امیرعباس علیزمانی عنوان کرد؛

چگونه با تنهایی‌ مواجه شویم؟

چگونه با تنهایی‌ مواجه شویم؟

امیرعباس علیزمانی گفت: گاهی افراد از تنهایی لذت می‌برند و گاهی برایشان ناخوشایند است. گاهی هم تنهایی مطلوب است و نتایجی از این تنهایی انتظار داریم و گاهی هم نامطلوب است.

به گزارش خبرگزاری مهر، سومین قسمت از برنامه رادیویی «در جستجوی معنا» با موضوع «عشق، تنهایی و معنای زندگی» با حضور امیرعباس علیزمانی دوشنبه ۱۶ تیر از رادیو فرهنگ پخش شد.

امیرعباس علیزمانی در ابتدا گفت: هر کسی ممکن است در طول زندگی خود با تنهایی مواجه شود و هدف ما این است که به مردم کمک کنیم که چگونه با تنهایی‌شان مواجه شوند. باید تنهایی خفه‌کننده را از تنهایی‌ای که پر پرواز است جدا کنیم. گاهی یک فردی افسردگی دارد اما تصور می‌کند عارف شده است. تنهایی یک موقعیت وجودی است و مثل ترس، عشق، امید و همه ویژگی‌های فردی در همه آدم‌ها وجود دارد.

استاد فلسفه دانشگاه تهران افزود: تنهایی اصیل و سازنده و تنهایی غیر اصیل و غیر سازنده داریم. تعبیر یک صوفی این بود که اگر من به جای پیامبر بودم از معراج بر نمی‌گشتم. اقبال لاهوری می‌گوید او معنای پیامبری را نفهمیده است چون پیامبری یعنی تشنگان را هم به دریا برساند. گاهی از حیث خوشایندی و ناخوشایندی به تنهایی نگریسته می‌شود. گاهی افراد از تنهایی لذت می‌برند و گاهی برایشان ناخوشایند است. گاهی هم تنهایی مطلوب است و نتایجی از این تنهایی انتظار داریم و گاهی هم نامطلوب است.

وی ادامه داد: تنهایی گذرا و ناگذرا یک تقسیم‌بندی دیگر است. همه ما تنهایی گذرا را داریم. اگر ماندگاری تنهایی خیلی زیاد شود تنهایی مزمن می‌شود که مربوط به کسانی است که همیشه احساس تنهایی دارند. این تنهایی خطرناک است. تنهایی قابل‌اجتناب و غیرقابل‌اجتناب هم داریم. همچنین تنهایی درون‌زاد و برون‌زاد؛ گاهی شرایط اجتماعی و بیرونی ما را تنها می‌کند و گاهی منش و کاراکتر ما طوری است که بیشتر تمایل به‌تنهایی داریم.

امیرعباس علیزمانی اضافه کرد: تنهایی اجتماعی و عاطفی هم داریم. گاهی یک فرد در اجتماع جایگاهی ندارد و هنوز جامعه او را قبول نکرده و احساس می‌کند که هنوز روی نیمکت است. گاهی هم فرد در اجتماع حضور دارد اما به لحاظ عاطفی کسی را ندارد که با او درد دل کند. این‌ها جای همدیگر را نمی‌توانند بگیرند. اگر کسی در جامعه ستاره و سلبریتی هم باشد اما از لحاظ عاطفی کسی را نداشته باشد احساس تنهایی دارد. گاهی این نوع افراد به افسردگی و خودکشی می‌رسند. چون آن جایگاه بالای اجتماعی‌شان با این وضعیت و خلأ همخوانی ندارد.

وی سپس گفت: تنهایی همیشه تنهایی از … است و متعلَق دارد. یعنی ما تنهای مطلق نداریم. اروین یالوم و روان‌پزشکان اگزیستانسیال ۳ نوع تنهایی را نام برده‌اند: تنهایی از خود یا درون فردی، تنهایی از دیگری یا بینافردی و تنهایی از هستی یا تنهایی وجودی. ۳ گانه گذرا، موقعیتی و مزمن هم داریم که تنهایی مزمن خطرناک است و باید عمیق‌تر درباره آن صحبت کرد. تنهایی مزمن به معنایی درون‌زاد است و چیزی آن را درمان نمی‌کند. برخی افراد تنهاگزین و تنهااندیش هستند و به گونه‌ای متفاوت هستند.

