۱۴ آبان ۱۳۹۹، ۱۴:۲۲

قصه «بودجه» و غصه «فرهنگ»-۱؛

کدام مدیر فرهنگی بی‌کفایت را بازخواست کرده‌ایم؟/غفلت‌های بودجه‌ای

کدام مدیر فرهنگی بی‌کفایت را بازخواست کرده‌ایم؟/غفلت‌های بودجه‌ای

پیروز ارجمند پژوهشگر و کارشناس مسائل فرهنگی هنری با اشاره به سنتی شدن فرآیند بودجه‌بندی برای فرهنگ و هنر، از مدیران فرهنگی کشور خواست تا در روش‌های مدیریتی خود تجدیدنظر کنند.

پیروز ارجمند آهنگساز و مدرس دانشگاه که طی دوره‌های مختلف فعالیت خود علاوه بر فعالیت در عرصه‌های مختلف آهنگسازی و نوازندگی مدیریت مرکز موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به عهده داشته است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره فرآیند فعلی تخصیص بودجه به فعالیت‌های فرهنگی و هنری در کشور گفت: قبل از هر نکته‌ای درباره موضوع مهم «بودجه فرهنگ و هنر» که معتقدم نیازمند تامل و تفکر بیشتری روی جزییات آن هستیم، لازم است به یک نکته خیلی خیلی مهم‌تر اشاره کنم و آن «فرآیند سنتی بودجه‌بندی» در این بخش است که وقتی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا نهادهای دیگر به مجلس شورای اسلامی ارائه می‌شود، در شرایطی کاملاً از قبل تعیین شده و سنتی به سرفصل‌هایی مشخص محدود است و در بسیاری از موارد پیش آمده این شیوه موجب جذب یا حتی دفع اعتباراتی شود که از واقعیت جریان فرهنگ در کشور بسیار دور است.

وی افزود: این شیوه‌ای که به آن اشاره کردم در بودجه فصل پنچ، نمود عینی‌تری هم دارد و لازم است هرچه زودتر نسبت به رفع معایب و مشکلات آن به فکر راه چاره‌ای باشیم تا بتوانیم از فضای سنتی به سمت بودجه‌بندی مدرن و بر اساس ساختار اقتصادی کشور گام برداریم.

ارجمند تأکید کرد: متاسفانه آنچه فارغ از بودجه‌های ارزیابی و نظارت در بدنه دولت‌ها پیرامون موضوع فرهنگ و هنر مورد نظر است، بحث بودجه فصل ۵ یا به اصطلاح مدیریتی بودجه‌های حمایتی است که در تعریف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بخش اعظمی از آن به صندوق اعتباری هنر و بخش ناچیزی هم به موسسات و مجموعه‌هایی می‌رسد که به قدری این سهم ناچیز و کم است که نمی‌توان حتی درباره آن اظهارنظر کرد.

تا چه زمانی می‌خواهیم در مدار سنتی بودجه‌بندی باقی بمانیم؟

مدیر اسبق مرکز موسیقی حوزه هنری بیان کرد: به اعتقاد من این نوع بودجه‌بندی که در حوزه فرهنگ و هنر کشور اتفاق افتاده نه تنها هیچ سودی برای این بخش مهم نداشته بلکه ماجرا را به سمتی هدایت کرده که در بسیاری از مواقع کرامت اهالی فرهنگ و هنر را نیز زیر سئوال برده است. مثلاً در همین موضوع مهم تامین اجتماعی آیا مستمری بعد از بازنشستگی هنرمندان و اهالی فرهنگ که آن هم با هزاران اما و اگر اتفاق می‌افتد، در شأن و شخصیت فعالان فرهنگ و هنر این کشور هست؟

ماجرا باید به سمتی هدایت شود که در مباحث زیرساختی عرصه فرهنگ و هنر، جشنواره‌ها فارغ از حمایت‌های الزامی دولت‌ها که جزو وظایف آنهاست، تبدیل به رویدادهایی سرمایه پذیر شوند. اتفاقاً در همین چارچوب است که دولت با آماده‌سازی زیرساخت‌ها بدون نگاه صدقه‌ای، شرایطی را فراهم می‌کند که ماجرای بودجه در شکل نظام مند و موثرتری هدایت شود وی ادامه داد: آیا واقعاً این مبالغ پرداختی می‌تواند کفاف تامین هزینه‌های زندگی آن‌ها را بعد از دوران بازنشستگی بدهد؟ از سوی دیگر آیا این درست است که هنرمند شریفی که در عرصه‌های مختلف فرهنگ و هنر به سهم خود خدمات شایان توجهی را ارائه داده فقط ماهانه ۱۸۰ هزار تومان به عنوان حمایت دریافت کند!؟ ببینید این‌هایی که اشاره می‌کنم فقط بخشی از مشکلات ریز و درشت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که قطعاً می‌تواند در ارتباط با موضوع بودجه مورد توجه و بازنگری اساسی قرار گیرد. آخر تا کی باید عرصه فرهنگ و هنر در این چارچوب سنتی بودجه بندی به حرکت در مسیر خود آن هم در این وانفسای مشکلات اقتصادی کشور ادامه دهد؟

ارجمند گفت: قطعاً و حتماً آنچه در شرایط بودجه‌ای فرهنگ و هنر کشور می‌توانیم درباره آن حرف بزنیم، کرامت و شان هنر و فرهنگ این سرزمین است. پس لازم است هرچه زودتر در فکر تغییر اساسی نظام بودجه‌بندی در بخش فرهنگ و هنر باشیم.

وی افزود: در نوع بودجه‌بندی مدرنی که به آن اشاره داشتم می‌توان به موضوع برگزاری جشنواره‌ها هم جور دیگری نگاه کرد. اینکه این رویدادها در حوزه نظام مسائل اقتصادی‌شان می‌توانند تبدیل به رویدادهایی خودگردان به لحاظ اقتصادی شوند. یعنی ماجرا به سمتی هدایت شود که در مباحث زیرساختی عرصه فرهنگ و هنر، جشنواره‌ها فارغ از حمایت‌های الزامی دولت‌ها که جزو وظایف آن‌هاست، تبدیل به رویدادهایی سرمایه پذیر شوند. اتفاقاً در همین چارچوب است که دولت با آماده‌سازی زیرساخت‌ها بدون نگاه صدقه‌ای، شرایطی را فراهم می‌کند که ماجرای بودجه در شکل نظام مند و موثرتری هدایت شود. شرایطی که متاسفانه تا به امروز کمتر شاهد آن بوده‌ایم و به قدری هم درباره آن حرف زدیم و صحبت شده است که دیگر نمی‌دانیم به چه زبانی ماجرا را تفهیم کنیم.

انتقاد از عملکرد فعلی فرهنگسراها و ارتباط آن با بودجه

این مدرس دانشگاه در ادامه صحبت‌های خود به موضوع تخصیص بودجه به برخی نهادها از جمله فرهنگسراها اشاره کرد و توضیح داد: به اعتقاد من دوری از نگاه فرهنگسرایی یکی دیگر از مولفه‌های مهمی است که از این پس می‌توانیم در مباحث مربوط به بودجه فرهنگ و هنر روی آن تمرکز کنیم. البته اگرچه ماجرای فرهنگسراها در ابتدا شروع خوبی داشت اما بعدها دیدیم به دلیل همان نگاه سنتی در بودجه بندی، ماجرا به سمتی رفت که فرهنگسراها نه تنها تاثیری در جریان فعالیت‌های فرهنگی هنری کشور ندارند بلکه تبدیل به زائده‌ای شده‌اند که هیچ دردی را دوا نمی‌کنند و فقط محملی برای پرداخت حقوق کارمندی در مجموعه‌های مختلف شده است.

ما بودجه را به صورت خوشه‌ای تزریق کرده و فضا را به سمتی برده‌ایم که گویی ریختن یک سطل پر از آب در بیابانی بزرگ است. در حالی که کشورهای توسعه یافته همین سطل آب را در گلدانی با حجم محدود می‌ریزند تا این گلدان به مرور زمان تبدیل به گلخانه‌ای با محصولات مختلف شود مدیرکل اسبق دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد: من همچنان معتقدم بودجه‌های حمایتی و اساساً هر نوع بودجه‌ای که به مجموعه‌های فرهنگی هنری کشور به ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعلق می‌گیرد، باید برنامه محور باشد، باید در مسیر درستی هزینه شود و این هزینه‌ها هم جز به جز به صورت روشن هزینه‌کرد آن‌ها مشخص باشد.

وی افزود: شما مطمئن باشید با مدیریت درست، اصولی و نظام مند هزینه کرد بودجه فرهنگ و هنر بخش خصوصی هم به درستی و فارغ از هیاهوهای رایج راغب به سرمایه گذاری در این بخش شده و به تقویت زیرساخت‌ها کمک می‌کند. جالب است به یک نکته اشاره کنم که بودجه فرهنگی ما اگرچه با توجه به ساختار فعلی باید افزایش پیدا کند، اما همین بودجه از میزان بودجه فرهنگی که در بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای شرقی از جمله ژاپن به فعالیت‌های فرهنگی هنری تعلق می‌گیرد بیشتر است.

