به گزارش خبرنگار مهر، بخش اول مصاحبه با ناجی سعدونی، مدیرعامل اسبق شرکت مهندسی و توسعه نفت (متن) با عنوان «۴۰ میلیارد دلار خسارت در میدان نفتی آزادگان / ثمره فسخ یک قرارداد» طی روزهای اخیر از نظرتان گذشت که طی آن قراردادهای میادین غرب کارون شامل یادآوران، یاران، آزادگان شمالی و جنوبی توسط وی امضا شده بود وهمچنین ابعاد مختلف میادین نفتی غرب کارون را مورد بحث و گفتگو قرار دادیم. اینک بخش پایانی مصاحبه از نظر گرامی تان میگذرد:
خبرنگار مهر: اشاره کردید که در توسعه میدان نفتی آزادگان جنوبی با کندیهایی رو به رو بودیم؛ چرا آزادگان جنوبی با چنین تأخیری مواجه شد؟
سعدونی: چون در بخش حقوقی و فنی حساسیتها بالا بود و از سوی دیگر، فضای تحریمها روی آزادگان جنوبی متمرکز شده بود. به عقیده من اگر با سرعت و شکیبایی بیشتری مذاکرات را با چینیها پیش میبردند و اگر میماندند، کار تمام میشد چون پروژه دستشان بود و نمیتوانستند کار را جلو نبرند؛ بهانهای هم نبود ولی آنها یک بحثی با ما داشتند که کمی جریان را کند کرد.
این بحث چینیها با ما بر سر زمان و جزئیات قرارداد بود؟
بله؛ ما میگفتیم که باید طبق زمانی که با ژاپنیها توافق داشتیم، پروژه را ۵۲ ماهه تمام کنند ولی آنها تاکید داشتند که ۵۲ ماهه امکانپذیر نیست از این جهت که در هر مورد باید تأیید ما و JMC را میگرفتند. ولی با اصرار ما سریعاً کالا خریده و وارد کردند، بخش مهندسی را پیش بردند و مقدمات حفاری را کلید زدند ولی سرعتشان مناسب نبود.
همین تولیدی هم که از غرب کارون انجام میشود مدیون قراردادهایی است که در دولت دهم امضا شد و امروز تبدیل به سند افتخار وزارت نفت در غرب کارون شده است. شما برای جلوگیری از این کندی کاری هم انجام دادید؟ ابزار شما برای اعمال فشار و مجبور کردن چینیها برای تسریع در کار چه بود؟
در زمان وزارت رستم قاسمی دو کار کردیم، یکبار خود ما یک دکلی (دکل شرکت نفتکاو) را داخل میدان بردیم که به آنها نشان دهیم اگر شما کار نکنید ما خودمان انجام میدهیم، یک کار دیگری که کردیم این بود که یک قسمت از آزادگان جنوبی را از قرارداد بیرون کشیدیم تا خودمان توسعه و بهره برداری از آن را انجام دهیم.
منظورتان میدان نفتی یاران است؟
بله ما سه کیلومتر از غربیترین ضلع شمالی جنوبی به طرف مرز را از آزادگان جدا کردیم با این تهدید که اگر به کارتان سرعت نبخشید، خودمان این بخش را توسعه میدهیم. این بخش که یک نوار باریک است به میدان یاران معروف شد و البته موضع و استدلال ما منطقی و در تعارض با قرارداد نبود.
با نخوت و خودبزرگ بینی و با امید واهی به اروپاییها، با غرور چینیها را اخراج کردیم این حرفها به معنی حمایت از چینیها نیست بلکه حسرت و تأثر از بابت معطل ماندن طرحهای مهم و هدر رفت ثروت ملی است چینیها اعتراض نکردند؟
چرا اعتراض کردند و میگفتند این کار درست نیست زیرا مخزن و میدان مشترک و یکپارچه است ولی واقعاً یاران شمالی و جنوبی جزو آزادگان جنوبی نبود. رستم قاسمی با قدرت حمایت کردند و نوذری بعداً و در ستاد اجرایی فرمان امام (ره) مدیریت خوبی کردند و ثمره این اقدام سال ۹۵ مشخص شد که یاران با ۳۰ هزار بشکه تولید نفت، به دولت یازدهم رسید.
