به گزارش خبرنگار مهر، این روزها به نام مهارت نامگذاری شده است تا توجه بیشتر خانواده ها و مسئولان را به اهمیت رشد و توسعه مهارت آموزی در کشور در پی داشته باشد. واقعیت این است که امروز نسبت به ۱۰ سال و ۲۰ سال قبل، میل و رغبت خانواده ها به سمت رشته های هنرستانی بیشتر شده است، اما خیلی از والدین پس از گذاشتن فرزندانشان در رشته های فنی مایوس می شوند؛ عدم امکانات هنرستان ها، عدم پیشرفت مخصوص بچه ها در مهارت آموزشی و آینده نامعلوم شغلی از یک طرف و دیدگاه کلان جامعه نسبت به یک کارگر و تکنسین ماهر از سوی دیگر همه تلاش ها برای راغب کردن خانواده ها به سمت رشته های مهارتی را ناکام می گذارد. در جامعهای که همچنان مدرک گرایی برای اشتغال یک اصل محسوب می شود و نمره های ریاضی و فیزیک و شیمی ملاک دانش آموز خوب و بد است، هنرستان ها با تجهیزات و امکانات به روز نشده آموزش می دهند و… شاید باید هفته مهارت را به تعداد روزهای سال گسترش داد و به جز حرف و تحلیل مسائل راهکارهای عملیاتی را در این روزها برای توسعه مهارت آموزی بسط و گسترش داد.
افسانه دردمندان مدیر هنرستان دخترانه کوثر که در شاخه های کامپیوتر، حسابداری، طراحی دوخت و تربیت مربی کودک دانش اموز جذب می کند، در گفتوگو با خبرنگار مهر در خصوص قرار گرفتن در هفته مهارت و شعار «توسعه مهارت» که سرلوحه آموزش و پرورش قرار گرفته است، گفت: توسعه المانهای خاص خود را دارد و باید در سه حوزه نیروی انسانی، فضا، تجهیزات و آمار دانشآموزان رخ دهد تا بتوانیم بگوییم توسعه به معنای واقعی اتفاق افتاده است. متأسفانه در آموزش و پرورش در حوزه نیروی انسانی، فضا و تجهیزات ما شاهد توسعه نیستیم.
وی ادامه داد: کمبود نیروی انسانی هنرآموزانی که دروس مهارتی و فنی را با قدرت تدریس کنند، به شدت احساس میشود. از سوی دیگر، مدارس سالها با دریافت سرانه مدارس دچار مشکل هستند چه برسد به تجهیزات هنرستانی.
تقاضا داریم ولی ظرفیت نداریم
دردمندان با اشاره به اینکه سند توسعه و چشماندازی که در حوزه مهارتآموزی برنامه دارد، مورد اقبال عمومی قرار گرفته و توانستهایم در این سالها اذهان عمومی را به گونهای رشد دهیم که بدانند بهتر است که دانشآموزان فن و مهارت یاد بگیرند تا با یک دیپلم نظری از مدرسه خارج شوند، افزود: با وجود آنکه اذهان عمومی را رشد دادهایم و قطعاً وضعیت استقبال عمومی نسبت به رشتههای فنی و حرفهای بهتر از ۱۰ سال قبل است، ولی وقتی امکاناتی که اشاره شد، وجود ندارد عملاً راه به جایی نمیبریم. در مدرسهای مانند کوثر در منطقه ۱۵ ظرفیت به گونهای است که میتوان چهار کلاس ۳۰ نفره به موجب استاندارد مهارتآموزی تشکیل داد. حال شاید مراجعه و متقاضی این هنرستان ۷۰۰ نفر باشد. به معنای دیگر، در جذب دانشآموز این روزها کمترین مشکل وجود دارد و دانشآموزان با معدل ۱۹ و ۲۰ هم هنرستانهای فنی و حرفهای را بعضاً پر میکنند. حداقل در شهر تهران ما با مشکل زیرساختها مواجه هستیم و مجبوریم به دانشآموزان بگوییم «ظرفیت نداریم» و آنها را به سمت شاخههای نظری هدایت کنیم.