امیرعباس علیزمانی خاطرنشان کرد: ارتباط انسان را شکوفا می‌کند و پرواز آدمی است. مولانا می‌گوید: مدتی این مثنوی تأخیر شد / مهلتی بایست تا خون شیر شد / بلبلی زینجا برفت و بازگشت / بهر صید این معانی بازگشت. اگر کسی چون حسام‌الدین چلبی نبود زبان این بلبل باز نمی‌شد. مثنوی را چون تو مبدأ بوده‌ای / گر فزون گردد توش افزوده‌ای. گاهی برخی موقعیت‌ها آدم‌ها را طوری زمین می‌زند که دیگر نمی‌توانند بلند شوند. یعنی یک تنهایی موقعیتی می‌تواند به ‌تنهایی مزمن تبدیل شود. به‌عنوان‌مثال فقر ممکن است این حالت را به وجود بیاورد و آدم‌ها گویی می‌خواهند از هم جدا شوند.

وی در ادامه عنوان کرد: نظام سرمایه‌داری یک نظام غیرانسانی است و قربانی اصلی آن آدم‌ها هستند. انسان ماشین نیست و وقتی می‌بینیم که فردی یک‌شبه به چه جایگاهی رسیده نفرت در ما شکل می‌گیرد. «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا». در جامعه نبوی همه با هم برادر هستند. تنهایی مانند بیماری یک فرایند است که به‌مرور شکل می‌گیرد. ما مانند درختی که می‌خواهد میوه بدهد به دنبال شکوفایی هستیم. این درخت در هر زمینی به بار نمی‌نشیند. بین بیماری‌های جسمی و روحی مقایسه می‌کنند. برخی بیماری‌ها به لحاظ عصبی یک مسیر را طی می‌کنند. چرا برخی خشن می‌شوند یا دزد می‌شوند؟ رابطه سالم مثل نور و اکسیژن برای این درخت است.

امیرعباس علیزمانی اظهار داشت: رابطه سالم در جامعه سالم شکل می‌گیرد. نمی‌توانیم فقط بحث‌هایی کنیم که از واقعیت جامعه ما را دور کند. امیرالمؤمنین می‌گوید: «کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً». فقر می‌تواند زمینه و مساعدکننده کفر باشد. وقتی می‌بینیم در جامعه‌ای حتی قبرستانش طبقاتی است یاد این آیه قرآن می‌افتیم که: «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ». در چنین جامعه‌ای از عشق و زیبایی نمی‌توانیم صحبت کنیم. «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَْرْض». در یک جامعه عادلانه می‌توانیم استقرار داشته باشیم. سلامت در محیط و جامعه سالم رخ می‌دهد. باید هم برای درون آدم‌ها تلاش کنیم و هم بیرون. رابطه صحیح در یک محیط عادلانه و محیطی که در آن انسان‌ها احساس عدالت کنند رخ می‌دهد. به همین دلیل امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه این همه از عدالت صحبت می‌کند.

وی در پایان گفت: حتی سلوک به سمت خداوند هم در شرایط عادلانه بهتر محقق می‌شود. شرایط مختلف برای همه رخ می‌دهد اما مؤمن آن باشد که اندر جزر و مد / کافر از ایمان او حسرت خورد. انسان‌های بزرگ همان‌هایی هستند که در امواج خودشان را حفظ می‌کنند. فلسفه در این زمینه به ما کمک می‌کند. ما استثنا نیستیم و متفکران بزرگ تاریخ در شرایط دشوار توانستند پرواز کنند. مهم این است که در شرایط دشوار پرواز کنیم. زندگی اصیل آن است که انسان دست از مبارزه برنمی‌دارد و همواره برای تغییر شرایط مبارزه می‌کند. یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان / چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید.

برنامه رادیویی «در جستجوی معنا» با موضوع «عشق، تنهایی و معنای زندگی» کاری از گروه اجتماعی رادیو فرهنگ است که دوشنبه هر هفته ساعت ۲۱ از رادیو فرهنگ (موج FM ردیف ۱۰۶) پخش می‌شود.

کد خبر 4968095

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha