خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه_جواد عبدل زاده: شاید تلخترین تصویری که آینه زندگی برای جامعهای میتواند به نمایش بگذارد، رجعت به گذشته تاریکی است که نشانگر عدم تحقق هدف رشد و تعالی و صعود و به بار ننشستن برنامه ریزی های انجام شده میباشد. نه تنها سکونی رخ نداده، بلکه بازگشت به وضع نامطلوب گذشته و سقوط و نزول از مرتبت حاصل آمده، که دیدن چنین تصویری در آینه حیات اجتماعی بسیار تأسف بار و مأیوس کننده میباشد.
قرآن کریم به عنوان جامعترین برنامه حیات بشری در آیاتی، انسان را به آگاهی و عمل دعوت و از رجعت به فساد بعد از اصلاح برحذر میدارد. فسادی که تباهی و خروج از اعتدال معنی میشود و آن را ضد صلاح میدانند. صلاحی که نیکی و خیر را در خود متبلور می بیند. در سوره احزاب آیه ۵۶ خداوند تبارک و تعالی میفرمایند: " ولاتفسدوا فی الارض بعد اصلاحها" و همین دستور در پیامهای شعیب نبی بر قومش در آیه ۸۵ همین سوره مجدداً تکرار میشود. صلاح و فساد قابل جمع با یکدیگر نخواهند بود و قرآن نیز به صراحت در آیه ۱۵۲ سوره شعراء مفسدین را با وجود ادعای اصلاح گری شأن (سوره بقره آیه ۱۱) به دور از صلاح میداند. دستور صریح این است که بعد از اصلاح، دچار فساد مجدد نشویم.
در تاریخ نیم قرن گذشته کشور، انقلاب شکوهمند اسلامی نمادی از اعتراض مردمی تابع قرآن، به رشد ظلم و تبعیض و فساد در ارکان حکومتی و بالطبع نمود آن در جامعه میباشد که به برکت رهبری این انقلاب توسط یک فقیه والامقام و همراهی بسیاری از دغدغه مندان طیف مذهبی جامعه، این اعتراض با عنایت به مکتب غنی اسلام و تشیع، دارای ایدئولوژی صحیح و به لطف حضور مردم از تمامی اقشار جامعه تبدیل به انقلاب اسلامی با بالاترین درصد حمایت مردمی ممکن و قابل تصور گردید. انقلابی الگو که سایر ملل هم کیش یا همدرد را نیز به تحولات بنیادین در امور مدیریتی جهانی امیدوار نمود.
اصلاحی عظیم که به نصرت الهی میسر شد و جامعه غرق در گمراهی و تباهی را به سوی آگاهی و نیکی کشانید. اصلاحی که بی شک طبق آیات قرآن، کار بندگان خاص و منتخب و ذی صلاح بود که در این قیام مردمی نیز تبعیت از راه انبیا و اوصیاء، چراغ راه پیشروان گردیده و مسیر رسیدن به صلاح در تداوم مسیر عبودیت معنی یافت. این اصلاح ماندگار در تاریخ در تمامی ارکان جامعه اعم از نهادهای حکومتی و مدیریتی کلان و نهادهای منطقهای، شهری و روستایی رخ داده و حتی نهادهای جز جامعه همچون خانوادهها را در برگرفت و رجعت به احکام و آداب و اصول مطروحه در دین خاتم الهی را برای جامعه ایرانی به بار آورد. این رجعت، صعود و تعالی برای جامعه پر قدمت ولی بی ایدئولوژی محسوب میشد که به دین حاکمان خود رنگ عوض کرده بود. بعد از این تحول آینه زندگی، جامعه ایران را تمام قد به سوی رشد و صعود نشان داده و رضایت مصلحان جامعه را در پی داشت.