همه این کارها یک علامت بزرگ است که در شرایط سخت تحریم میشود یک میدانی را از صفر تا صد توسعه داد. توسعه میدان یاران را به بهترین شکل پیش بردیم، تیم ستادی و فنی حرفهای برای آن تشکیل دادیم و با بهترین کیفیت و زیر قیمت اولیه، میدان را توسعه و به شرکت ملی نفت ایران تحویل دادیم. حتی بهره برداری از میدان را برعهده گرفتیم که همچنان ادامه دارد. این هم نمونه و مصداق عینی و عملی و نتیجه باور و اتکا به توان و ظرفیتهای تاریخی، فنی و مدیریتی داخلی کشور است.
چقدر زیر قیمت بود؟
قرارداد شرکت ملی نفت با شرکت ایرانی وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام (ره) در سال ۹۱ با مبلغ ۶۶۵ میلیون دلار در قالب قرارداد بیع متقابل امضا شد ولی درنهایت زیر ۶۰۰ میلیون دلار بسته شد. علاوه بر این یاران شمالی همچون آزادگان شمالی و یادآوران اضافه کاری و به عبارتی تحمیل هزینه یا COST OVERRUN بالای ۴۰ درصد نداشت. ۷۸ درصد ارزش و سهم این پروژه توسط شرکتهای ایرانی تأمین و اجرا شد و تاکید میکنم در روزهای سخت تحریم، کالاهایی که نیازمند واردات آن بودیم از شرکتهای اروپایی تأمین شد.
تعهد پیمانکار در یاران به موقع انجام شد؟
شروع توسعه میدان نفتی یاران در سال ۹۱ بود، در حالی که چینیها آزادگان شمالی را در سال ۸۷ کلید زدند؛ شرکت سینوپک چین هم میدان یادآوران را سال ۸۶ شروع کرد ولی هر سه پروژه فعال غرب کارون در تاریخ ۱۳ آبان سال ۹۵ همزمان و در یک مراسم با حضور رئیس دولت یازدهم راهاندازی شدند. یعنی یکی به فاصله سه سال و دیگری به فاصله ۳۰ ماه از یاران جلوتر بودند. البته بخش سطح الارضی و تعداد چاههای یاران شمالی به نسبت دو پروژه دیگر کمتر بود ولی اگر حتی همان هم بود در همان مدت زمان تمام میشد. این در حالی است که یاران یک مشکل بزرگ داشت و آن واقع شدنش در هور بود ولی ما سریع عمل شدیم و به سمت خشک کردن هور نرفتیم.
کل میدان نفتی یاران، چاهها و خطوط لوله در میدان یاران شمالی الآن زیر پوشش آب است و حتی ماهیگیری در آن رونق داشته و موجب کسب و کار است!
از تجربه توسعه میدان یاران میشود این نتیجه را گرفت که با کمک بخش داخلی و با استفاده از مدیران باتجربه و کارشناسان داخلی میَشود یک میدانی را از صفر تا صد به بهترین شکل توسعه داد و میشود در شرایط سخت تحریم کالای اروپایی هم آورد.
از تجربه توسعه میدان یاران میشود این نتیجه را گرفت که با کمک بخش داخلی و با استفاده از مدیران باتجربه و کارشناسان داخلی میَشود یک میدانی را از صفر تا صد به بهترین شکل توسعه داد و میشود در شرایط سخت تحریم کالای اروپایی هم آورد. ما در غرب کارون عملکرد خوبی طی سالهای اخیر نداشتیم و اگر پروژههایی که در زمان دولت قبل قراردادش تنظیم و امضا شد و در همان دولت عملیات توسعه آن کلید خورد، وجود نداشت قطعاً تا به امروز میادین یادآوران، آزادگان شمالی و یاران به سرنوشت آزادگان جنوبی مبتلا میشدند که با صد افسوس در وضعیت اسفناکی قرار دارد.
