به گزارش خبرنگار مهر، نشست رسانهای عوامل سریال «سرباز» امروز سهشنبه سوم تیر با حضور محمدرضا شفیعی تهیهکننده، هادی مقدم دوست کارگردان، علی عامل هاشمی نیما شعباننژاد و جواد خواجوی بازیگران سریال برگزار شد.
مقدمدوست در ابتدای این نشست با اشاره به گفتگوی تلفنی با مخاطبان سریال در روابط عمومی سازمان صداوسیما پیش از برگزاری نشست مطرح کرد: مواردی را که پیش از این هم شنیده بودیم در این گفتگوها مطرح میشد. یکی از موارد عمدهای که درباره آنها حرف میزدند نقش راوی در سریال بود که نسبت به آن غریبگی و ناآشنایی داشتند. مواردی هم بود که احساس رضایت داشتند. محتوای کار و روند تغییر و تحول کاراکترها و بهبود روابط شخصیتها به خصوص زوج اصلی هم مورد توجه قرار گرفته بود و نسبت به آن احساس رضایت داشتند.
وی افزود: این سریال از حیث محتوا مفهوم «خدمت» را در نظر داشت، یکی از اسامی مترادف سربازی، خدمت است. عمدهترین مفهوم مدنظر در این سریال همین مفهوم خدمت بود و سعی کردیم در این منظومه کار کنیم. قبل از دوران سربازی هم مفهوم خدمت در کار وجود داشت و این موضوع قصه و نوع روایت را شکل میداد.
محمدرضا شفیعی تهیهکننده سریال نیز گفت: این سریال به لحاظ فرم از دیگر سریالهای که مردم میدیدند، پیروی نمیکرد. مردم را فقط به یک نوع کار نمایشی عادت داده بودیم و در این کار هم هرچه پیش رفتیم بیشتر عادت کردند.
وی ادامه داد: امروز خانمی از یزد امروز تماس گرفت و برایش جالب بود که سکانس به سکانس سریال حرف داشت و روان شناسانی شده بود. چندین نفر از مخاطبان هم توقع داشتند یحیی آخر سریال شهید شود و فکر میکردند کسی که خدمت رسانی به مردم را سبک زندگیاش قرار داده، باید شهید شود.
داستان «سرباز» از ابتدا درباره سربازی بود
هادی مقدم دوست در ادامه درباره اینکه چرا سراغ قصه سربازی رفته و آیا کار را سفارشی پذیرفته است یا خیر گفت: این قصه به سالهای ۹۲ برمیگردد و از همان زمان مربوط به سربازی میشد. در مقطعی وارد نگارش شد که هیچ دستگاه و تشکیلاتی هم وارد کار نشده بودند. قبل تر هم مهران مهام و ایرج محمدی طرحی را پیشنهاد داده بودند که آن زمان «پادگان» نام داشت و بعد از آنها این طرح را با آقای شفیعی کار کردیم.
مقدمدوست: یکی از مهمترین عناصری که در بحث جذابیت وجود دارد رابطه تماشاگر با شخصیتهاست. مردم وقتی سریالی را میبیند وقتی بخواهند از آن یاد کنند آن را با کاراکترهای میشناسند یا اسم میبرند و من امروز میبینیم خیلی درباره یلدا و یحیی و سربازها حرف زده میشود وی درباره تغییرات این طرح داستانی طی این سالها گفت: این آیین و آداب نویسندگی است که تغییر میکند و امیدواریم این تغییر در مسیر رشد باشد. از تغییرات عمده این بود که کاراکتر زن و مرد در طرح اولیه با هم ازدواج نمیکنند و اینجا ازدواج میکنند و طی پروسه نگارش قرار شد این مقوله یکی شدن برایشان اتفاق بیفتد.
