به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر حسینی رامندی با اعلام این خبر اظهار کرد: سالهای قبل از این پروژه که دو سال موظفی بنده پروژهای تحت عنوان «نظریه اخلاق هنجاری اسلام از منظر قرآن» بود که منتشر شد؛ نظریههایی که در اخلاق مطرح میباشد، سه نظریه خیلی پررنگ است که در جهان غرب، نظامهای اخلاقی، بدون هیچ گونه تردید و استثنایی ناچار هستند که یکی از این نظریههای اخلاقی غایتگرا، وصلتمحور و وظیفه گرا را بپذیرند.
وی گفت: برای اینکه مشخص شود که قرآن به کدامیک از این نظریهها نزدیک است و مشابهت دارد و یا ترکیبی از اینها است و یا یک نظریه چهارمی را کنار نظریه سیمانوف از قرآن استناد و تبیین کرد، بنده به این نتیجه رسیدم که نظریه قرآن، نظریه «غایتگرا» است، یعنی وقتی یک کار اخلاقی در قرآن انجام میشود، ارزش فعل اخلاقی به این است که ما را منتج به یک نتیجه خاصی میکند که این نتیجه در اسلام چیست و ظاهراً قرب الهی است، یعنی عالیترین مرحله قرب و رضایت خداوند میباشد. عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: این ادعایی است که بنده بر اساس مطالعات قرانی درباره نظریه اخلاقی قرانی داشتم که کار تحقیق آن به اتمام رسید و چاپ هم شد و سپس، شبهات فراوانی مطرح بود.
وی افزود: کم نیستند متفکران و اخلاقگرایان مسلمانی که این نظریه را برنمیتابند، یعنی معتقدند که نظریه اخلاقی قرآن غایت گرا نیست، اگر ما بخواهیم این ادعا را دفاع و اثبات کنیم، باید شبهات و نظریههای رقیب را هم تبیین و نفی کنیم، چرا که یک نکته که در نظریات اخلاقی مطرح است، نمیتوان جمع کرد و بگوییم که نظریه اخلاقی اسلام ترکیبی از غایتگروی و وظیفهگروی یا ترکیبی از فضیلتمحوری و غایتگروی است، و باید یکی از اینها را تعیین کنیم و کاملاً معین شوند که مثلاً نظریه اخلاقی قرآن این است و جز این نیست.
حجت الاسلام والمسلمین حسینی رامندی بر لزوم اثبات نظریه در برابر ادعا پرداخت و اظهار داشت: لازمه این ادعا، آن است که وقتی شما اثبات میکنید یا مدعی هستید که نظریه اخلاقی قرآن غایتگرا است، باید اثبات کنید که نه، نظریه اخلاقی قرآن دیگر وظیفهگرا نیست، در حالی که وظیفهگروی طرفداران زیادی دارد.
وی با بیان این که این پروژه مصوب قطب بنیادهای نظری و نظام متقن علوم انسانی و اسلامی است، خاطرنشان کرد: این پروژه ۲۰۰ صفحه مصوب است اما به نظر کمی بیشتر میشود؛ تاکنون تعداد فصلهای این اثر ۵ فصل شده که ممکن است نهایتاً تغییراتی پیدا کند و چون اولویتها، بحثهای آسیبشناسی و آماری بود، این جور موارد که چالشی و نظریهپردازی است، به آن نمیپرداختند.
نظر شما