در این اصلاح عظیم پیامبری نبود، اما پیام حاضر بود. به جای خمودگی و کاهلی، قومی عبرت گرفته از گذشته و هوشیار حاضر بود. انگیزهای والامرتبه، برای صعود و عبودیت و بندگی و رسیدن به عدل و قسط، حتی به قیمت از دست دادن جان خاکی، حاضر بود و از همه مهمتر عنایت الهی با همه این عناصر برای رخداد تغییر و تبدیل و تحویل به احسن الحال همراه بود. شاید تنها عنصر غایب این رخداد عظیم شیطان و لشکریانش فرض گرفته شده بود که همین غفلت و خوش خیالی و همین غیبت هوشیاری، عامل آن گردید تا بلاها و امتحانات رخ داده بر اقوام گذشته، برقوم حاضر نیز تکرار گردیده و آیه قرآن در باب رجعت به فساد بعد از اصلاح دوباره معنا یابد.
فساد را در رتبهای بالاتر از جرم بایستی قرار داد که معنای گستردگی در داخل آن محفوظ است. بی شک جرایم و تکرار آن و عادی شدنشان و البته عدم برخورد به موقع و لازم با آنها خود نتیجهای در قالب فساد به بار میآورد و تمایز فساد با جرایم در جامعه، شاید ارتباط آن با نهادهای حکومتی باشد. سو استفاده از قدرت در جهت منافع شخصی، سو استفاده از موقعیتهای عمومی یا خصوصی برای سود شخصی مستقیم یا غیر مستقیم، هر نوع فعالیتی که اعتماد عمومی به سلامت دستگاهها و نهادهای حاکم بر جامعه را تضعیف کند، میتواند نمودی از فساد در جامعه تلقی شود، که نقش قدرت مالی و اجتماعی در این تعاریف کاملاً کلیدی است و بی شک نهادهای حکومتی و مدیریتی کلان و خرد میتوانند، عامل در ظهور این فساد و تباهی باشند.
در آیات قرآن بر این مفهوم تأکید شده است که خداوند فساد را دوست نمیدارد و مفسدین از محبت الهی به دور بوده و فاسد از مصلح به خوبی برای خداوند شناخته شده و تذکر به عاقبت عبرت انگیز مفسدین در قرآن مکرر آمده است. شاید آیهای که چشمان مؤمنین و صاحبان ایمان و عمل صالح از آن مغفول مانده، آیات ۱۱۶و۱۱۷ سوره هود میباشد که خداوند تبارک و تعالی در این آیات میفرمایند: فلولا کان من القرون من قبلکم اولو بقیه یهنون عن الفساد فی الارض الا قلیلا ممن انجینا منهم و اتبع الذین ظلموا ما اترفوا فیه و کانوا مجرمین-وما کان ربک لیهلک القری بظلم و اهلها مصلحون: چرا در میان مردمانی که پیش از شما بودند جزاندکی که از آن میان نجاتشان دادیم، خردمندانی نبودند تا مردمان را از فساد کردن در زمین بازدارند. ظالمان از پی آسودگی و لذات دنیوی رفته و گنهکار بودند. پروردگارت هیچ قریه ای را که مردمش نیکوکار باشند به ستم هلاک نخواهد ساخت.
آری گذشته، عبرت حال و پایه برنامه ریزی های آینده ماست. لازم است عدهای با علم کافی، چشم باز، صداقت تمام و حواس جمع مانع ظهور فساد در جامعه گردند تا بلای هلاکت، جامعه را به خود نپیچید. بایستی مترفین و مجرمین و تابعین از آنها از جامعه حرص گردند تا هلاکت جامعه را فرانگیرد. بایستی روح اصلاح و اصلاح گری در جامعه حاکم باشد تا بلای الهی بر بندگان نازل نگردد. کجایند عالمان عامل پای کار با استقامتی که از قلت نترسیده و تداوم گر راه اصلاحی آغاز شده در ۴۰ سال پیش باشند و مانع از بروز فساد اعم از رشوه، اختلاس، سرقت، تقلب، اخاذی، پارتی بازی، قوم و خویش پرستی، حامی پروری، رأی خری، نفوذ، حساب سازی، بهره شخصی از منافع ملی و دولتی، گزارش نویسی غلط، سو استفاده از اطلاعات محرمانه، کلاهبرداری و از همه مهمتر سو استفاده از اختیار و قدرت در نهادهای مدیریتی خرد و کلان گردند.