مقدمدوست درباره اطلاعات و تحقیقات درباره مقوله سربازی در مسیر نگارش فیلمنامه نیز تصریح کرد: وقتی قرار شد به قرارگاه مهارت آموزی بپردازیم وارد جلسات و صحبت با مسئولان امر شدیم که اشراف ما را به سربازی بیشتر کرد و خود به خود این اطلاعات باعث میشد که تغییرات در متن را بیشتر کنیم که اینها سهم دستگاهی است که اسپانسر کار بود.
نویسنده «وضعیت سفید» در پاسخ به اینکه چرا این سریال از مولفههایی مانند جذابیت و یا ریتم مناسب بهره نبرده بود، گفت: زمانی کارهایی ساخته میشود و میگویند آن کار موفق بوده است و با مولفههای آن کار موفق میسنجید در حالی که این کشف مولفههای جذابیت نیست، بلکه کشف مولفههای آن کارهاست. وقتی درباره ریتم حرف میزنید اشاره به ریتم تند دارید که یکی از وسایلی است که جذابیت را تامین میکند.
وی افزود: یکی از مهمترین عناصری که در بحث جذابیت وجود دارد رابطه تماشاگر با شخصیتهاست. مردم وقتی سریالی را میبیند وقتی بخواهند از آن یاد کنند آن را با کاراکترهای میشناسند یا اسم میبرند و من امروز میبینیم خیلی درباره یلدا و یحیی و سربازها حرف زده میشود. از عناصر دیگر جذابیت بحث روحیه خدمت بود. امروز نوجوانی میگفت روحیه کمک کردن یحیی را دوست داشته است. این یک عنصر جذابیت است که آدمی را ببینیم که روحیه همدلی و تعاون و به اصطلاح پهلوانی دارد.
کارگردان فیلم «سر به مهر» به حوزه روان شناسی به عنوان یکی دیگر از جذابیتهای سریال اشاره کرد که در بازار طرفدار و دغدغه دارد و گفت: اگر بازار محصولات فرهنگی را مطالعه کنید کتب روان شناسی همیشه طرفدار دارد، در این سریال هم روان شناسی ارتباط آدمها، رشد و ارتقای شخصیت، زوجین و… همه از مباحثی است که در روان شناسی مخاطب و طرفدار دارد و میتواند عنصر جذابیت باشد.
در روایت سربازی سراغ فضای انگیزشی رفتیم
وی همچنین در پاسخ به انتقاد برخی نسبت به تصویر ارائه شده از سربازی در سریال و اینکه اینها در واقعیت وجود ندارد گفت: دو نوع فضا میتواند کاری را جذاب کند، یکی فضاهای اعتراضی و دیگری انگیزشی. فضای ما در این کار انگیزشی بود. ما در این کار فرد شرور که دچار ماجراهای مختلف شود و یا در سربازی شکوه و اعتراض کند نداشتیم و سراغ فضای انگیزشی رفتیم. در این فضا یحیی باید آدم خوبتری شود، یلدا ارتقا مییابد، حتی مادر و شهاب این ارتقا را دارند. پرداخت به سربازی هم حسب همین رویه بود.
