خبرگزاری مهر، گروه سیاست- احمد رستمی؛ کمتر کسی از تحلیلگران و مراکز امنیتی و اطلاعاتی آمریکاو رژیم صهیونیستی گمان میکردند که جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی که با انگیزههای سرنگون کردن انقلاب نوپای ایران برنامه ریزی شد به فصل جدیدی از توانمندی و حضور ایران در عرصه سیاسی و نظامی منطقه و جهان بیانجامد.
دقیقاً همین ارزیابیهای اشتباه و محاسباتی به تکرار رفتار و رویکردهای سیاسی و نظامی گذشته و کنونی در منطقه منجر شد.
با آنکه نگرانی و هراس امریکاییها و بهطور کلی اردوگاه غرب از انقلاب ایران قابل درک بود اما آنان هیچگاه نتوانستند مانع از بازتولید گفتمان ایران در منطقه شوند.
اما به هر حال با تمامی طراحیها، انقلاب ایران به پیروزی رسیده بود. انقلابی که قرار نبود در مرزهای ایران باقی بماند که البته این موضوع تفسیری متفاوت از ایران هراسی داشت. ذات و محتوای عمیق نقشه راهی که ایران را به پیروزی رسانده بود به اندازهای قدرتمند و ارزشمند بود که بتواند دیدگاه و رفتارهای منطقهای و جهانی را تغییر دهد.
دست کم بیشترین تأثیرگذاری را در میان جنبشهای مردمی اصیل منطقه و جهان داشته باشد.
اما درک و شناخت تمامی ویژگیهای انقلاب ایران مانع از ادامه توطئهها و سناریوها علیه آن نشد. بویژه اینکه تأثیرات حداقلی انقلاب ایران در رویکرد جنبشهای منطقهای احساس شد. بویژه جنبشهایی که در فلسطین با پسوندهای اسلامی و رویکرد و مدلهای جدید شکل گرفت.
بنابراین بعد از سناریوهای ناموفق کودتا و بازگرداندن ساختار سیاسی گذشته، تحریک صدام برای جنگ علیه ایران بهترین گزینه آنان بود.
میتوان گفت که جدا کردن ملتهای دو کشور ایران و عراق با بیشترین اشتراکات مذهبی، دینی و فرهنگی و نیز مصروف کردن توان انقلاب نوپای ایران به یک درگیری در خارج از مرزها بمنظور کاهش تأثیرگذاری آن در خارج و نیز ایجاد بحران داخلی و نارضایتی مردمی از مهمترین اهداف این جنگ بود که در کنار انگیزه اساسی یعنی مانع شدن از شکل گیری یک الگوی متفاوت و متضاد با اهداف غرب در منطقه دنبال میشد.
انقلاب ایران ساختار و ترکیب منطقهای و جهان را بر خلاف منافع غرب و آنچه نظم نوین جهانی نامیده میشد، تغییر داد.
جنگ با تمامی تلخی و رنجهایی که داشت اما بر خلاف ارزیابیها بر توانمندیهای نظامی و اقتدار آن افزود. فصل و ادبیات جدیدی در انقلاب ایران شکل گرفت. از اینرو میتوان جنگ تحمیلی را تضمین و تکمیل انقلاب دانست.
توان دفاعی و توانمندیهای نظامی ایران به شکل شگفت انگیزی ارتقا یافت. ایران بجز اینکه در داخل با سناریوهای بحران اقتصادی و سیاسی مقابله میکرد در خارج نیز در برابر صف طولانی از کشورهایی قرار داشت که در نقاب صدام به جنگ آن آمده بودند.
با وجود تراکم مشکلات اما انقلاب نوپای ایران همچنان در رویکرد سیاسی، رسانهای اولویت گفتمان خود (مقاومت در برابر اسرائیل و آمریکا) را رها نکرد و حتی نیم نگاهی نیز به جنبشهای منطقهای داشت.
همین تجربیات دوران دفاع مقدس بود که به شکل گیری الگوهای جدیدی در منطقه انجامید که میتوان ان را نسخههای منطقهای الگوی دفاعی ایران دانست.
در تحولات بعدی منطقه نیز همین الگو به کمک کشورها و ملتهای منطقه آمد. گروههای مقاومت اسلامی در فلسطین شکل گرفت. مبارزه مسلحانه گروههای فلسطینی در برابر رژیم صهیونیستی به عنوان یک هدف مشروع لحاظ شد.
حزب الله در لبنان تأسیس شد که به ایجاد اردوگاه قدرتمندی برای دفاع از خاک این کشور و نیز مبارزه در برابر توسعه طلبی و اشغالگری اسرائیل توانست تا اندازه زیادی قواعد بازی و توازن نظامی منطقهای را تغییر دهد.
حشد شعبی نیز جدیدترین مدل و الگوی دفاعی در برابر تروریسم در عراق توانست مانع از تهدیدات داعش و گروههای تکفیری شود. در سوریه ترکیبی از این الگوها نیز توانست کشوری را که براساس ارزیابی آمریکا تا آستانه سقوط پیش رفته بود سرپا نگاه دارد.
از اینرو تفسیر افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی آمریکا و هجمههای رسانهای را میتوان در ویژگیهای انقلاب ایران و توانمندی آن در گذر از بحرانها دانست.
نظر شما