیز معرفت شناسی کرونایی ممکن است قابل فرض باشند. اما این معرفت شناسی پسینی است، نه پیشینی و گفتیم که ما در اینجا به معرفت شناسی پیشینی میپردازیم.
وی در بیان اقسام تکثرگرایی گفت: تکثرگرایی اقسامی دارد، مثل: تکثرگرایی دینی که در فلسفه دین بحث میشود، تکثرگرایی اخلاقی که در فلسفه اخلاق بحث میشود، تکثرگرایی سیاسی که در فلسفه سیاست بحث میشود، تکثرگرایی معرفتی که در فلسفه معرفت یا معرفت شناسی بحث میشود و …. آنچه محل بحث ماست، تکثرگرایی معرفتی است.
عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی همچنین در تبیین اقسام تکثر گرایی معرفتی گفت: سه قسم نه کاملاً متمایز بلکه مرتبط، از تکثر گرایی معرفتی وجود دارد: ۱. توصیفی: افراد انسان به دلیل اختلاف در فرهنگها و ژنتیک، شیوههای مختلفی از رویههای معرفتی و استدلال آوری را به کار میگیرند. مثلاً همانطور که دستور زبانها مختلف اند، رویههای معرفتی و استدلال آوری نیز مختلف اند. ۲. هنجاری یا دستوری: فرآیندهای معرفتی که انسانها باید به کار گیرند، واحد نیستند بلکه متکثراند و در عین حال همه به یکسان معتبر هستند. ۳. مفهوم-سنجشی: مفاهیم معرفت شناختی مانند صدق و توجیه که در ارزیابی و سنجش باورهای انسان به کار میروند، از فرهنگی به فرهنگ دیگر مختلف اند و شیوه واحدی وجود ندارد، چون هر فرهنگی اصول پیشینی خود را بر این مفاهیم تحمیل میکند.
عباس زاده همچنین گفت: اخیراً در فضای مجازی اظهار میشود که پدیده «کرونا» و شیوع آن در جهان، باعث مجال ظهور بیشترِ «تکثرگرایی معرفتی» در جامعه انسانی میشود، زیرا این مسئله، مسئله بشریت است و افراد انسانی اکنون مجال این را یافته اند که دیگران را فارغ از گرایشهای فکری آنها بنگرند. فارغ از اینکه ممکن است این پیش بینی درست از کار در نیاید، اما این اظهارنظر، بسیار مهم و قابل توجه به نظر میرسد و لذا بر اندیشه ورزان لازم است که این مسئله را بررسی و واکاوی کنند. به طور خلاصه، تکثرگرایی معرفتی به این معناست که افراد انسانی به عللی از جمله اختلاف در ظرف زمان و مکان، اختلاف در ژنتیک و قوای ادراکی، اختلاف در فرهنگها و تمدنهای بشری و غیره، شیوههای متفاوتی در حل و تدبیر مسائل معرفتی و استدلال آوری پیش میگیرند و لذا دارای باورها و نظامهای معرفتی مختلف و متفاوتی میشوند و چون به دلیل وجود زمینههای متفاوت مزبور، یک معیار ثابت و عینی برای اعتبارسنجی و صدق باورهای مختلف نمیتوان یافت، پس باورهای بشری میتوانند همگی به نحوی دارای اعتبار معرفتی یکسان باشند.