اینکه در آمار سازمان بین المللی شفافیت در سال ۲۰۱۹ ایران با کسب نمره ۲۶ از ۱۰۰، در شاخص درک فساد رتبه ۱۴۶ را کسب نموده و هم رتبه کشورهایی مثل هندوراس، گواتمالا، بنگلادش، نیجریه، موزامبیک و آنگولا قرار بگیرد جای تأسف از کم کاری تک تک اعضای هوشیار مسئول و غیر مسئول جامعه دارد. ایران فارغ از تمدن بسیار غنی خویش، دارای دین و مذهبی بی مثال و خاتمه بخش است که نجات و سعادت را برایش به ارمغان آورده است. حال صحیح نیست و دور از انصاف است که فساد در ارکان مدیریتی آن ریشه دوانده و رتبه جهانی ایران در درک فساد را اینقدر بالا نشان دهد. درخت تنومند و شاداب و پرثمر جمهوری اسلامی را چنین آفتی زیبنده نیست. قبول که این گونه رتبه بندی ها میتوانند تحت تأثیر مسائل سیاسی بوده باشند، اما فراموش نکنیم که در چنین آمارگیریهایی، ذهنیت افراد در باب میزان درک فساد پایه رأی بوده و این آمار ناشی از برداشت و باورهای فکری اعضای جامعه است. فساد سازمان یافته یا فساد اداری، یا فساد در رابطه دولت با شهروندان، یا فساد خرد و کلان و یا از همه مهمتر فساد تصادفی یا خدای ناکرده فساد سیستماتیک، چیز پنهان از چشم اعضای جامعه نیست و همین امر که مردم به چشم خود دیده و با جسم و روح خود حس کرده اند، همه و همه عامل عقب ماندگی کشور در کنترل فساد است.
ریشه مشکل کجاست؟ بی شک از شیطان و نفس اماره انسانهایی که قابل و لایق قدرت و اختیار نبوده و هرکدام در سطحی از توان وجودی خود به شیاطین و شهوات نفسانی خود سر خم نموده و دست بوسشان میشوند و وعده خسران الهی را در آخرت درک خواهند کرد. حال چه کنیم تا فساد در سطح خرد و نادر از بین رفته و از ظهور در سطح کلان و تبدیل شدن به فساد سیستماتیک خودداری گردد؟
با تذکر این خاطره که در زمان نه چندان دور، بزرگترین جرم و فساد اداری ظاهر در کشور عزیزمان ایران، استفاده از خودکار اداره در امور شخصی یا استفاده از خودروی دولتی در ساعات غیر اداری بود، پیشنهادهای ذیل الاشاره که همان عمل به آیه قرآن است و تلاش در جهت عدم هلاکت جامعه طرح میگردد. به امید آنکه گوشهای شنوا و وجدانهای آگاه، توانهای موجود خود را صرف تحرکی اساسی در این باب نمایند.
۱- شفاف سازی قوانین برای آحاد جامعه با طبقه بندی صحیح و کاربردی قوانین و تسهیل دسترسی جامعه به آنها جهت اطلاع و آگاهی از تمامی حقوق و تکالیف. این شفاف سازی بایستی با تسری به کتب درسی مدارس و دانشگاهها و رسانههای مکتوب و رسانههای دیداری و شنیداری به بخشی از آموزشهای اجباری جامعه تبدیل شود. دسترسی به حقوق و تکالیف، فساد را کاهش و محدود نموده و کارایی و کارآمدی نظام را افزایش و پاسخگویی دولت در قبال مردم و مردم در قبال دولت را معنا می بخشد. سوال کاربردی از نشریات، نهادهای مردمی، انجمنهای دانش آموزی و دانشجویی این است که چرا قدمی در این باب برنمی دارند؟ آیا بهتر از اخبار تکراری و غیرکاربردی و چاپ مطالب غیر مفید در نشریات و بولتنها، آگاه سازی جامعه از تکالیف و حقوقشان نیست!؟ کجاست ستون آشنایی با حقوق و تکالیف در نشریات ما؟ اگر ۵ عامل شفافیت، پاسخگویی، پیشگیری، تقویت و آموزش را به عنوان عوامل سلامت نهاد حاکم بر جامعه مورد قبول بدانیم، شفافیت و آموزش و پاسخگویی در همین اصل محقق شده و پیشگیری از بسیاری از مفاسد نیز حاصل خواهد شد.
