به گزارش خبرگزاری مهر، یکصد و سی چهارمین جلسه گروه علمی فلسفه اخلاق مجمع عالی حکمت اسلامی به صورت مجازی با موضوع ملاک تجمل و تجمّل گرایی در مکتب اخلاقی اسلام با ارائه حجت الاسلام جمال سروش سه شنبه ۱۰ تیرماه برگزار شد.
خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح میباشد:
یکی از امور مورد سفارش اسلام تجمل و زینت و آراستگی است و افراط در آن یعنی تجمل گرایی مذموم و ضد ارزش است و انسان را به انحطاط و شقاوت و بدبختی میکشاند. تجمل گرایی عنوان مستقلی در تعابیر دینی نیست اما میتوان گفت با مفاهیمی چون: اسراف، تبذیر، اتراف، تبرج، تکبر، تفاخر، تکاثر که در آیات و روایات آمده قرابت یا تلازم دارد. بسیاری از مشکلات اخلاقی جوامع همواره به همین امور برمی گردد، یعنی تجمل گرایی بلایی است که از دهه دوم صدر اسلام توسط عثمان آغاز شد و توسط عدهای از صحابی و تابعین مانند طلحه و زبیر (که به خاطر همین رذیله جنگ جمل را موجب شدند. ر. ک: خطبه اشباح) و عبدالرحمن عوف و سپس خلفای بنی امیه و بنی العباس ادامه پیدا کرد و سایر پادشاهان و سلاطین تا زمان قاجار و پهلوی این رویه مذموم را از خود دور نکردند و صدمات بسیاری را بدین وسیله به اسلام و مسلمین وارد کردند و در زمان ما نیز عدهای از مسئولین در خطبه نماز جمعه فرمان مانور تجمل صادر میکردند و خود زندگی اشرافی داشتند و دارند و مردم را به ساده زیستی دعوت میکنند!
اما مشکل اینجاست که مرز دقیقی بین تجمل ممدوح و تجمل گرایی مذموم وجود ندارد و از این رو ممکن است افرادی در عین ابتلاء و آلودگی به تجمل گرایی گمان کنند که مفتخر به تجمل و آراستگی ممدوح هستند و بدین وسیله هم خود از سعادت باز میمانند و هم مانع سعادت عده زیادی در جامعه میشوند. بنابراین لازم است که به بررسی تطبیقی این دو دسته مفهوم اخلاقی (یعنی تجمل و مرادفات آن و مقابلات آن) و مبانی ارزش شناختی آنها جهت ارائه راه کاری برای تمایز آن دو از هم بپردازیم تا از خلط و مغالطه مذکور جلوگیری کنیم.
تحقیق حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با محوریت آیات و روایات به این مهم میپردازد:
با توجه به ملاک ارزش در فلسفه اخلاق اسلامی که قرب به خداست میتوانیم مرز و ملاک تجمل و تجمل گرایی را این گونه ترسیم کنیم: هر زینت و تجملی که موجب قرب خداوند متعال شود باارزش و هر زینت و تجملی که مانع قرب و موجب بعد از ساحت الهی گردد بی ارزش و بلکه ضد ارزش است. قرب نیز وقتی حاصل میگردد که علاوه بر حسن فعلی، حسن فاعلی (یعنی نیت قرب) نیز داشته باشد.
بدین سان آراستگی را این گونه می¬توانیم ارزیابی کنیم که انسان به لحاظ آراستگی سه حالت دارد:
الف. بؤس یا تفریط در آراستگی که قبیح و زشت است (قبح فعلی) و ممکن است همراه حسن نیت (مثل کسی که برای فرار از گناه خود را آلوده میکند) یا سو نیت باشد. در صورت سو نیت روشن است که ممدوح و ارزشی نیست اما در صورت حسن نیت، با ارزش و اخلاقی است و آن فعل گرچه به حسب ظاهر زشت است اما از آنجا که حسن و زیبایی چیزی جز تناسب با کمال فاعل نیست و فعل مذکور موجب کمال فاعلش می-گردد، زیبا و جمیل است و فاعلش نیز کار اخلاقی و ارزش کرده است.
ب. تجمل که حسن فعلی دارد و ممکن است با حسن نیت یا سو نیت صورت گیرد؛ با حسن نیت، کار، ارزشی و اخلاقی است و با سو نیت (مثل کسی که خود را میآراید برای جلب توجه نامحرم)، کار ضد ارزش و ضد اخلاقی است.
ج. تجملات یا افراط در آراستگی که ممکن است حسن باشد یا قبیح. مثلاً اگر تجملی همراه تبذیر و ریخت و پاش باشد مسلماً حسن نیست بلکه زشت است. اگر فعلاً زشت باشد دیگر نیتش هم حسن باشد برای اخلاقی بودن کافی نیست نهایتاً فرد جاهل مرکب است و به خاطر حسن فاعلی و نیت الهی خود مأجور است. اما اگر فعل حسن باشد (در صورتی که بتوان تجملاتی را تصور کرد که واقعاً حسن و جمیل باشند) و با حسن نیت صورت گیرد با ارزش و مقرب است و اگر با سو نیت صورت گیرد مقرب نیست بلکه حتی مبعد نیز میتواند باشد.
نظر شما