وی افزود: پذیرش تکثرگرایی معرفتی عملاً به «نسبی گرایی معرفتی» خواهد انجامید و نسبی گرایی معرفتی، دیدگاهی دارای تناقض ذاتی است، زیرا این نتیجه که «باورهای انسان نسبی هستند»، خودش یک باور است که اگر صادق فرض شود، در این صورت خودش نیز فاقد ثبات و عینیت خواهد بود، زیرا معیاری قطعی برای پذیرش آن وجود نخواهد داشت. علاوه بر این، برخی معرفت شناسان جهان به درستی دریافته اند که بدون در اختیار داشتن معیار ثابت و عینی که با آن بتوان به سنجش باورهای مختلف انسانها پرداخت، عملاً نمیتوان میان باور خوب (معقول) و باور احمقانه (نامعقول)، تفاوت معقولی قائل شد. در واقع، در تقابل با دیدگاه نسبی گرایی معرفتی، معرفت شناسان بسیاری هستند که در جست و جوی معیار ثابت و عینی برای تعیین اعتبار معرفتی و صدق باورهای مختلف هستند. از اینجاست که در معرفت شناسی، مبحثی به نام «معیار صدق» رخ مینماید. در مبحث معیار صدق، مسئله این است که با چه معیار و ملاکی میتوان باورهای مختلف را سنجید و حقیقت را از خطا و آنچه حقیقت مینماید اما حقیقت نیست، تمییز داد؟
وی با اشاره به اینکه در دانش معرفت شناسی، درباره معیار صدق، دیدگاههای مختلفی بیان و ارائه شده است گفت: برخی معتقدند معیار صدق، «انسجام» در باورها و گفتههای انسان است، بدین معنا که باور یا گفته ای صادق است که با مجموعه باورها و گفتههای فرد، انسجام و سازگاری داشته باشد. در واقع، اگر تعارض میان دو باور وجود داشته باشد، طبعاً یکی صادق و دیگری کاذب خواهد بود. اما در این باره باید گفت، انسجام در باور و گفتار، «نشانه» یا علامت صدق است، نه «معیار» و ملاک صدق. یعنی اگر باور یا گفتار یک فرد، صادق باشد، با مجموعه باورها و گفتههای صادق او انسجام و هماهنگی هم خواهد داشت و تعارضی در باورها و گفتههای او پیدا نخواهد شد.
عدهای دیگر، معیار صدق یک باور را در «نتایج عملی» آن جستجو میکنند، بدین معنا که باوری صادق است که در عمل، کارآمدی داشته باشد و مفید واقع شود.
عباس زاده اضافه کرد: در این باره نیز باید گفت که به هر حال ممکن است که باوری صادق باشد، لیکن نتیجه عملی مهمی نداشته باشد و یا حتی باوری کاذب باشد، لیکن تحت شرایطی خاص و برای عدهای خاص، در عمل، مفید و کارآمد واقع شود. اما در فلسفههای واقع گرا، معیار صدق صرفاً «مطابقت» است، بدین معنا که باوری صادق یا حقیقی است که با واقعیت خارجی مطابقت داشته باشد و باوری کاذب یا خطا است که با واقعیت خارجی مطابقت نداشته باشد. نظریات دیگری نیز در مبحث معیار صدق ارائه شده است که از آنها عبور میکنم. از این بحث نیز میگذرم که به زعم معرفت شناسان، صدق باور نیز به تنهایی کفایت نمیکند، بلکه علاوه بر آن، باید «توجیه معرفتی» هم وجود داشته باشد، یعنی باید بر صدق باور، دلایل یا شواهد متقن نیز ارائه داد. در واقع، از منظر آنان، معرفت عبارت است از «باور صادق موجه» و لذا معرفتی که صادق و موجه نباشد، اصلاً معرفت به معنای دقیق کلمه نیست.
وی تصریح کرد: بنا بر نکات فوق، آشکار میشود که تکثرگرایی معرفتی، بدین معنا که باورهای مختلف از اعتبار معرفتی و صدق یکسان برخوردارند، از منظر دانش معرفت شناسی، پذیرفتنی نیست و معیار عقلایی ندارد، زیرا تنها باوری صادق است که مطابق با واقعیت باشد و لذا طبعاً باوری که مخالف با واقعیت باشد، نمیتواند صادق باشد یا حتی صادق فرض شود. بنابراین، معیار صدق و معیار توجیه باورها در معرفت شناسی پیشینی، ثابت و عام هستند و کرونا تأثیر چندانی بر آنها ندارد. اما مسئله تکثرگرایی معرفتی، دارای یک وجه جامعه شناختی نیز میباشد که ناظر به مبحث «تساهل و مدارای اجتماعی» است. به نظر میرسد، کاملاً ممکن است که گفته شود که ابنای بشر در شرایط کرونایی که همگی به یکسان درگیر آن شده اند، باید باورها و عقاید دیگران را تاب آورند و در کنار یکدیگر زیست مسالمت آمیز داشته باشند.
این محقق تأکید کرد: در واقع، تساهل و مدارای اجتماعی، به معنای تحمل و برتافتن باور و عقیده مخالف، یک اصل ضروری است، وگرنه برپایی اجتماع آرام و عاری از تنش ناممکن خواهد شد و هرگونه همزیستی مسالمت آمیز به مخاطره خواهد افتاد. در سنت اسلامی نیز اشارات و تعابیری در تأیید این معنا وجود دارد که انسان باید تحمل باورهای دیگران را داشته باشد و نباید باورهای خود را بر آنها تحمیل کند یا به نحوی زندگی را بر آنها دشوار سازد. طبعاً در اینجا نیز خواه کرونا باشد و خواه نه، تساهل و مدارای اجتماعی لازم است، اگرچه طبعاً در شرایط کرونایی که همه افراد و آحاد باید یکرنگ و یک صدا، برای دفع و رفع این معضل تشریک مساعی کنند، تساهل و مدارای اجتماعی، اهمیتی مضاعف مییابد.
در ادامه این کرسی علمی حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا مدیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به اینکه پرداختن به مسئله تکثرگرایی معرفتی از دغدغههای نخستین بنده بوده است، گفت: اینکه تکثرگرایی معرفتی با فارغ شدن از تعریف و اقسام آن با پدیدههای تاریخ و اجتماعی ارتباطی دارد یا خیر، موضوع جالبی است. خیلی مباحثی که امروزه دوستان به آن معرفت شناسی اسلامی میگویند، در معرفت شناسی پیشین می گنجد، یعنی معرفت در مقام تعریف. معرفت شناسی پسین با معرفت در مقام تحقق سروکار دارد. معرفت پدیدهای است که در طول تاریخ تحقق یافته است و تغییر و تطوراتی داشته است. این معرفت مورد بررسی قرار گرفته دارای چه مولفههایی است.
وی افزود: نکتهای که درباره این تقسیم باید گفت این است که آیا میتوان مرز قاطع میان معرفت در مقام تعریف و معرفت در مقام تحقق ایجاد کرد؟ برخی قائل هستند که میان این دو رابطه دیالکتیکی هست. معرفت شناسی پیشین به قامت تاریخ دوخته نشده است و از مسائلی بحث میکنند که با رفتن به معرفت در مقام تحقق رنگ میبازد. مثلاً آیا همه علم حصولی به علم حضوری باز میگردد؟ آیا بشر در طول تاریخ معرفت بی واسطه در مقام تحقق داشته است؟ قریب به اتفاق معرفتهای بشری در طول تاریخ، معرفت در مقام تحقق است و نه معرفت در مقام تعریف.
سردبیر فصلنامه ذهن تصریح کرد: این بحث بیشتر به انسان شناسی معرفت میخورد تا خود معرفت. بحث اصلی دکتر عباس زاده این بود که مفاهیم فرهنگی میتوانند در معرفت تأثیر داشته باشند یا نه؟ این بحث که مثلاً اگر کرونا آمد، آیا در معرفت تأثیر دارد یا نه، جزو مباحث انسانشناسی است و نه معرفتشناسی. این انسانشناسی معرفت است. البته معرفتشناسی هم میتواند کمک کند. نکته دیگر: باید میان سه چیز فرق گذاشت: چشم اندازگرایی، نسبیت، تکثرگرایی. به نظرم آقای دکتر تلاش داشتند که تکثرگرایی را به نسبیت بر گردانند و چشم اندازگرایی را با نسبیتگرایی تقریباً یکی میگیرند. البته برخی تقریرها تکثرگرایی به نسبیتگرایی و چشم انداز گرایی میرسند. اما اینها با هم متفاوت هستند. تکثرگرایی معرفتی در ذاتش تکثر معرفت است. اما ممکن است مبتنی بر چشماندازگرایی یا نسبیت و یا مبنای دیگری داشته باشد. میان تکثر گرایی هستیشناختی و معرفتشناختی باید فرق گذاشت.
قائمی نیا افزود: ارتباط موضوع بحث آقای عباس زاده با کرونا چندان روشن نبود. بحث آقای دکتر عباس زاده این است که کرونا نمیتواند در معرفت پیشین تأثیر داشته باشد، اما در معرفتشناسی پسین میتواند تأثیر داشته باشد. توضیح بنده این بود که برای پذیرش این امر باید بتوان خط قاطع میان معرفت پیشین و معرفت پسین گذاشت که عملاً امکان ندارد. اگر کسی مدعی باشد که کرونا در معرفت بشری تأثیر دارد، باید تلاش کنند که در دستگاه معرفت ما نمیتواند تأثیر بگذارد، والا طوری میشود که بگوید ما باید طور دیگری درباره معرفت فکر کنیم. نکته دیگر: این بحث بیشتر درباره تغییرات ژنتیک است. آیا اینها در معرفت بشر تأثیر دارد.
وی تأکید کرد: ما از اینجا وارد فلسفه ژنتیک میشویم. همان طور که علم ژنتیک داریم، معرفت ژنتیک و الهیات ژنتیک هم داریم. در آنجا بحث فراتر از این میرود که صرفاً بحث را در کرونا محدود کنیم. نکته دیگر: از بین پدیدههای ژنتیک، کرونا فاجعهآمیزتر است و تلفات زیادی داشته است. قطعاً فردای کرونا متفاوت از دیروز کرونا است. قطعاً در معرفتشناسی پسین هم تأثیر خواهد داشت. ما مثل پوزیتویستها فکر نمیکنیم که معرفت فیزیکی را برترین معرفت بدانیم. معرفت ژنتیکی بالاتر از معرفت فیزیکی قرار میگیرد. حتی میتواند بسیاری از نظریات معرفتشناسی را زیرسؤال ببرد: مثلاً تحویل گرایی را که زیستشناسی را به فیزیک تحویل میبرد. قطعاً معرفت ژنتیکی در معرفت پیشین نیز تأثیر خواهد داشت.
در ادامه این کرسی ترویجی حسن عبدی با اشاره به این موضوع که وقتی بحث کرونا مطرح میشود، پیش از مواجهه با تکثر معرفتی با نوعی همگرایی مواجه هستیم گفت: وقتی گفته میشود کرونا و تکثرگرایی معرفتی، باید تحلیل شود که آیا هریک از مقومات سه گانه معرفت یعنی باور، صدق و توجیه بستر لازم برای تکثرگرایی هستند یا نه. عنصر باور به عنوان شرط ذهنی معرفت، زمینه لازم برای تکثر را فراهم میکند. توجیه به عنوان عنصر بیناذهنیت، نسبت با باور کمتر زمینه تکثرگرایی معرفت را فراهم میکند. در باب رکن عینی که صدق است، از همه کمتر زمیه برای تکثر در معرفت است.
وی افزود: برخی فیلسوفان تحلیل از معرفتشناسی طبیعی شده و یا طبیعتگرایی معرفتشناختی سخن گفتهاند. آنها مسائل معرفتشناختی را به سوی یافتههای علوم طبیعی به ویژه در باب فلسفه ذهن و فلسفه زیستشناسی سوق دادهاند. اما درباره کرونا و به ویژه ناتوانی پزشکی در علاج سریع برای این بیماری در این امر تردید ایجاد کرده است که بتوان حل سریع برای مشکلات یافت و حتی نمیتوان امیدوار به حل مشکلات بود. بنابراین خیلی مباحث معرفتشناختی را نمیتوان باتوجه به مسائل علوم طبیعی حل کرد.
عبدی در پایان تصریح کرد: در برخی متون، میان نسبیتگرایی و پلورالیسم معرفتی تفاوت گذاشتهاند. نسبیگرایی به دو نوع هستیشناختی و معرفتشناختی تقسیم میشوند. در بحث از تعدد هستی معرفت، پلورالیسم نامیده میشود و نسبی بودن معرفت و فقدان معیار نهایی درست در معرفت، ذیل نسبیگرایی است. بنابراین میان کثرتگرایی و نسبیگرایی ملازمه نیست.