۲- جامعیت قوانین که میتواند با حذف اختصاصات و سهمیهها شامل همه آحاد جامعه شود و با صراحت و روشن بودن مفاد، تأویل و تفسیرهای شخصی را از خود حذف نماید. از سویی دیگر با در نظر گرفتن گذر زمان و لزوم هماهنگی با آن، ضمن تاکید بر ثبات قوانین، قابلیت انعطاف لازم در مواقع ضروری را داشته باشد. این جامعیت در زیرمجموعه قوه مقننه ای تعریف میشود که وظیفه اصلی اش تقنین درست و به موقع قوانین لازم است. هر گونه کم کاری یا غفلت، خود میتواند بی نظمی به وجود آورده و فساد را عامل گردد. سوال از نمایندگان مجلس قانونگذاری این است که چقدر به موقع و به جا، نسبت به تصویب قوانین و اصلاحات احتمالی آنها اقدام مینمایند؟ از سوی دیگر تا چه مقدار به تایمهای الزامی تغییر قوانین متعهد میباشند؟ تا چقدر به منافذ فسادانگیز در داخل قوانین و مصوبات توجه دارند؟ چه تعداد از قوانین را معطل فشارهای وارده از بیرون هرم مجلس یا سیاسی بازیهای داخل مجلس مینمایند؟
۳- حذف پارتی بازی، فامیل و آشناسالاری در سیستم استخدامی و تاکید بر شایسته سالاری و مدرک محوری در تمامی استخدامهای پستهای خرد و کلان. بسیار جای تأسف است که بعد از چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی و تربیت متخصصین صاحب مدرک به تعداد بسیار فراتر از نیاز موجود، همچنان شاهد عدم بهره گیری از متخصصین براساس اصل مدرک محوری در نهادهای مدیریتی به بهانههای واهی مثل تقدم تعهد بر تخصص! یا اهمیت تجربه کاری هستیم. چگونه است که افراد با مدارک غیرمرتبط همچنان بر مسند امور مدیریتی کشور فعال بوده و جای خود را به صاحبان تخصص نمیدهند؟ آیا قحط الرجال است یا آشناسالاری عملی بر شایسته سالاری شعاری توفیق یافته است؟ آیا تعهد ظاهری بر تخصص واقعی ترجیح داده و انتظار اصلاح امور را داریم؟ آیا قانون عدل در باب" وضع کل شیء فی موضعه" را نقض نموده و انتظار داریم عذاب ظالمین بر احوال دنیای ما جاری نگردد؟
۴- عدم اتکای سیستمهای اداری به نفرات و حاکم شدن قوانین و چارت. این امر باعث آن خواهد شد تا چارت اداری تعریف شده و ثابتی که قوانین و حدودش مشخص است بر مدیریت نهادها حاکم گردد و سیستم به افراد متکی نباشد. در چنین حالتی تغییر نفرات و عدم تکیه مادام العمر یا طولانی مدت افراد بر پستها و مقامها میسر خواهد شد، که همین امر خود باعث کاهش فساد در سیستم خواهد گردید. این امر در بخشهای حراست ادارات بسیار حائز اهمیت است چراکه با وجود آنکه این نهاد بازرسی و حراست برای جلوگیری از خطاها، سامان یافته است، اما در اکثر پروندههای فساد، حراست یا غافل است یا منفعل در مقابل اتفاقات که مایه تعجب و تأسف است. نشان حراست، ظاهر و لباس و تقدس نمایی نیست، بلکه حواس جمعی و دقت نظر و بصیرت در امور همراه با تقوا، اصل اساسی حراست از قوانین و پاکی نهادهاست. از سویی دیگر این پیشنهاد با اشتغال زایی بالای جوانان و رعایت قوانین مربوط به بازنشستگی برای افراد با سن بالا، همسویی دارد. قوانین استخدامی در این حالت نیز بهتر رعایت شده و امور و قراردادهای کار پیمانی میتواند جای خود را به استخدام رسمی جوانان مستعد و متخصص با انگیزه کار بالا و تقوای ناشی از ترس از خطا و فساد بدهد.
