خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: داود خدایی نویسنده و پژوهشگر در یادداشتی با عنوان «روایت خاکریزهای پنهان جنگ» به کتاب «فرماندهان نبرد» نوشته ساسان ناطق پرداخته که بناست در قالب یکمجموعه هفتجلدی خاطرات فرماندهان ردهبالای دوران دفاع مقدس را در بر بگیرد و جلد اولش، همزمان با هفته دفاع مقدس امسال و چهلسالگی دفاع مقدس رونمایی شد.
مشروح متن اینیادداشت در ادامه میآید:
«جنگ تحمیلی خیلی زود فرماندهانش را شناخت؛ فرماندهان جوانی که در اولین روزهای جنگ تحمیلی جلوی دشمن سینه سپر کردند…» این، بخشی از شروع نویسنده برای کتاب «فرماندهان نبرد» است؛ میتوان اینگونه گفت که؛ جنگ تحمیلی خیلی زود نویسندگانش را شناخت؛ نویسندگان جوانی که قلم و هنر خود را برای ثبت و ضبط خاطرات جنگ و انتقال آن به کار گرفتند و از گلوله، آتش، مقاومت، عشق و حیات و وطن نوشتند.
فرماندهان نبرد عنوان جلد اول از مجموعه کتابهایی است با همین نام که در آن وقایع و تجربیات جنگ دوباره از زبان فرماندهان خط اول نبرد بازروایی میشود. این اثر در قالب تولیدات کارگروه «نهضت خاطرهگویی دفاع مقدس» منتشر شده است. این نهضت با فرمان مقام معظم رهبری و حکم ایشان به سرلشکر رحیم صفوی، شروع شده است؛ شروعی مبارک و امیدوارکننده
«فرماندهان نبرد» هفت نبرد را از دریچه نگاه هفت فرمانده روایت میکند که در اینجا به بعضی از ویژگیهای خاص آن، اشاره میشود.
اول: این خاطرات در قالبی زیبا و شکیل به مخاطب ارائه شده است که نشاندهندهی احترام متولیان پروژه به شعور خوانندگان است. طرح روی جلد متفاوت و جذاب با ترکیب رنگ خوب و ملایم آن، ضمن چشمنواز بودن، باعث میشود مخاطب از بعد بصری نیز، از کار خوشش بیاید. هیچ یک از اجزا تشکیلدهنده طرح روی جلد بهتنهایی برجسته نشده، ولی همه در کنار هم، مانایی طرح را در ذهن مخاطب شکل داده، القاکننده معنای واحدی هستند. مهندسی کتاب اعم از طراحی، صفحهآرایی و چاپ به درستی برنامهریزی و اجرا شده است؛ مسئلهای که بیشتر تولیدات حوزه ادبیات پایداری از آن رنج برده، ضربه میخورند.
دوم: یکی از نویسندگان حرفهای جنگ، ساسان ناطق است. شاید بهتر است بگویم این جنگ بود که ناطق را کشف کرد. ناطق به عنوان یک داستاننویس شناخته شده، وارد حوزه مستندنگاری شد و آثاری متفاوت را در حوزه جنگ نوشت. همین ویژگی او باعث میشود آثارش علاوه بر مؤلفههای خاطرهنگاری، از بعد عناصر داستانی مشترک با خاطرهنوشت نیز مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد. خاطرهنوشت ماهیتی دوگانه دارد که بخشی از آن برگرفته از تاریخ و بخش دیگر آن مربوط به داستان است. هر خاطرهنوشت با توجه به شگردهایی که در آن بهکار رفته، به یکی از این دو ژانر گرایش دارد. یکی از ملاکهایی که میتواند گرایش داستانی خاطرهنوشتهها را پررنگ نماید، استخراج و تحلیل عناصر داستانی در آن است. استفاده منطقی از ابزارهایی چون گفتکو، شخصیتپردازی، فضاسازی، عنوان اثر، شروع و پایان مستحکم، همچنین فلاشبک، باعث جذابیت در اثر شده، آن را از یکنواختی بعضی خاطرهنوشتها، جدا میکند.
- فرماندهان نبرد هفت فصل دارد که هر کدام را یک فرمانده روایت کرده است. عناوین فصلهای کتاب (نبرد موشکها، شیرهای جوان، نبردِ سال سخت، سرزمین پیشمرگان، زرهپوش، تفنگی برای مهریه و دژ) چشم و گوشنواز است. اگر مؤلفههای یک عنوان خوب را در ذهن مرور کنیم، به قوت و کارکرد آنها پی میبریم. در بیشتر عناوین انتخابی، نوعی موسیقی پنهان وجود دارد که القاکننده حالت حماسی آن بوده، محتوای خاطرات را شنیدنی و دیدنی میکند. همچنین، هر یک از فصلهای کتاب، به تنهایی جامع و کامل بوده، میتواند در جذب مخاطب و تشویق وی بر خواندن اثر، تأثیرگذار باشد.
- در شروع خاطرات از شگردهای داستانی استفاده شده است؛ شروعی که هم زیباست، هم ضربه دارد. یک شروع خوب میتواند خواننده را بیهیچ مقدمه و هدر رفتِ زمان، وارد فضای خاطره نموده، ذهن او را درگیر اتفاق نماید.
شروع و نقطه شروع باید علامت سوالهایی را در ذهن مخاطب به وجود آورد تا خواننده برای رسیدن به جواب سوالها، چارهای جز دنبال کردن نوشته نداشته باشد. «وقتی روی تابوت را برداشت»، «ناگهان صدای تیراندازی بلند شد»، «خبر تکاندهنده بود» و «کمکم داشت چشمهایم گرم میشد که با شنیدن خبر از جا پریدم»، جملات آغازین تعدادی از روایتهای این کتاب است که هر یک به تنهایی اتفاق داستانی بوده، مابقی تفسیر این جملات.
- معرفی شخصیت راوی و شخصیتهای فرعی خاطرات، هم از بعد ظاهری و هم درونی، در بازه زمانی اندکی که نویسنده در اختیار داشته، بهدرستی انجام گرفته است و بهراحتی میتوان برای هر یک تصویری ذهنی را متصور شد.
- دیالوگهای به کار رفته در خاطرات به گونهای انتخاب شده که نمیتوان جمله دیگری را غیر از جملات به کار رفته، جایگزین کرد. همچنین دیالوگها به مکالمه تبدیل نشده و توانسته به وظایف ذاتی خود که کمک به شخصیتپردازی و پیشبرد روایت است، کمک زیادی کند.
- فضاسازی روایتها نیز به مدد ذهنیت داستانی نویسنده، متناسب با اتفاق و موقعیت رخداد، از گفتههای راوی استخراج، و به زیبایی به تصویر بدل شده است.
سوم: سوال اساسی در مورد این اثر ضرورت نگارش «فرماندهان نبرد» است؛ آن هم در شرایطی که بیشتر این خاطرات در کتابهای دیگر منتشر شده است! این سوال با خوانش عمیق خاطرات پاسخ داده میشود: «زاویه دیدی که نویسنده برای راوی خود نسبت به اتفاقات مشخص کرده و منظری که به رویدادها نگاه شده.» البته این ویژگی تنها به این اثر ساسان ناطق معطوف نمیشود. هر یک از آثار این نویسنده با اثر ماقبل خود تفاوتهای ساختاری در نحوه روایت و نوع زبان انتخابی داد. در واقع نویسنده به هر اثر خود مؤلفه جدیدی اضافه میکند که این امر به هر یک از نوشتههایش، شخصیت مستقلی میدهد.
فرماندهان نبرد نیز از این قاعده مستثنی نیست. در واقع میتوان گفت این اثر روایت خاکریزهای پنهان جنگ، از پشت خاکریزی پنهان است. مخاطب امروز دنبال همین خاکریزهای پنهان است چراکه کشف این اطلاعات و اتفاقات برایش جالب است. اگر با نگاهی هنرمندانه و تیزبینانه به جنگ نگاه کنیم، با انبوهی از این خاکریزها روبهرو خواهیم شد که فتح هر یک، میتواند خوراک ذهنی میلیونها مخاطب باشد. همچنین، با تصرف این خاکریزها، پازلهای مفقوده جنگ، به درستی در جای خود مینشیند و تصویر جنگ هر روز کامل و کاملتر میشود.
نظر شما