این مدیر که ۲۷ سال سابقه آموزشی دارد و ۲۴ سال در هنرستان ها از معاون مدرسه تا تدریس و ۷ سال هم به عنوان مدیر فعالیت داشته، در پاسخ به این پرسش که در حال حاضر مسئولان تمرکز زیادی بر مهارتآموزی دارند و اعلام میکنند که برای توسعه آن تلاش میشود، اما شما معتقد هستید تلاشی انجام نمیشود، گفت: در بیان، همه مسئولان میدانند که راهی جز رفتن به سمت گسترش رشتههای مهارتی نداریم. در کشورهای توسعهیافته آموزشی مانند فنلاند، آمار دانشآموزان سن متوسطه آنها بیش از ۶۰ درصد هنرستانی است. درواقع، عموم دانشآموزان جذب مراکز مهارتآموزی میشوند یعنی دنیا فهمیده است که پیشرفت در کار، مهارت و فن است نه در تحصیلات تکمیلی اما در کشور ما این مسئله در حد حرف باقی مانده است. من زحمت همکاران در آموزش و پرورش را زیر سؤال نمیبرم ولی باید بیش از آنچه در عمل رخ میدهد، تلاش شود تا کمک برای رشد مهارتآموزی اتفاق بیفتد. باید آموزش غیررسمی به سایر محیطهای یادگیری و مفاهیم صنعت را یک مدیر هنرستان به مدرسهاش بیاورد اما منِ مدیر امکاناتی برای آن در اختیار ندارم.
تغییر شیوه ارزیابی مفید بوده است
دردمندان درباره اینکه آیا به واقع می شود گفت خروجی هنرستانی ها در بازار کار به شاغلینی با مهارت تبدیل می شود، گفت: اگر قبل از دوره جدید سه ساله شدن هنرستان از من میپرسیدید که خروجی این دانشآموزان به مهارت ختم میشود یا نه؟ در پاسخ میگفتم که غالب شیوههای ارزشیابی، نظری بود و آن ارزیابی جواب دقیقی به ما نمیداد درحالیکه موضوعات درسی، عملی و کارگاهی بود اما در این مدل جدید که هنرستانها سه ساله شدهاند، شیوه ارزشیابی نیز تغییر کرده و شایستگیهای دانشآموزان سنجیده میشود. امتحانات نهایی را هم برداشتند و صلاحیت ارزیابی را به دست مدارس دادند. من معتقدم بنا به اقتضائات مدرسه، فرهنگ هر منطقه و آموزشهایی که معلمان در طول سال ارائه دادند، ارزیابیهای مهارتی انجام میشود. در حال حاضر قرار است دانشآموزان در سه سطح ارزیابی شوند. گرچه در این ارزیابیها و در نتیجه سطوح مهارتی، وحدت رویه وجود ندارد که بخشی از آن هم طبیعی است اما معتقدم گامی رو به جلو برداشته شده است. طبیعی است که قالب ذهنی منِ نوعی و اطلاعاتی که از طریق آن بازخورد از دانشآموزان میگیرم، با دیگری متفاوت باشد. از سوی دیگر، معلمان ما استاندارد ارزیابی و سنجش را بلد نیستند. در نتیجه خروجی همه ما یکسان نیست و به سطح مدرسه و دانش معلم بستگی دارد اما در حوزه جذب دانشآموزان برای بازار کار موفق بودهایم به طوری که بیش از ۷۰ درصد دانشآموزان خوب جذب بازار کار میشوند.