مقدمدوست: میگفتند سربازها در سربازی روی زمین مینشینند یا چرا فرمانده یک سرباز را بغل میکند، اما آیا این محتمل نیست؟ میتوان تصور کرد که وجود داشته باشد اما شما میتواند بپرسید که چرا ترجیح دادی که به جای کتک زدن سرباز، در آغوش گرفتن را نمایش دهی؟ وی ادامه داد: باید ابتدا تعریفی درباره واقعیت داشته باشیم. باید بگوییم واقعیت آن چیزی است که ما دیدهایم یا بخشی از واقعیت هست که ما ندیدهایم. مواردی که برخی میگفتند در سربازی اینطور نبوده است، اتفاقاً دقیقاً وجود داشته است مثلاً میگفتند ما آسایشگاهی نداریم که گل داشته باشد و اتفاقاً دقیقاً چنین آسایشگاهی داریم. یا میگفتند سربازها در سربازی روی زمین مینشینند یا چرا فرمانده یک سرباز را بغل میکند، اما آیا این محتمل نیست؟ میتوان تصور کرد که وجود داشته باشد اما شما میتواند بپرسید که چرا ترجیح دادی که به جای کتک زدن سرباز، در آغوش گرفتن را نمایش دهی؟
مقدمدوست در ادامه درباره اینکه چرا سختیهای سربازی را نمایش نداده است؟ گفت: در همین مقدار سربازی هم که در سریال وجود دارد، مواردی از سختیهای سربازی جانمایی شده است. در سطح دیگری ممکن است عدهای بخواهند شکوه و شکایت نسبت به سختیها در داستان وجود داشته باشد اما ما نخواستیم این را نمایش دهیم. سربازی دو سال از زندگی یک جوان است و نمیتوان به او گفت با نارضایتی این دو سال را زندگی کن. مثل اینکه برخی میگویند زن گرفتن بدبختی است و نمیشود بر این اساس این شکوه به ازدواج را در یک فیلم نشان دهیم. واقعیتی به نام سربازی وجود دارد و میتوان شکایت و شکوه آن را نمایش داد، از سوی دیگر میتوان با توجه به آن رویکرد انگیزشی بخشهای دیگر را نمایش داد.
مقدم دوست درباره چرایی استفاده از رویکرد انگیزشی در روایت دوران سربازی هم اظهار کرد: سربازی بخشی از زندگی این آدمها را شکل میداد و اینها سعی کردند از سربازی استفاده کنند. ترجیح من مثل ترجیح پدری بود که فرزندش به سربازی میرود و دوست دارد از این دوران بهتر بیرون بیاید. در این صورت نمیخواهد شکوه داشته باشد. جوانان باید از این دو سالی که در آن قرار میگیرند استفاده کنند و بهره بگیرند.
سربازان حقوقشان را مطالبه کنند
وی در انتقاد به «گل و بلبل نمایش دادن این فضا» در سربازی هم گفت: ما آنچه را مطلوب بود نمایش دادیم، اگر نیست باید سربازان مطالبه کنند اینها میتواند مطالبه سربازان باشد که اگر مثلاً در بدو ورود برای او مراسم نمیگذارند، این مراسم برگزار شود. یا اگر اجازه ملاقات با خانوادهاش را نمیدادند مطالبه کند که مجوز این ملاقات صورت بگیرد.
مقدمدوست: میخواهم تعریضی به فضای نقد داشته باشم، فضای نقد شده ادعای بدون استدلال. ما یک نقد و نظر داریم که نقد باید محکم و مستدل باشد. به نظرم نقدها کوشش چندانی برای استدلال نداشتهاند این فیلمنامهنویس تصریح کرد: شما از رسانه توقع دارید درد دل شما را بگوید، من میگویم اگر بنا بر گفتن باشد اشاراتی در کار بوده است اما برخی میخواهید به اصل موضوع حمله شود. سرباز یک اسم و معنی است، عبارت «دوره خدمت» بی ربط به معنای خدمت نیست. قوانینی درباره بدو ورود، مو کوتاه کردن و.. وجود دارد اینها را باید جوانان مطالبه کند. مثلاً آیا الان زدن بچهها مثل قدیم فراوانی دارد؟ خیر، چون بچهها با حقشان آشنا شدهاند و آن را مطالبه میکنند.
وی همچنین درباره نمایش سکانسهای درگیری در قسمت آخر که به صورت یک بعدی به تصویر درآمده بود، گفت: یحیی اولین بار است که ماموریت میرود او ابتدا با همسایه و خانواده با موضوع خدمت سر و کار دارد و به تدریج ابعاد این خدمت گستردهتر میشود. یحیی اجتماعیتر شد و اولین بار است که وارد چنین حوزهای میشود. او وقتی در این موقعیت قرار میگیرد و میخواهد بیرون بیاید در یک لحظه فکر میکند الان نوبت اوست و ما هم فقط میخواستیم او را نمایش دهیم نه میدان درگیری را و برای همین ما بخشی را نشان دادیم.