در پایان این کرسی ترویجی عباس زاده در مقام پاسخ به نقدهای ناقدان گفت: درست است که افرادی همچون اگزیستانسیالیستها، فمینیستها و … به اصل معرفتشناسی پیشینی نقد دارند و میگویند معرفت پیشینی با واقعیت شناخت بشری تطبیق ندارد، اما به صرف این نقدها، نمیتوان معرفت پیشینی را کنار گذاشت. در واقع اصول بدیهی و عام معرفت پیشینی برای همگان صادق هستند. همانند قضایای ریاضی مثلاً ۲+۲ که همیشه مساوی ۴ است و نه ۵٫ این قضیه ریاضی، برای همه این طور است، چه اگزیستانسیالیست باشد، چه فمینیست باشد، چه عقل گرا و …. اصول منطق صوری نیز این طور است، مانند محال بودن اجتماع نقیضین، زیرا قواعد عام تفکر بشری را منعکس میکند. بنابراین همان طور که از اصول ریاضیات محض و قواعد منطق صوری دفاع میکنیم، از معرفتشناسی پیشینی نیز دفاع میکنیم و معتقدیم معرفتشناسی اسلامی، مصداقی از معرفتشناسی پیشینی است. در واقع، اصول معرفت بشری معمولاً ثابت و لایتغیر هستند. البته به مباحث جدید در معرفت شناسی های پسینی هم باید توجه داشت و آنها را ارزیابی کرد.
عباس زاده گفت: بنده تمایز میان نسبی گرایی و چشماندازگرایی را که آقای دکتر قائمی نیا بیان کردند، قبول دارم. اما بحث بنده ناظر به عدم اعتبار معرفت شناختی باورهای متکثر است. دو باور متناقض نمیتوانند هر دو صادق و معتبر باشند، هرچند از دو چشمانداز مختلف ناشی شده باشند. این را هم اضافه کنم که تکثرگرایی معرفتی اقسامی دارد که برخی از آنها قابل قبول هستند: برای نمونه، تکثرگرایی عرضی در معرفت، مثل اینکه هر انسان جهتی از واقعیت را میتواند درک کند، قابل پذیرش است. مثلاً اینکه هریک از شیمیدان، فیزیکدان و فیلسوف، جهتی از واقعیت مادی را میشناسند یا تکثر طولی در معرفت، یعنی اینکه هرکس با توجه به ظرفیت وجودی و معنوی خویش لایهها و بطنهایی از حقیقت را میشناسد، قابل پذیرش است. مثلاً اینکه گفته میشود قرآن مجید دارای بطون مختلف است و هر مخاطبی لایه و بطنی از آن را درک میکند تا برسد به معصومین (ع) که همه بطون آن را درک میکنند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پایان تصریح کرد: تعریف بنده از تکثرگرایی معرفتی قبلاً ارائه شد. بنده تکثرگرایی معرفتی طبق این تعریف را رد کردم. کرونا بر معرفت پسینی ممکن است تأثیر داشته باشد و لذا از این جهت شاید روزی معرفتشناسی کرونایی نیز مانند معرفت شناسی اگزیستانسیالیستی، فمینیستی و … شکل بگیرد، اما کرونا در معرفتشناسی پیشینی نمیتواند تأثیر داشته باشد، چون همان طور که گفتم صدق و توجیه، تأثیری از کرونا نمیپذیرند، هرچند خود باور از کرونا تأثیر بپذیرد. از جهت معرفت شناسی، صدق و توجیه، عینیت باور را تضمین میکنند و اساساً این دو هستند که معرفت انسان را برمی سازند. لذا به نظرم باید میان معرفتشناسی پیشینی و پسینی مرز قائل شد. اگر چنین مرزی نباشد، تکثرگرایی معرفتی و طبعاً نسبی گرایی معرفتی، غلبه خواهد کرد.
نظر شما