۵- حمایت از فسادستیزی در قوه قضائیه با رعایت و حمایت از استقلال قضات عادل و پاکدست و باتقوا و تربیت دادستانهای متخصص در امور مختلف برای تشخیص جرم و اثبات فسادهای سازماندهی شده در نهادهای مدیریتی.
در این بخش قوه قضائیه بایستی نیروهای تازه نفس و زبده را تربیت و وارد عرصه نموده و حمایت کامل از حکم صادره مطابق عدلشان را به عمل آورد. از سویی دیگر حمایت از خبرنگاران به عنوان چشمان بینا و دارای توان رصد برای اعلام بدون ترس و واهمه و مخفیانه منافذ نفوذ فساد در نهادها و یا بروز خطا در ارکان مدیریتی خرد و کلان، بایستی از طرف قوه قضائیه انجام پذیرد. این حمایت باید به نوعی باشد که ضمن دوری از جاسوس پروری، احساس کنترل نامحسوس همیشگی در بین مسئولین را به وجود آورد. این خبرداران از فسادها و خطاها نه تنها صنف مشخصی مثل خبرنگاران، بلکه بایستی شامل تمام ارباب رجوعانی باشند که در مراجعه به نهادها و ارکان مدیریتی کشوری با مشکلات مربوط به خطاها و فسادها روبرو شده اند. در این راه زبانها باید به آسانی چرخیده و دچار لکنت نگردند.
با عنایت به گسترش فضای مجازی، آیا شایسته نیست فضایی کاملاً پنهان در سیستم مجازی قوه قضائیه شکل بگیرد که مراجعین بتوانند بدون هیچ گونه نگرانی خطاهایی که رؤیت نموده اند را به اطلاع مسئولین مرتبط رسانده و نیازی به معرفی خود نداشته باشند. طبعاً امکان ارائه اسناد مثبته در گزارش خطاها و فسادهای رخ داده سخت است، ولی به دست آوردن سرنخ از همین اخبار نیز خود غنیمت میباشد.
۶- گسترش دولت الکترونیک و نظارت بر نهادهای وارد کننده اطلاعات در دولت الکترونیک. گسترش دولت الکترونیک به معنای افزایش نظارت بر امور توسط نهادهای مختلف دولتی و خصوصی و جلوگیری از سیستم بروکراسی خطرناک دولتی است که با حذف حلقه ارتباط انسانی و تاکید بر یکسان بودن شیوه پذیرش و پاسخگویی، میتواند فساد اداری را به حداقل ممکن برساند. لیکن در این امر محدود کردن دسترسیهای خاص به این سیستم و همچنین نظارت مداوم بر بخشهایی که دادههای اولیه را وارد سیستم مینمایند و راستی آزمایی اطلاعات بسیار ضروری است. بی شک پرونده هر عضو جامعه در دولت الکترونیک شامل تمامی اطلاعات اعم از شناسنامهای، مدارک تحصیلی، عضویت در بخشهای دولتی و خصوصی، وضعیت مالی اعم از بانکی و مالیاتی و درآمدی، پزشکی و ارتباطات با خارج از کشور میتواند باشد که حکومت ضمن امانت داری کامل، بایستی نسبت به بهره گیری از این موارد برای جلوگیری از خلق پولهای خلق السلاعه، به دست آوردن مکان و مقامهای یک شبه، ارتباطات غیرعرفی با مدیران و صاحب منصبان و کسب مدارک کاغذی استفاده نماید.