مقدمدوست همچنین در انتقاد به شخصیتپردازیهای سریال و اینکه جز برخی تکرارها چیز دیگری دیده نمیشود، گفت: تلقی ما از شخصیتپردازی این است که هرچه را میدانیم، بگوییم اما این شخصیتپردازی نیست که هر جزییاتی را درباره شخصیتها بیان کنیم. از طرف دیگر ما در شخصیتپردازی آن چیزی را که در مسیر نقل و روایت است پیش میبریم و میگوییم از نقل نام میبرم چون انگار نقلهایی که ماجرامحور باشند، قصه میشود و نقلهایی که شخصیتمحور هستند قصه محسوب نمیشود! در ضمن من موافق نیستم که تکرار درباره حالات شخصیتها وجود دارد و در این باره باید مثال بزنید.
وی اضافه کرد: میخواهم تعریضی به فضای نقد داشته باشم، فضای نقد شده ادعای بدون استدلال. ما یک نقد و نظر داریم که نقد باید محکم و مستدل باشد. به نظرم نقدها کوشش چندانی برای استدلال نداشتهاند.
نویسنده «آرایش غلیظ» در پاسخ به انتقادی دیگر درباره حضور راوی در سریال گفت: من متوجه شدم روند ارتباط برقرار کردن با این سریال روند بخصوصی بوده است. نوعی غریبگی وجود دارد، اما وقتی زمان میگذرد کم کم با آن اخت میشوند. درباره نریشن هم این روند وجود دارد. ضمن اینکه نریشن و راوی اختراع من نبود و از اشعار کهن ما تا دیگر حوزهها بوده است خود ما هم پیش از این در فیلمهای دیگری استفاده کردهایم.
روی صبوری مخاطب حساب کردم
وی همچنین مطرح کرد: من در فیلم سر به مهر مقولهای مثل اعتماد به نفس یا استرس را پیش کشیدم، چون درباره اینها تحقیق کرده بودم. الان هم میدانستم که برای زوجها، رفتن پیش مشاور مسأله شده است چون میخواهند خیلی سریع مسایل خود را حل کنند. با این حال من در این کار روی صبوری مخاطب حساب کردم.
شفیعی: ما وقتی با کاری خارج از ریتم سریال سازی تلویزیون مواجه میشویم، لزوماً نمیتوان به مخاطب استناد کرد. یک سریال خوب فقط با تعداد مخاطب معنا پیدا نمیکند و مخاطب یکی از المانهای سنجش کار است. ما با سریالهایی که ساختهایم مخاطب را به یک نوع ریتم و… عادت دادهایم محمدرضا شفیعی در ادامه این نشست درباره ریتم سریال و اینکه خودش از این کار با عنوان تجربهای متفاوت یاد کرده و این اظهار نظر او میتواند متناقض با تجربههای پیشینش باشد، گفت: ما وقتی با کاری خارج از ریتم سریالسازی تلویزیون مواجه میشویم، لزوماً نمیتوان به مخاطب استناد کرد. یک سریال خوب فقط با تعداد مخاطب معنا پیدا نمیکند و مخاطب یکی از المانهای سنجش کار است. ما با سریالهایی که ساختهایم مخاطب را به یک نوع ریتم و… عادت دادهایم. چه سریال طنز و چه سریالهایی دیگر.
وی تأکید کرد: من مخالف صددرصدی بودم که این سریال در ماه رمضان پخش شود. با اینکه همه استقبال میکنند و دلیلش هم این بود که این سریال در ریتم دیگر سریالها نیست و مخاطب حتی ممکن است احساس کمفروشی کرده است. از طرف دیگر «سرباز» سریالی از جنس مسابقه نیست مسابقه یعنی نظرات اکثر مردم و یا هیات داوران و مسابقه در تلویزیون یعنی مردم. «برادرجان» سریال قبلی من مثلاً معیار مسابقه دارد و از بازیگرانی چون علی نصیریان بهره برده است اما وقتی این سریال را کنار طنازی پژمان جمشیدی میگذارید، مشخص است آن اثر معیارهای مسابقه را دارد.