دردمندان در پاسخ به این پرسش که آیا در شاخههای کاردانش نیز میتوان با همین قدرت درباره صلاحیت دانشآموزان صحبت کرد؟ بیان کرد: هدف شاخه فنی و حرفهای و کاردانش یکسان نیست. در شاخههای فنی و حرفهای قرار است تکنسین تربیت کنیم و طوری برنامهریزی آموزشی شده که هم پایه نظری و هم کار کارگاهی حداقل تا فوقدیپلم ادامه یابد اما در شاخه کاردانش، هدف تربیت نیروی کار ماهر است که بلافاصله پس از دیپلم وارد بازار کار شود. این درست است که همچنان در شاخههای کاردانش، دانشآموزان با معدلهای پایینتر پذیرفته میشوند و سطح علمی آنها در فنی و حرفهای بهتر است اما در همان رشتههای کاردانش هم ما دانشآموزان موفقی داریم.
آزمون رغبت سنج مشکلات زیادی دارد
یک تست آزمون رغبتسنج هم که از برگههای هدایت تحصیلی است، به دست دانشآموزان میدهند که ۶۰۰ سؤال دارد اما نکته اینجاست که این تعداد سؤال به تحلیل محتوا نیاز دارد. خودِ من در کمیته هدایت تحصیلی بودهام؛ این سؤالها نه در حوصله، نه در حوزه دانش و نه تجربه یک دانشآموز کلاس نهمی است
وی درباره چالش های جذب دانش آموزان خوب در هنرستان ها گفت: بخشی از این نقیصه به هدایت تحصیلی بازمیگردد. در متوسطه اول، پایههای هفتم و هشتم را باید کنار بگذاریم، در پایه نهم قرار است دانشآموزان با شمار زیادی رشته مهارتی و شاخههای نظری آشنا شوند. یک تست آزمون رغبتسنج هم که از برگههای هدایت تحصیلی است، به دست دانشآموزان میدهند که ۶۰۰ سؤال دارد اما نکته اینجاست که این تعداد سؤال به تحلیل محتوا نیاز دارد. خودِ من در کمیته هدایت تحصیلی بودهام؛ این سؤالها نه در حوصله، نه در حوزه دانش و نه تجربه یک دانشآموز کلاس نهمی است؛ باید یک مشاور یا فرد آگاه کنار دست دانشآموز قرار گیرد تا سؤال را برای دانشآموز معنا کند و او جواب دقیق بدهد. درواقع خروجی آزمونهای رغبتسنج، رغبت واقعی را نمیسنجد و خطاهای بسیاری دارد. نکته اینجاست که وقتی هدایت تحصیلی درست رخ نمیدهد، مانند این است که ما میخواهیم چیزی را درست کنیم اما آن را خرابتر میکنیم. از سوی دیگر، مشاوران را در دوره دوم متوسطه حذف کرده و آنها را به متوسطه اول فرستادهایم چون متوجه شدهایم که مشکل اصلی در کجاست اما مشاوران را آموزش ندادهایم. مشاوران با دروس هنرستانی و کاردانش یا نحوه ادامه تحصیل در این شاخهها آشنا نیستند و حتی پل ارتباطی با مدیران هنرستان نمیزنند یا با کسانی که در این حوزه صلاحیت دارند، جلسه نمیگذارند و در نهایت ما دانشآموزی داریم که معدلش ۲۰ است اما بر اساس همان آزمون رغبتسنج که اشاره شد، نمیتواند وارد رشته فنی و حرفهای شود.
وی ادامه داد: ما به آگاهی خانوادهها، بالا رفتن رغبت هدایت تحصیلی و توسعه منابع نیاز داریم چرا که در حال حاضر هم در هنرستانها تغییر رشته از پایه دهم به یازدهم بسیار زیاد است و این در حالی است که خودِ تغییر رشته فرآیند پیچیده و هزینهبری است. دروس پودمانی با سختی اخذ میشود و عملاً نباید شاهد چنین اتفاقی باشیم.
مدیران هنرستان در به در دنبال تامین منابع هستند
دردمندان در ادامه به چالش دیگر مدیران هنرستان اشاره کرد و گفت: متأسفانه مدیران هنرستان خودشان باید مدرسه را تأمین کنند. من بعضی اوقات به شوخی میگویم «تبدیل به کودکانکار شدهایم». من مدیر آموزشی هستم و مسئول تأمین منابع نیستم اما باید با مشارکت که پشتوانه قانونی هم ندارد، کیفیت کار را بالا ببرم و شاهد برخی نگاههای منفی در این حوزه باشم. الان من می خواهم برای سال بعد کلاس مجازی برگزار کنم که مناسب آموزش کارگاهی هم باشد. برای ۱۲ ماه اسکای روم برای ۱۲ کلاس که بخواهم برنامه ریزی کنم ۱۵ میلیون تومان هزینه اش می شود. واقعاً در توان من مدیر هست این هزینه را بکنم؟ شاید در مناطق مرفه این امکان باشد. باید آموزش و پرورش برای دروس کارگاهی، با کیفیت خوب آموزش تصویری را آماده کند و در دسترس قرار دهد. هر چند دروس کارگاهی باید عملی و حضوری باشد ولی وقتی نمی شود باید یک حداقلی را در دست داشت.
باید آموزش و پرورش برای دروس کارگاهی، با کیفیت خوب آموزش تصویری را آماده کند و در دسترس قرار دهد. هر چند دروس کارگاهی باید عملی و حضوری باشد ولی وقتی نمی شود باید یک حداقلی را در دست داشت
وی با اشاره به اینکه از حدود ۱۳۰ راهکار سند توسعه مهارت، ۹۲ راهکار دست آموزش و پرورش نیست، اظهار داشت: وزارتخانههای نفت، نیرو، صنایع و شهرداریها باید پای کار بیایند و از محل صرفهجویی در محلهای مختلف در آموزش و پرورش هزینه کنند. وقتی منابع تأمین شود، ارتقای نیروی انسانی رخ میدهد اما تا زمانی که پایه مالی تأمین نشده باشد، توسعه مهارتآموزی یک آرزو خواهد بود.
دردمندان در پاسخ به این سؤال که آیا هنرآموزانی که از دانشگاه شهید رجایی فارغالتحصیل میشوند و در هنرستانها مشغول به کار میشوند، از توانایی لازم برخوردار هستند؟ گفت: ۵۰ درصد آموزشیافتگان شهید رجایی هستند. یکی از بحثهای مهم، بحث انگیزشی است. زمانی نیروی حقالتدریس وارد میشد و یک شارژ مالی هم نداشت اما با انگیزه و عشق وارد میشد. در حال حاضر نیروی جوان در آستانه تشکیل زندگی است. پس از فارغالتحصیلی با هزار انگیزه و دغدغه معیشتی وارد مدارس میشود و انتظار داریم مانند ۳۰ سال پیش فکر کند. من معتقدم سطح فرهنگی و تربیتی جامعه پایین آمده و جوان ۲۰ ساله امروز متفاوت فکر میکند و پیروزی و موفقیت را به گونه دیگر تعریف خواهد کرد. این مسئله باعث میشود که حتی انگیزه لازم برای آموزش از یک معلم تا معلم دیگر، زمین تا آسمان تفاوت داشته باشد.
وی در پایان بیان کرد: دانش آموز رشته کامپیوتر هنرستان از کسی که رشته کامپیوتر را در بهترین دانشگاه خوانده، بهتر است. قطعات را بهتر می شناسد و راحت تر وارد بازار کار می شود. ما مهندس داریم که شوفاژ خانه اش را نمی تواند تعمیر کند. واقعیت را باید بازار کار بپذیرد که هدف انجام درست یک کار است حالا مهم نیست کسی که آن کار را می کند دیپلم دارد یا فوق لیسانس.
نظر شما