ما چینیها را به هر بهانهای در آزادگان جنوبی از دست دادیم؛ نباید از دست میدادیم و اگر قرار بود آنها را به هر دلیل اخراج کنیم باید یک برنامه بهتر و قویتری و سریعتر برای توسعه میدان مهم آزادگان جنوبی انجام میدادیم، چون آنها آزادگان شمالی را انجام دادند و ما یاران را ولی متأسفانه اینگونه نشد و البته مافات غیر قابل جبران و حسرت آن تا سالها در تاریخ صنعت نفت و کارنامه ما با اثر و خاطره و قضاوت منفی ثبت و باقی خواهد ماند.
چینیها قرار بود در آزادگان جنوبی چه کنند؟
طبق قراردادی که امضا شد، قرار بود سقف تولید در مهر ۹۵ به میزان ۳۲۰ هزار بشکه برسد و پس از ۱۸ ماه از آغاز کار، تولید ۵۰ هزار بشکه افزایش تدریجی داشته باشد. در سال ۹۳ هم باید برنامه فاز دوم توسعه نیز ارائه میشد تا در نهایت تا سال ۹۸ میزان تولید به ۶۰۰ هزار بشکه برسد. در سال ۹۱ که کار شروع شد و میزان تولید از آزادگان جنوبی بین ۴۰ تا ۵۰ هزار بشکه بود ولی به هرحال دولت یازدهم تصمیم گرفت قرارداد را به میل کارفرما و قصور پیمانکار خاتمه دهد.
با این اقدام و عدم اجرای بدیل جایگزین مشخص، حداقل ۲۰ میلیارد دلار ضرر ناشی از عدم النفع به کشور وارد شد که هیچ، بلکه چینیها ادعای هزینه حدود هفتصد میلیون دلاری مطرح کردند که باید شرکت ملی نفت ایران به آنها پرداخت کند. به نظر من اینکه چینیها کار نمیکردند دلیل لغو قرارداد نبود. آنها همزمان در شمال و جنوب میدان آزادگان در کشورمان مشغول فعالیت بودند که کار و تلاش و قراردادهای آنها در آبان ۹۵ کاملاً به ثمر نشست. مشکل این بود که چشم امید به غربیها دوخته شده بود.
از طرفی قراردادهای آزادگان شمالی و یادآوران پیشرفت داشتند و نمیتوانستیم آنها را ملغی کنیم، اما آزادگان جنوبی در ابتدای راه بود و متاعی جذاب و بزرگ برای شرکتهای بزرگ!
وقتی چینیها توسط وزارت نفت اخراج شدند باید چه میکردیم؟
خودمان میتوانستیم انجام بدهیم؛ اما نه به شکل امروزی که چاه هست، ولی خط لوله و کارخانه فرآورش نیست! دلیلش هم یاران بود که خودمان انجام دادیم ولی دو کم لطفی بزرگ به آزادگان جنوبی شد؛ یکی اینکه توسعه آن را از سی ان پی سی گرفتیم که آزادگان شمالی را توسعه دادند و دیگری آنکه خودمان برایش برنامهای نداشتیم در حالی که تجربه یاران پیش روی چشممان بود.
آزادگان جنوبی میدانی است که واقعاً مشمول ندانم کاری و سهل انگاری و بدکاری ما واقع شده است. این میدان بزرگترین میدان اکتشافی و بزرگترین میدان مشترک نفتی در بعد از انقلاب است و ۲۳ سال در دسترس ما بوده است؛ از سال ۷۶ که مذاکره آن شروع شد و ۵ حلقه چاه اکتشافی برای آن حفر شد تا به امروز، توسعه پیدا نکرده است؛ این واقعاً عجیب نیست؟! این در شرایطی است که یک میدان نفتی حداکثر بخواهد به بلوغ توسعه برسد حتی با اجرای پروژه تزریق گاز، نهایتاً بین ۸ تا ۱۰ سال زمان میبرد.
برخی معتقدند زمان معمول برای توسعه یک میدان بزرگ ۶ ساله است...
بله، اما نه در کشور ما و با شرایط کنونی از جهت عمدتاً مدیریت ضعیف و تا حدودی تحریم؛ این برای میادین بزرگ است که هدفگذاری اولیه آن بالای ۲۵۰ هزار بشکه است آن هم در شرایط عادی؛ ایران در تحریم بوده و هست و تأخیر در اجرای پروژه تا حدودی (حداکثر ۱۰ تا ۲۰ درصد) طبیعی است اما مساله این است که آیا ارادهای برای تصمیم گیری و انجام کار وجود دارد یا خیر؟ مثلاً در آزادگان شمالی، پروژه تقریباً ۸۵ ماهه انجام شد؛ یعنی ۳۳ ماه بیشتر از زمان در نظر گرفته شده در قرارداد.
آزادگان جنوبی میدانی است که مشمول ندانم کاری و سهل انگاری و بدکاری ما واقع شده است درباره آزادگان شمالی یکی از دلایل تأخیر در پروژه، بحث نیروگاه بود که باید به آنها برق میدادیم، من قرارداد نیروگاه را امضا کردم ولی مپنا به دلایلی نتوانست به تعهدات خود به موقع عمل کند که منجر به تأخیر اجرای پروژه شد؛ یا بحثهای زیستمحیطی که در گرفتن مجوزها، زمان زیاد صرف شد.
در مجموع میتوان گفت نیمی از تأخیر ایجاد شده در آزادگان شمالی، از طرف ما و نیمی از تأخیر هم از طرف آنها بود ولی، مهم تصمیم گیری و اجرای آن بود. اگر همانها هم اجرا نمیشد که الان چیزی برای عرضه نداشتیم.
مثل فازهای ۳۵ ماهه پارس جنوبی؛ با تأخیر انجام شد ولی انجام شد و اگر کسی به افزایش شدید تولید گاز کشور در حدود ۲۰۰ میلیون متر مکعب در روز افتخار میکند، به مدد همان قراردادهای «۳۵ ماهه» دولت دهم است.
میگویند چینیها گران کار کردند؛ نظر شما چیست؟
تا حدودی میتوان بر این ادعا صحه گذاشت ولی باید بررسی کرد و عوامل آن را پیدا کرد که چرا هزینهها افزایش داشت؛ شاید به دلیل تحریم بوده یا چینیها در شرایطی قرار داشتند که در موضع برتر خود را دانسته و خودشان را یکهتاز میدیدند، مثلاً اروپاییها در میدان نفتی دارخوین که یک مقداری مشکلتر و همراه با تزریق گاز بوده است، بسیار خوب کار کردند.
این در حالی است که باید در نظر داشت که توسعه میدان دارخوین واقعاً استثنایی بود و هزینه سرمایهگذاری برای هر بشکه ۶ هزار دلار بود. در صورتی که میانگین قیمتی چینیها در آزادگان شمالی و یادآوران بالای ۲۵ هزار دلار شد. این رقم در میدان یاران که توسط شرکت ایرانی انجام شد بین ۱۹ تا ۲۰ هزار دلار شد.
البته شرایط دارخوین از نظر مخزنی، برنامه توسعهای و شرایط زمانی با میادین غرب کارون بسیار متفاوت بود . در همین راستا ایتالیاییها این ادعا را داشتند که ما ضرر کردیم و ادعاهایی نیز مطرح کردند. در دوره رستم قاسمی و نوذری خیلی فشار آوردند پول بیشتری تحت عنوان cost overrun بگیرند که نمیدانم به کجا رسید که البته تا حدودی حق داشتند.
اگر کسی به افزایش شدید تولید گاز کشور در حدود ۲۰۰ میلیون متر مکعب در روز افتخار میکند، به مدد همان قراردادهای «۳۵ ماهه» دولت دهم است قبول دارید در حوزه سرمایهگذاری در بالادست، یک دو قطبی داخلی – خارجی دیده میشود؟
نمیتوان این مهم را کتمان کرد که یکی از پیشنیازهای اساسی برای توسعه صنعت نفت، بهرهگیری از سرمایه گذاری خارجی است ولی این بدان معنا نیست که اگر سرمایهگذاری خارجی نباشد باید تعطیل کنیم و دست روی دست بگذاریم. ما در آزادگان جنوبی در مقاطع مختلف زمانی برنامههای خوبی به وزارت نفت ارائه کردیم که میتوان با تکیه بر شرکتهای داخلی میادین را توسعه داد ولی به جایی نرسید.
ببینید سر همین قراردادهای IPC کلی زمان از کشور گرفته شد. این قرارداد هیچ مشابهی در دنیا نداشت، کارشناسان حقوقی میگفتند زمان زیادی لازم است تا خارجیها قرارداد را بخوانند تا متوجه شوند این چارچوب جدید چیست! این کار یکسال وقت میگرفت. اگر وزارت نفت در ابتدا قراردادهای بیع متقابل را تغییر میداد با یک اصطلاحات جزئی، اینگونه شاهد عقب ماندگی و کرختی در بالادست نفت نبودیم. زمان زیادی از دست دادیم و چیزی هم به دست نیاوردیم. گویی اینکه IPC را برای خودمان تعریف و ایجاد کردهایم. برای عقد قرارداد با شرکتهای داخلی آنهم به زبان انگلیسی. عاقبتش هم فعلاً معلوم نیست و پیشرفت چندانی در واگذاریهای انجام شده مشهود نیست.
این وقت کشی بیشتر از همه آزادگان جنوبی را متأثر کرد...
وقتی شما میگوئید آزادگان جنوبی برای ما مهم و استراتژیک است، باید برنامه داشته باشید. اینکه بگوییم فقط شل، بی پی و توتال میتوانند بیایند، شاید در نگاه نخست جذاب باشد ولی آیا این شرکتها با کاری که در آزادگان جنوبی طی ۶ سال اخیر شده، میتوانند برای ادامه توسعه میدان بیایند؟ در این دوره آزادگان جنوبی را تکه تکه کردند و به شکل نامتجانسی آن را توسعه (و یا پراکنده کاری) ناموزن دادهاند تا مثلاً ظرفیت تولید به ۱۲۰ هزار بشکه برسد! اصلاً مشخص نیست آزادگان جنوبی دست چه کسی و چه شرکتی بوده و برنامه توسعه و مدیریت این میدان مهم مشترک نفتی تحت مدیریت متن است یا پتروپارس یا شرکت نفت؟
وقتی شما از شل و توتال میگوئید باید به خودتان هم نگاه بیاندازید که چه کردید؟ با کیفیت حفاری چاههای آزادگان جنوبی که برخی نیازمند تعمیر هستند و مشکلاتی هم دارند، چگونه از همکاری با شرکتهای خارجی حرف میزنید؟ هر شرکتی به آزادگان جنوبی وارد شود بخش مهمی از سرمایهگذاری خود را برای جمع کردن پارهای از کارها ظرف این چند سال صرف میکند.
اینها هزینههایی است که به دلیل این افراط و تفریط، خودبینی و خود را برتر دانستن از دیگران به کشور تحمیل شده است آن هم فعلاً بدون عایدی و محصول مطلوب؛ اگر کسی بیاید از بعد کارشناسی و با نگاه کاملاً فنی مسائلی را مطرح کند جای تأمل دارد ولی اینکه با خود بزرگ بینی و بدون اندکی دانش و شناخت از بدیهیترین مسائل توسعه، تلاشهای گذشتگان را نادیده انگارد و در عوض، خود عملکرد بسیار بدی به جای بگذارید، حاصل جز هزینه تراشی و تأخیر برای کشور نیست، که در آزادگان جنوبی اتفاق افتاده است.
همین امروز غرب کارون باید حداقل یک میلیون بشکه در روز تولید نفت داشته باشد ولی الان چقدر ظرفیت تولید دارد؟ کسی نیست بپرسد چه کردید با غرب کارون؟ چاهها کجا هستند؟ کارخانهها احداث شدهاند یا خیر؟ چرا باید ظرفیت فعلی تولید در میادین غرب کارون فقط حدود ۳۰ درصد ظرفیت منطقی و قابل انتظار باشد (منظور ما از غرب کارون میادین غرب جاده قدیم اهواز – خرمشهر است زیرا دارخوین هم در غرب کارون واقع شده است)؟ آیا تولید از آزادگان جنوبی باید ۱۰۰ هزار بشکه باشد؟ آن هم بعد از ۲۳ سال از کشف این میدان؟! و در شرایطی که یک وزیر به تنهایی ۱۵ سال وزیر بوده است.
نه تنها کار مهمی انجام نشده بلکه یک شکلی از شلختگی هم بوجود آمده است...