شفیعی همچنین در پاسخ به این انتقاد که آنتن شبکه سه جای تجربههای متفاوت و آزمون و خطا نیست، یادآور شد: آنتن شبکه سه جای تمرین نیست ولی ما چنین ادعایی نداریم، این ادعای شماست این برای مخاطبی است که شاید جنس سریالهای مرا نپسندد. در سال ۸۹ من «جراحت» را به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور ساختم که ۸۰ درصد مخاطب داشت. بعد از آن «وضعیت سفید» ساخته شد و ما آنتن ۸۰ درصدی را به سریالی دادیم که ۳۵ درصد حدوداً مخاطب داشت و همان زمان هم گفتیم توقع مخاطب ۸۰ درصدی نداشته باشند. همان سریال «وضعیت سفید» در تکرارهای چندباره ارزشهایش مشخص شد. از طرف دیگر روابط زناشویی، مهارت زندگی، سربازی همه اینها برای جوانان است و «سرباز» همچنان قابل استفاده است و یک محصول فرهنگی است که همچنان میتوان به ارزشهای آن پی برد.
این تهیه کننده تصریح کرد: برای سکانس به سکانس این سریال فکر شده بود و موضوعی مناقشهای است که باید درباره آن فکر کنیم. «سرباز» سابقه تاریخیاش به سال ۹۲ برمیگردد و ما همانطور که مقدم دوست گفت میخواستیم سریالی انگیزشی بسازیم. همه جوانان تفکرشان این است که دو سال به اجباری میروند و مجبور هستند ما هم به عنوان فیلمساز میتوانیم به این فضا نق بزنیم.
سفارش همیشه بد نیست
شفیعی درباره سفارشی بودن این سریال و فضای آن نیز اظهار کرد: سفارش همیشه بد نیست من اگر سفارشی بگیرم که حرف خود من هم هست، اشکالی ندارد. وظیفه نیروهای مسلح این است که سرباز هفتهای یک بار خانوادهاش را ببیند. وقتی مطالبه عمومی ایجاد میشود و خانوادهها نسبت به سربازی مطالبه پیدا میکنند، تغییرات ایجاد میشود. وقتی مطالبهای نسبت به حقوق سربازان ایجاد میشود این به تدریج به یک روند عمومی تبدیل میشود. از طرفی در این ۲۰۰۰ دقیقه سریال شاید در کل ۲۰ دقیقه درباره مهارت آموزی صحبت میشود.
شفیعی: وقتی «وضعیت سفید» ساخته شد، ما آنتن ۸۰ درصدی را به سریالی دادیم که ۳۵ درصد حدوداً مخاطب داشت و همان زمان هم گفتیم توقع مخاطب ۸۰ درصدی نداشته باشند. همان سریال «وضعیت سفید» در تکرارهای چندباره ارزشهایش مشخص شد مقدم دوست در ادامه خطاب به رسانهها و درباره انتقاداتشان اظهار کرد: مگر ما همیشه نسبت به سریالهای کلیشهای انتقاد نداشتیم؟ من میخواهم شما همانطور که باید دنبال مطالبه باشید دنبال تنوع هم باشید، دنبال تنوع در سریالها باشید. سریال «وضعیت سفید»، فیلم «سر به مهر»، «شعله ور» همه از آثاری بودند که دو قطب متضاد از اظهارنظرها در شاهکار بودن تا مزخرف بودن اثر را داشتند و این نظرات متفاوت نسبت به این سریال هم وجود داشت اما مطالبه ما در کل باید ایجاد تنوع در سریال سازی هم باشد.
