به گزارش خبرنگار مهر، در سلسله یادداشتهایی که پیش روی شماست قواعد اندیشه در قرآن و به تعبیری قواعد اندیشه قرآنی توسط مصطفی عباسی مقدم استاد علوم قرآن دانشگاه کاشان از متن آیات استخراج شده است. از آنجا که اندیشه و تعقل در قرآن جلوههای بسیار و آثار سرشار دارد، منظور ما انواع و شاخههای مختلف آن یعنی هرگونه عقلورزی، تأمل، فکر، تعمق، آینده نگری و عاقبت اندیشی را شامل میشود. منظور از قواعد هم قانونمندیها و ضوابطی است که بر اندیشه مومنانه در پرتو قرآن احاطه دارند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در محفل انس با قرآن کریم در نخستین روز ماه مبارک رمضان، که امسال به دلیل کرونا به صورت ویدئوکنفرانس برگزار شد، به بحث قواعد قرآن برای زندگی انسان و ضروت استخراج آن توسط محققان و پژوهشگران پرداختند.
و اینک بیانی مختصر از این قواعد:
قاعده یازدهم: قاعده تدبر
درباره تدبر بسیار شنیده اید، اما در چارچوب اندیشه قرآنی، تدبر به اندیشه و تأمل در متن قرآن منحصر میگردد. این واژه، مصدری است از ریشه دبر به معنای پشت. کثیری از مفسران و اهل لغت، تدبر را همان تفکر معنا کرده اند، اما آنها که دقت و دلدادگی بیشتری به بلاغت و فصاحت قرآن دارند به گونهای دیگر نظر داده اند. از آنجا که آیات قرآن ظاهری و در پشت ظاهر، ماورا و باطنی دارند، توجه به آن معنای پنهان و دور از نگاه اولیه و غیرظاهر را تدبر نام نهاده اند. در کتب لغت مثل لسان العرب به مفهوم عاقبت اندیشی (التفکر فی عواقب الامور) هم برای تدبر اشاره شده است. برخی نیز تدبر را به مفهوم عدم اکتفا به لفظ و معنای ظاهری آیه و توجه به آیات دیگر ناظر به آن دانسته اند و چون این مصدر از باب تفعّل است معنای تکرار هم میدهد.
بنابراین در جمعبندی میتوان گفت تدبر عبارت است از ژرف کاوی و عاقبت اندیشی در مورد آیه قرآنی همراه با توجه به آیات مرتبط با آن. براین اساس میتوان دو نوع تدبر را در آیات تصور نمود: نخست، تدبر عمقی در مفهوم عبارت و آیه قرآنی مانند اینکه ریشه و معانی کلمه الله را در آیه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» بررسی کنیم یا در آیه «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»، لایههای معنایی محتمل در باره نور بودن خداوند را تحلیل کنیم. و دوم، تدبر سطحی با بررسی در سیاق آیه و آیات مرتبط در سطح همان سوره یا در سطح کل قرآن، مانند اینکه در مورد آیه: «قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا» (زمر/۴۴) به آیاتی مثل «لَا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا» آنان هرگز مالک شفاعت نیستند؛ مگر کسی که نزد خداوند رحمان، عهد و پیمانی دارد.(مریم/۸۷) مراجعه کنیم.
همچنین به آیه «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ» کیست که نزد خدا شفاعت کند مگر با اجازه او. هم مراجعه و از آن برای رسیدن به معنای جامع و نهایی کمک بگیریم.
این تعریف بیش از هر مفسری مبتنی بر دیدگاه لغوی و تفسیری علامه طباطبایی است و اتفاقاً با نظریه تفسیر قرآن به قرآن که ایشان پیشتاز آن است هماهنگی دارد. تدبر و مطالعه آیه به آیه را در حد محدود، از عهده همه افراد برمی آید لکن تفسیر قرآن به قرآن کار کسی است که بر کل آیات و سورهها تسلط و اشراف داشته باشد.
دو نمونه تدبر قرآنی:
- آیا میتوان کسی را وارد بهشت کرد؟
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ
وَمَا جَعَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا
إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌ* لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ
وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا
وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ
إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرُ
لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ
خلاصه و نتیجه تدبر شاید این باشد که مؤمن باید دیگران را به ویژه خانواده خود را به نیکی و نماز سفارش کند، همان گونه که پیامبر (ص) همه را هدایت میکرد، اما بدون اجبار در عمل.
- درباره: وَلِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا (یا موضوع مقامات انسان و عامل آن)
نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ
إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ
یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ
نتیجه تدبر اینکه مقامات معنوی را خدا براساس اراده و عملکرد و تلاش انسان عطا میکند.
نظر شما