دقیقاً؛ ما یک زمانی میگفتیم در زمان گذشته به بحث فلرینگ بی توجهی شده و جمع آوری گازهای همراه را همزمان با تولید نفت در نظر نمیگرفتند، ولی امروز بسیار بدتر از گذشته عمل میشود. میگفتند امکان ندارد در غرب کارون گازی بسوزد ولی الان دقیقاً ۱۲ سال است در این منطقه گاز میسوزانیم.
ثمره اخراج چینیها از آزادگان چه بود؟
با نخوت و خودبزرگ بینی و با امید واهی به اروپاییها، با غرور چینیها را اخراج کردیم این حرفها به معنی حمایت از چینیها نیست بلکه حسرت و تأثر از بابت معطل ماندن طرحهای مهم و هدر رفت ثروت ملی است، دو سال درگیر قراردادهای IPC بودیم، به نحوی برخورد میشد که گویی ۱۰۰ سال گذشته چارچوبی برای توسعه نداشتیم. دو سال هم معطل اروپاییها ماندیم که نیامدند، در نهایت هم سال ۹۵ مجدداً به چینیها گفتیم برای توسعه بیایند که طبیعتاً چینیها تغییر رفتار داده بودند و حالا دست بالا با آنها بود. با قاطعیت میگویم مشکل توسعه آزادگان پول نیست، تحریم نیست و نبوده است بلکه نداشتن درک و فهم کامل از اهمیت موضوع و جسارتا معلول خود بزرگ بینی است.
هفته گذشته قرارداد ساخت کارخانه فرآورش آزادگان جنوبی امضا شد؛ کمی دیر نبود؟
این کار باید در همان سال ۹۳ که وزارت نفت طرح حفاری ۱۵۰ حلقه چاه را در دستور کار قرار داد ، انجام میشد؛ مایه تعجب و تأمل است شما چاه حفاری میکنید ولی کارخانه و خط لوله احداث نمیکنید؟ خوب، این نفت از چاه بیرون بیاید باید به کجا برود؟ چرا بر اساس نتایج مناقصات (دو مرحله ) برای اجرای کارخانه (CTEP) اقدام نشد؟!
همین تولیدی هم که از غرب کارون انجام میشود مدیون قراردادهایی است که در دولت دهم امضا شد و امروز تبدیل به سند افتخار وزارت نفت در غرب کارون شده است میگویند دستگاههای فرآورش سیار آوردهاند...
استفاده از واحدهای فرآورش سیار برای مواقعی است که یا تولید بالا نیست و یا چاهها دور افتاده هستند و احداث یک واحد فرآورش مرکزی برای آنها صرفه اقتصادی ندارد. اما برای میدان آزادگان جنوبی استفاده از واحدهای فرآورش سیار آن هم برای چنین مدت زمانی اصلاً منطقی و اقتصادی نیست . از طرفی فلسفه دیگر و مهم استفاده از Early Production Facilities (EPF) برای شرایطی است که بخواهید هم میدان را بخوبی و در فرایند توسعه بهتر بشناسید و هم با پول و درآمد خود میدان آنرا توسعه دهید. در ضمن واحد سیار نصب شده در آزادگان وارداتی از ایتالیا با زمان و هزینه کمتر در داخل کشور قابل ساخت و تحویل است. این واحد کیفیت مطلوبی ندارد.
اطلاعی از وضعیت عراق در میدان مجنون دارید؟ خوب پیش میرود؟
طبق اطلاعات به دست امده آنجا هم مشکلاتی وجود دارد ولی بسیار جلوتر از ما هستند و بزودی تولیدشان بالاتر میرود نه به دلیل اینکه با شرکتهای بزرگ جهان همکاری میکنند بلکه به دلیل بی توجهی محض ۲۳ ساله ما به غرب کارون. همین تولیدی هم که از غرب کارون انجام میشود مدیون قراردادهایی است که در دولت دهم امضا شد و امروز تبدیل به سند افتخار وزارت نفت در غرب کارون شده است. برای این حداقل هم الحمدلله و به امید حداکثر در آینده نزدیک ان شاء الله.
