مهر گزارش می دهد؛

قطار عادی‌سازی در ایستگاه بحرین/مأموریت پادوهای«پدر خوانده»؟!

قطار عادی‌سازی در ایستگاه بحرین/مأموریت پادوهای«پدر خوانده»؟!

عربستان سعودی در شطرنجِ «عادی سازی روابط با تل آویو» سربازان و پادوهای بی اهمیت را به مصاف فرستاده است تا در صورت فراهم بودن شرایط، این کشور خود عادی سازی روابط با اسرائیل را علنی کند.

خبرگزاری مهر، سرویس بین الملل- مهدی عزیزی: قطار عادی سازی یا به عبارت دقیق‌تر، رسمیت یافتن روند عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، همانطور که از پیش هم مشخص بود، به ایستگاه بحرین رسید.

البته بحرین بیش از سایر کشورهای عربی و جلوتر از آنها در این مسیر گام برداشت؛ آن هم درست در زمانی که نخستین گام برای اجرایی شدن طرح معامله قرن در این کشور برداشته شد. برگزاری نشست اقتصادی معامله قرن در بحرین که از ماه‌ها پیش انجام شد، نشان داد که بی تردید بحرین در این مسیر متفاوت از سایر دوستان عربی خود در خلیج فارس نیست.

در این میان، از بحرین می‌توان به عنوان یک مدل سیاسی تحقیرآمیز و وابسته به عربستان سعودی و فاقد استقلال ملی و پشتوانه مردمی نام برد که شاید اصطلاح «پادوی عربستان» برازنده آن باشد. اما نکته مهم آن است که دلیلِ انتخاب امارات و بحرین به عنوان نخستین کشورها برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، در چارچوب ساختار تشکیل دهنده این کشورها و وابستگی دیکتاتورهای عربی به رژیم صهیونیستی تفسیر می‌شود؛ رژیم‌های دیکتاتوری که پایداری و تضمین حیات سیاسی خود را در امتیازدهی به رژیم صهیونیستی می‌دانند و برخی از آنان بر پایه یک توافق انگلیسی یا آمریکایی شکل گرفته‌اند. برخی از این رژیم‌های دیکتاتوری همچنین فاقد استقلال سیاسی و پشتوانه مردمی هستند.

در این میان، از بحرین می‌توان به عنوان یک مدل سیاسی تحقیرآمیز و وابسته به عربستان سعودی و فاقد استقلال ملی و پشتوانه مردمی نام برد که شاید اصطلاح «پادوی عربستان» برازنده آن باشد.

بیشتر کشورهایی که در چارچوب روابط بین‌الملل به آنها کشورهای کوچک یا ذره بینی گفته می‌شود، یا بر اساس توافق‌های سیاسی شکل گرفته‌اند و بر اساس مؤلفه‌ها و شاخص‌های تشکیل دهنده ملت به دنبال فرصتی برای تداوم قدرت خود و یا حتی حذف رقبای سیاسی در داخل هستند یا به دلیل فقدان همین عناصر درصدد همراهی و همگرایی با سیاست‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی در عرصه منطقه‌ای و جهانی هستند.

همانگونه که پیشتر هم در تحلیل‌های گزارش به آن اشاره شد، قدرت و میزان تأثیرگذاری این کشورها در عرصه افکار عمومی ملت‌های عربی آنچنان نیست که بتواند نقش برجسته ای در پرونده فلسطین ایفا کند و دقیقاً به همین خاطر است که اسرائیل و ترامپ این کشورها را به عنوان ایستگاه نخست عادی‌سازی روابط انتخاب کرده‌اند؛ چراکه از طرفی به دلیل نداشتن ظرفیت و اشتراکات ملی و ترکیب جمعیتی ناهمگون نگران واکنش‌های مردمی در این کشورها نیستند و از سوی دیگر می‌تواند معیار و سنگ محک خوبی برای سنجش واکنش سایر ملت‌های اسلامی و عربی در برابر این فرآیند خطرناک و تهدید آمیز باشد.

بخش زیادی از جمعیت امارات را خارجی‌ها تشکیل می‌دهند. از طرفی این کشورها از لحاظ تأثیرگذاری تاریخی و فرهنگی بر پرونده فلسطین، اهمیت راهبردی ویژه ای ندارند. در عوض، این کشورها در راستای تقسیم مأموریت هایی ایفای نقش می‌کنند که آمریکا از پیش تعریف کرده است.


با این حال باید بر این نکته تأکید کرد که ترامپ به جز آنکه به دنبال استفاده انتخاباتی از موضوع عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی است، احساس می‌کند اگر با این امارت‌ها و جزایر به نتیجه برسد آنگاه مسیر عادی سازی روابط با اسرائیل برای کشورهای دیگر فراهم خواهد شد یا دست کم هزینه‌های آن کاهش خواهد یافت.

عربستان سعودی در این بازی شطرنج سربازان و پادوهای بی اهمیت را به مصاف فرستاده است تا در صورت فراهم بودن شرایط، خود این کشور عادی سازی روابط با اسرائیل را علنی کند. این موضوع حتی با مصری‌ها هم مطرح شده است. البته آنها همچنان منتظر واکنش ملت‌های عربی و اسلامی نیز هستند. در اینجاست که «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر و برخی پادشاهان عربی از این روند حمایت می‌کنند. مشخص است که شاید ایستگاه بعدی- البته چنانچه ارزیابی‌ها به آنها این اجازه را بدهد- کشورهای مهم عربی باشند که نقش مهمی در عرصه سیاسی فلسطین ایفا می‌کنند.

در کل می‌توان گفت که عربستان سعودی در این بازی شطرنج سربازان و پادوهای بی اهمیت را به مصاف فرستاده است تا در صورت فراهم بودن شرایط، خود این کشور عادی سازی روابط با اسرائیل را علنی کند. این موضوع حتی با مصری‌ها هم مطرح شده است.

بی تردید این شوی سیاسی آمریکا تنها مصرف انتخاباتی دارد و می‌توان آن را در راستای طرح‌هایی چون معامله قرن، طرح الحاق کرانه باختری، ضمیمه شدن بخش‌هایی از جولان اشغالی، انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس و اکنون نیز عادی سازی روابط با کشورهای عربی ارزیابی کرد.

با این حال آنچه که اتفاق افتاد آن بود که تمام گروه‌های فلسطینی با تمامی پسوندها، شیوه‌های مبارزه، رویکردها و اختلاف سلیقه‌ها به یک وحدت رویه رسیده‌اند و نتایجی به دست آمده که در طول این سال‌ها دست یازیدن به آن شاید به این آسانی میسر نبود. اینکه قومیت گرایی عربی یا صرف عربیت بدون استناد به آموزه‌های اسلامی و بدون گزینه مقاومت نه تنها نمی‌تواند ملت فلسطین را به آرمان خود نزدیک کند؛ بلکه در طول این سال‌ها اعتماد به این اردوگاه یعنی روند سازش، سطح خواسته‌های ملت فلسطین را از تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی تا عقب نشینی از شهرک‌سازی در مناطق فلسطینی تنزل داده است.

کد خبر 5021452

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • مهران فر IR ۰۹:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۲
      0 0
      درست طبق پیش بینی سید مقاومت