بسیاری از مفاسد موجود با استفاده از شفافیت دولت الکترونیک میتواند رنگ باخته و محدود به اجزای قابل کشف و قابل پیگیری گردد. سوال این است چرا هنوز بعد از سالهای سال تلاش در زمینه رشد فضای مجازی، امضای الکترونیک جایگاه خود را نیافته است؟ چگونه است هنوز در معاملات ملکی، تکیه کامل به فضا و اطلاعات موجود در ثبت املاک وجود ندارد؟ چگونه است هنوز سیستم صندوق فروش برای اصناف قابلیت بهره برداری کامل نیافته است؟ چگونه است که سیستم گمرکات کشور هنوز بر پایه دادههای بانکی توان ارزیابی مالی مشتریان خویش را ندارد؟ چرا سیستم وکالتی همچنان در کشور موجود بوده و معاملات وکالتی به عنوان یکی از منافذ فساد دارای اعتبار است؟ چرا همچنان سیستم وام دهی در بانکهای کشور به جای اتکا به قوانین بر پایه جلسات تصمیم گیری و تصمیم سازی مدیران پیش میرود؟ همه و همه این چرا و چگونهها بایستی با حاکمیت دولت الکترونیک به پاسخی مورد قبول ختم شوند.
۷- تقویت روحیه ایمان و بالا بردن تقوا و خداترسی در بین اعضای جامعه. بی شک ایمان به خدا و اعتقاد به وجود جزا و پاداش تنها نگهبان واقعی افراد در تمامی حالات حیات خویش میباشد که خلوت و جلوت را یکسان نموده و مانع از مغلوب شدن در مقابل وساوس شیاطین دنیوی و خسران اخروی میگردد.
جای تأسف است که گاهی در اخبار لباسهای مقدس، نشانهای مقدس، مقامهای مقدس، نمادهای مقدس زیر سوال بوده و خدا ناکرده مجرم و مفسد نیز شناخته میشوند. نمادهایی که خود بایستی باعث جلب اعتماد به نظام می گردیده، در اثر غفلت و دنیاطلبی و فریب خوردن از شیطان، مایه آبروریزی نهادهای مدیریتی جامعه میشود. گاهی مدعیان عدالت یا مدافعان قسط در ردیف متهمان قرار گرفته و با تبدیل شدن به مهرهای فاسد، بسیاری از افراد جامعه را نسبت به دین و مذهب بد نظر و حتی دچار کفران مینمایند. این خسران دنیوی و اخروی تا ابدالدهر گریبان گیر اینچنین مفسدینی بوده و خواهد بود. شناسایی چنین افرادی و حرص کردن آنها از درخت تنومند انقلاب اسلامی لازم است. لیکن از آن مهتر تقویت روحیه خدا باوری و معاد باوری در نظر کل اعضای جامعه میباشد. اصلی که متأسفانه مورد غفلت قرار گرفته و با وجود افزایش فضاهای تبلیغی، هیچ حرکت ریشهای و اصولی برای تحقق آن پیش بینی و اجرا نمیشود. تاکید قرآن بر بهره گیری از قوه تعقل و استفاده از ملامت گری های نفس لوامه دستورات شخصی تقویت روحیه ایمان به خدای بی همتاست. لیکن در کنار آن قرآن مرتب به حضور منذر در جامعه و کسی که تذکرههای مستمرش باعث یادآوری عهد خداپرستی باشد و انسان را از شیطان دور نماید، تاکید میکند. امروز جامعه ما چقدر به نفس لوامه بها میدهد؟ چقدر تعقل را بر تغافل ترجیح میدهد؟ تا چه میزان به مذکرین گوش فرامی دهد؟ منذرین امروز جامعه ما کیانند؟ تا چه حد خود، پاک از فسادن؟ چه تا میزان تقوا را بر زندگی خویش مسلط نموده اند؟ اینها لغزشگاههای بزرگ جامعه امروز ماست.
سخن را با کلامی نورانی و هدایت گر از امیرمومنان به پایان میرسانیم که ایشان میفرمایند: فلیست تصلح الرعیه الا بالصلاح اولاه و لاتصلح الولاه الا باستقامه الرعیه. پس رعیت اصلاح نمیگردد جز آنکه زمامداران اصلاح گردند و زمامداران اصلاح نمیگردند جز با استقامت رعیت.
استقامت رعیت را چه معنا کنیم؟ این رابطه دو سویه را چگونه سامان بخشیم و راه سعادت را مشترکا بپیماییم؟ چگونه از صلاح به دست آمده برای خویش فساد نسازیم و هلاکت به بار نیاوریم؟
نظر شما