نظر شما درباره شرکتهای اکتشاف و تولید (E&P) چیست؟
یک بحثی هم درباره شرکتهای اکتشاف و تولید یا همان E&P وجود دارد مبنی بر اینکه این شرکتها قرار بود تبدیل به شرکتهای بینالمللی شوند. چه شد که اینگونه نشد؟
اساساً تعریف E&Pهای ایرانی صرفاً توجیهی برای ورود چند شرکت اروپایی بود و نه روسی و چینی. گفته میشد شرکتهای ایرانی را به آن چند شرکت اروپایی معرفی میکنیم آنها خود حسب صلاحدید و تشخیص شأن به شرکتهای ایرانی برخی کارهای خدماتی را ارجاع میکنند و نه الزاماً کارهای مهندسی و پیچیده!
یک زمانی در این مملکت میگفتند شرکتهای ایرانی فقط هنر چاه زدن و سوراخ کردن مخزن را میدانند ولی صاحبان همان دیدگاه، آزادگان جنوبی را پر کردند از چاههایی که سالهاست تولیدی ندارند. تعریف شرکتهای اکتشاف مانند قراردادهای IPC تاکنون هیچ دستاورد مشخصی برای کشور نداشت.
تعریف شرکتهای اکتشاف و تولید بیشتر یک وقت کشی، اعطا درجه و رتبه بندی بدون محتوی و معنی واقعی و غیر مطابق با استاندارد جهانی و تفاخر بی مایه بود.
جهت اطلاع؛ ما در دو دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی در مناطق نفت خیز میادینی را بطور کامل توسعه دادهایم. سرکان-ماله کوه، نرگسی و قلعه نار و اخیراً میادینی دیگری همانند منصوری و کبود و توسط شرکت نفت مناطق مرکزی دانان و دالپری و سعادت آباد و سروستان و…و تعدادی دیگر در نوار مرزی غربی، همچنین میادین گازی تابناک، شانول، وراوی، هما، خانگیران، سرخون تعدادی از فازهای پارس جنوبی و در عسلویه و میادین گازی دیگر تماماً و بطور کامل توسط شرکتهای تابعه شرکت ملی نفت ایران توسعه یافتهاند. بنابراین تازه کار و تازه فهم نیستیم. ۱۱۰ سال پیشینه صنعت نفت داریم.
شرکت اکتشاف ما هم قبل و بعد از انقلاب سابقه درخشانی داشته و افزایش حدود ۲۵ تا ۳۵ درصد و شاید بیشتر اکتشافات ما در نفت و گاز در بعد از انقلاب ، حاصل کار مدیریت اکتشاف ما بوده است. آنچنان از E&P صحبت میکنیم که انگار خالق آن هستیم و کار و فخری بزرگ برای صنعت نفت خلق کردیم! خیر همه این تجارب بوده و کاملاً مستند است، ما نمیبینیم .
در ضمن نکته جالبی برای شما بگویم. در فرانسه Total ، در روسیه Roseneft, Lukoil , Gasprom، در اتریش OMV ، در نروژ یک شرکت معروف مثل Statoil و در ایتالیا شرکت ENI ، در برزیل Petrobrus، در مالزی Petronas، در انگلستان شرکت BP، در اسپانیا شرکت Repsol و در چین یکی دو شرکت مثل CNPC و SYNOC و اخیراً Sinopec تحت عنوان شرکتهای IOC و NOC کار E&P را انجام میدهند و در آمریکا هم حداکثر چند شرکت مهم و ما در ایران ظرف شش ماه بیست شرکت E&P خلق میکنیم که اغلب آنها تا مدتها بیکار بودهاند و در پرداخت حقوق نیروهای خود در ماندهاند .
اخیراً هم تعدادی کار در قالب ۲۸ میدان و یکی دو مورد در دریا واگذار شده که ماهیتاً ربطی به مقوله E&P ندارد و همان EPC/EPD قدیمی است و پیمانکار مسئولیتی در مخزن و تولید ندارد و البته توسعه دو-سه میدان را چون اروپاییها نیامدند به ناچار به دو – سه شرکت به اصطلاح E&P از نوع تعریف خودمان واگذار کردهایم که البته بعد از سه سال پیشرفت خاصی حاصل نشده است.
