خبرگزاری مهر، گروه سیاست-مهدی ناصحی؛ امروزه نوع روابط میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران سوالاتی را برای جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب مطرح ساخته از جمله اینکه اصولاً چرا و بنا بر چه دلایلی آمریکا همواره در حال درگیری و ایجاد تنش با ایران است؟ چرا روز به روز به دامنه این اختلافات توسط مقامات کاخ سفید افزوده میشود و دورنمای مثبتی در رابطه با این روابط وجود ندارد؟ و آیا اصولاً آرمانهای ارزشی و انقلابی و اسلامی به چه میزان در این جدال موثرند؟ آیا جمهوری اسلامی و مردم ایران با آمریکا مخالفند و یا ایالات متحده منشأ این درگیری هاست؟ نقطه شروع نفرت مردم ایران و آغاز مخاصمه طرف آمریکایی با ما کجاست؟
این ها سوالات و ابهاماتی است که در حال حاضر، بنا بر پاسخهای احتمالی جهت گیری جوانان ما را نسبت به این روابط پر از تنش و حاشیه شکل میدهد. پاسخ اکثر ایشان به این سوالات مخصوصاً نقطه شروع این درگیری تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان مسلمان خط امام (ره) و تحریم ایران توسط امریکاست.
برای پاسخ دقیق بایستی تحلیلی تاریخی و مبتنی بر اسناد نسبت به روابط ایران و ایالات متحده آمریکا ارائه کرد؛ روابط دیپلماتیک رسمی ایالات متحده آمریکا با ایران در سال ۱۲۶۲ شمسی با تأسیس کنسولگری این کشور آغاز شد. تا سال ۱۳۲۰ شمسی یعنی اواخر جنگ جهانی دوم، اولاً به واسطه سیاست انزواگرایی و نگاه به درون دولت آمریکا پس از بحران مالی ۱۹۲۹، ثانیاً شرایط منطقه و حضور استعمار پیر بریتانیا و رقابت شدید این کشور با روسیه تزاری و شوروی بر سر تسلط بر منابع ایران، ایالات متحده آمریکا علاقه چندانی به حضور و مداخله در امور داخلی کشوررا نداشت.
با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین به رهبری آمریکا و تغییر رویکرد این کشور به مداخله گرایی در سایر کشورها و عرصه بین الملل از طرفی و تضعیف شدید سیاسی و اقتصادی کشورهای اروپایی به واسطه ویرانیهای ناشی از جنگ از سوی دیگر و عدم آسیب زیرساختهای ایالات متحده عملاً آمریکا با پیشرفتهای خیره کننده و تسلط دلار عنان رهبری جهان را در دست گرفت. با توجه به نیاز این کشور به منابع اولیه و حاملهای انرژی (نفت و گاز) و همچنین بازار مصرف در صدد مداخله در امور داخلی سایر کشورها برآمد. لقمه آماده ایران بود که به واسطه خروج رضا شاه پهلوی دچار خلأ قدرت و حاکمیت بود و از طرفی سایر کشورهای مدعی عرصه را برای مداخله در ایران خالی کرده بودند، بهترین زمان برای شکار این مروارید درخشان در آسیای جنوب غربی (خاورمیانه) برای آمریکا مهیا کرد.
روابط میان این دو کشور از ابتدای فاز جدید یک رابطه یک سویه مبتنی بر منافع ایالات متحده بوده است. همزمان با این تلاش برای نفوذ در ایران بروز و ظهور اندیشههای وطن پرستانه جدید با همکاری روشنفکران و روحانیون و بسیج مردمی منجر به حرکتهای اصلاحی در مسیر قطع دست بیگانگان از منابع بیکران ایران شد. مهمترین اینها جریان ملی شدن صنعت نفت به رهبری مرحوم آیت الله کاشانی و محمد مصدق بود. با گسترش روحیه وطن پرستی میان مردم چه در عرصههای اجتماعی و چه در حوزههای حاکمیتی، از سوی آمریکاییها بیم فروپاشی نظام سلطنتی پهلوی میرفت و در اولین اقدام جدی در مداخله در امور داخلی سایر کشورها اقدام به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با مشارکت عناصر خود فروخته داخلی و افسران اطلاعاتی خود کرد.
مشارکت امریکاییها در کودتای ۲۸ مرداد اگرچه در ابتدا به صورت محرمانه بود ولی درک ملت ایران از این کودتا کاملاً با واقعیت این دخالت سازمان یافته مطابقت داشت و مردم از همان ابتدا قائل به مداخله غیرقانونی ایالات متحده آمریکا در سرنگونی دولت مصدق بودند. انتشار اسناد محرمانه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در ماه اوت سال ۲۰۱۳ تحت عنوان عملیات آژاکس به صراحت در خصوص این دخالت، واقعیتهای غیر قابل خدشهای را برملا ساخته که نشان دهنده عمق خوی اسکتباری و مداخله گرایانه این کشور در امور داخلی ایران است.
در نتیجه نفرت مردم ایران از آمریکا و دشمنی این کشور ارتباط معناداری با پیروزی انقلاب و تسخیر لانه جاسوسی نداشته هر چند در پذیرش این اقدام دانشجویان از سوی افکار عمومی قطعاً مؤثر بوده است. ریشه این اختلافات در این مداخله ظالمانه و تسلط همه جانبه ایالات متحده آمریکا بر رژیم شاهنشاهی و دولتهای پس از دولت محمد مصدق تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است.
اصولاً هیئت حاکمه مستکبر آمریکا به واسطه کوتاه شدن دست خود از منابع سرشار و موقعیت استراتژیک ایران از همان ابتدای انقلاب در صدد سرنگونی نظام نوپای اسلامی با استفاده از انواع و اقسام روشها از جمله حمله مستقیم نظامی و حمایت از متجاوزین به خاک ایران و نفوذ و ترور و تحریم برآمد که به لطف الهی و مشارکت مردم در حمایت از نظام اسلامی همه تیرهای زهرآگین آنان به سنگ خورده و خواهد خورد.
نظر شما