وی با مثالی نسبت به بحثهای روزمره زوج سریال گفت: آیا مسأله مسکن و رویای خانه داشتن مهم نیست؟ شکایت از اینکه مرد به همسر توجه ندارد مسأله نیست؟ اینها اگرچه روزمره بود اما مسائلی است که بین مردم جریان دارد.
کارگردان «سرباز» درباره ایده نمایش پیامک نیز گفت: پیامک بخشی جاری از زندگی ماست، شما میبینید در جایی پیام میدهند در جایی نامه میدهند و یا وویس میدهند ما ابزار مختلف پیام رسانی را همانطور که در زندگی واقعی وجود دارد نشان دادیم.
وی در ادامه درباره لوکیشنهای سریال و همچنین استفاده از ترکیب بازیگران مختلف در این کار گفت: حواسمان بود نگوییم از کدام پادگان یا شهر حرف میزنیم تا موضوع از شمول خارج نشود. درباره بازیگران هم من دوست نداشتم فقط سریالی بسازم که فقط کلوزآپ بازیگران باشد. من نخواستم سریالی بسازم که از نظر بصری فقط پرتره بازیگران باشد و فقط حرف بزنند.
مقدم دوست در ادامه درباره اینکه چرا سریال «چک اول» نداشته است، گفت: ما دوست نداشتیم قلابهایمان برای نگه داشتن تماشاگر اعصاب خرد کن باشد، اینکه با پنهان کردن چیزهایی که معلوم است او را عصبانی کنیم. ما قید اینکه بخواهیم این مدلی جذابیت ایجاد کنیم را زدیم و حتی در اولین جمله نریشن سریال هم میگوییم «اگر میخواهید بدانید یلدا و یحیی با هم ازدواج میکنند بله ازدواج میکنند.»
عاملهاشمی: نگرش من و برادرم به بازیگری متفاوت است
علی هاشمی در این نشست درباره اینکه چقدر سعی دارد از برادرش متفاوت باشد، گفت: ما شبیه هستیم با این حال هدایت هاشمی ۱۲ سال از من بزرگتر است ولی خیلی چیزها شبیه است و من در تاکسی هم بخندم میگویند اوس موسی که او قبلاً نقشش را بازی کرده است. هم من و هم هدایت درس این کار را خواندهایم. فکر میکنم نگرش ما نسبت به بازیگری فرق دارد آن میزان از تیپیکال بازی کردن هدایت در پایتخت با تیپیکال بودن من متفاوت است.
وی درباره تجربهاش از سرباز نیز گفت: سرباز برای من اتفاقی افتاد که خیلی متفاوت از چیزی بود که خودم بودم من ترسو نیستم کم اعتماد به نفس نیستم و چیزی بازی کردم که از من به دور بود من در این سریال سمپات و بامزه نبودم اما خودم بامزه و سمپات هستم.
جواد خواجوی نیز درباره کاراکتر خود در سریال گفت: خیلی شبیه خودم بود چیزی بود که خودم هستم قبل از این کار با کارگردان خیلی رفیق بودم قبل از شروع کار هم گپ و گفت زیادی با هم داشتیم. خودم هم آن نقش را دوست داشتم آن پسر مهربانی که میخواهد همه با هم دوست باشند.
مقدم دوست در پایان این نشست نیز درباره انتقادها و پاسخهایی که داده است بیان کرد: گاهی میگویند طرف مقابل نمیپذیرد و منظورشان این است که از ۵۰ نقد همه آنها پذیرفته شود. ما در فضای رسانهای به گفتگو احتیاج داریم فکر نکنیم که اگر هر نکتهای گفته میشود از این طرف باید پذیرفته شود. با این حال همین که این فضا ایجاد میشود و گفتگو میکنیم و یا مفاهمه ایجاد میشود نیاز ماست.
در پایان این نشست با حضور محمدحسین رنجبران مدیرکل روابط عمومی صداوسیما از عوامل سریال «سرباز» تجلیل شد.
نظر شما