توضیح بیشتر اینکه دکل دار در حالت معمول جهانی شرکت E&P نیست و به E&P سرویس میدهد . شرکتی که واحد بهره برداری و خطوط لوله انتقال نفت و گاز را اجرا میکند یا اینکه راه و باند میسازد و یا مشاور است! و اساساً کار اجرایی نکرده E&P نیست.
ما همه اینها را ظرف شش ماه بررسی مدارک به E&P تبدیل کردهایم. جالب اینکه گفته میشد (مقامات ارشد وزارت نفت دو – سه سال پیش در جلسه حضوری میگفتند.) این E&P های داخلی را صرفاً به عنوان E&P به شرکتهایی چون BP, Shel، Total معرفی میکنیم. حق انتخاب و تصمیم ارجاع کار با E&P های اروپایی است.
پس به عبارتی در معرفی شرکتهای اکتشاف و تولید کار تازه ای انجام نشده، درست است؟
بله؛ ما تعریف E&P را هم عوض کردیم . به جای اینکه در جهت ساخت تجهیزات و خودکفایی اقدام کنیم ، معانی و مفاهیم را باز تعریف کردهایم ، آنهم بدون پشتوانه و محتوی و ناسازگار با ادبیات صنعت نفت در دنیا.
جالب است بدانید شرکت نفت خودمان که بیش از یک قرن در اعداد بزرگترین E&P های جهان بود او را از E&P صلب اختیار کردهایم و حتی اعطا درجه E&P از نوع خودمانی را به معاونت مهندسی دادهایم که دو مدیر سابق و لاحقش هم سابقه نفتی ندارند!
همه این موارد را بر اساس دانش اندک و تجربه و خیرخواهی عرض کردهام تا ان شاءالله و احیاناً مورد توجه و استفاده کمیسیون انرژی جدید و برنامه ریزان صنعت نفت در آینده واقع شود.
میزان تولید نفت از غرب کارون از ابتدای فعالیت چه میزان بود؟
ظرف ۲۴ سال فعالیت وحضور در غرب کارون و در نظر گرفتن حداکثر ۸ سال برای توسعه و بعد از این همه ادعا فقط در حدود ۶۰۰ میلیون بشکه نفت بصورت تجمعی از غرب کارون استخراج کردهایم که این مقدار با نفت در جای منطقه غرب کارون که متجاوز از ۷۰ میلیارد بشکه است و با همان معدل ضریب بازیافت مورد ادعای خودمان در میادین نفتی کشور یعنی حدود ۲۴ درصد همخوانی ندارد. اعتقاد دارم برداشت از غرب کارون ظرف یک مدت زمان حداکثر ۵ سال در همین شرایط کنونی میتواند به یک میلیون بشکه در روز برسد.
لطفاً بیشتر توضیح دهید...
موضوع و مسئله را از یک زاویه و روزنه دیگر علم مخزن بطور کلی خدمت شما توضیح دهم. اگر ضریب بازیافت همان معدل ۲۵ – ۲۴ درصد فرض شود و تولید ظرف یک صد سال آینده بدون احتساب پیشرفت تکنولوژی از نوع تولید Primary و اولیه باشد و نه ثانویه و ثالثیه و بطور خطی فرض کنیم هر ۱۰ سال ۱۵ درصد افت تولید داشته باشیم و تولید را با یک میلیون که حداقل ظرفیت غرب کارون است شروع کنیم، ظرف مدت یک صد سال با ضریب بازیافت ۲۵ درصد و (افت تولید ۱۵ درصد به ازای هر ۱۰ سال) حدود ۱۷ میلیارد نفت از غرب کارون (که دارای بیش از ۷۰ میلیارد بشکه نفت درجا است) برداشت میشود.
در همه این اعداد و آمار جانب احتیاط را در نظر گرفتهام و این حداقل است. با روند کنونی ۶۰۰ میلیون بشکه برداشت ظرف ۱۴ سال (بدون در نظر گرفتن ۸ سال دوره توسعه) همین مقدار برداشت (۱۷ میلیارد بشکه) ظرف ۴۰۰ سال برداشت میشود که خلاف علم و دانش و معمول صنعت بالادستی نفت است.
نظر شما