ارجمند ادامه داد: تفاوت عملکرد آن‌ها در صرف بودجه با ما در این است که ما بودجه را به صورت خوشه‌ای تزریق کرده و فضا را به سمتی برده‌ایم که گویی ریختن یک سطل پر از آب در بیابانی بزرگ است. در حالی که کشورهای توسعه یافته همین سطل آب را در گلدانی با حجم محدود می‌ریزند تا این گلدان به مرور زمان تبدیل به گلخانه‌ای با محصولات مختلف شود.

به موضوع تجمیع بودجه‌های فرهنگی کشور بیشتر فکر کنیم

وی با انتقاد از شیوع روش تزریق خوشه‌ای بودجه در حوزه‌های مختلف فرهنگی هنری کشور تصریح کرد: در حال حاضر همه می‌دانیم که در همه ادارات و مجموعه‌های مختلف اقتصادی و غیراقتصادی بودجه‌های فرهنگی تخصیص داده می‌شود، اما آیا می‌دانیم نتیجه تزریق این بودجه‌ها چیست؟ آیا واقعاً این هزینه‌های هنگفتی که به اسم فعالیت فرهنگی و هنری در مجموعه‌های مختلف تزریق می‌شود، کارکرد فرهنگی و اجتماعی حتی در میان کارکنان همان مجموعه‌ها داشته‌اند؟ پس می‌توان چنین نتیجه گرفت که موضوع «تجمیع بودجه‌های فرهنگی» باید بسیار موردتوجه قرار گیرد تا پراکندگی توزیع بودجه حداقل در دست دو تا سه نهاد فرهنگی باشد. وگرنه اگر بخواهیم با همین دست فرمان فعلی در عرصه فرهنگ و هنر حرکت کنیم کاری جز اتلاف سرمایه انجام نداده‌ایم.

این مدیر باسابقه فرهنگی افزود: اساساً من بر این باورم بودجه فرهنگ باید به «خلق ارزش» و «تولید سرمایه اجتماعی» بیانجامد. به معنای دقیق‌تر بودجه فرهنگ و هنر باید به سمت خلق ارزش‌ها و کاهش معضلات اجتماعی هدایت شود. حال با در نظر گرفتن اوضاع کنونی جامعه این پرسش مطرح می‌شود که آیا در به انجام رساندن این نکاتی که اشاره کردم موفق بوده‌ایم؟ آیا واقعاً بودجه هنگفتی که تا به امروز در حوزه فرهنگ و هنر صرف شده به غیر از موارد انگشت شمار به این اهداف دست پیدا کرده است؟

در حال حاضر همه می‌دانیم که در همه ادارات و مجموعه‌های مختلف اقتصادی و غیراقتصادی بودجه‌های فرهنگی تخصیص داده می‌شود، اما آیا می‌دانیم نتیجه تزریق این بودجه‌ها چیست؟ آیا واقعاً این هزینه‌های هنگفتی که به اسم فعالیت فرهنگی و هنری در مجموعه‌های مختلف تزریق می‌شود، کارکرد فرهنگی و اجتماعی حتی در میان کارکنان همان مجموعه‌ها داشته‌اند؟ ارجمند در بخش دیگری از صحبت‌های خود به فقدان مدیریت فرهنگی در کشور اشاره کرد و گفت: اشکال دیگری که بی ارتباط با موضوع بودجه هم نیست مباحث مربوط به انتصاب مدیران فرهنگی است که متاسفانه ما در این زمینه با اشکالات و کمبودهای فاحشی رو به رو هستیم. یعنی بسیاری از مدیران فرهنگی فعلی نه آگاهی به علوم مدیریتی مرتبط با فرهنگ و هنر دارند و نه اساس آشنایی با مقوله «اقتصاد خلاق» دارند.

وی افزود: این شرایط در حالی است که مدیریت درست، موجب شده کشوری مانند ژاپن بخش عمده‌ای از درآمدهای اقتصادی خود را در حوزه فرهنگ و هنر مدیریت کند. یعنی چیزی شبیه به کلیدواژه‌ای چون «رایت کالاهای فرهنگی». کلیدواژه‌ای بسیار مهم که به اعتقاد من مد نظر رهبر انقلاب هم هست و ایشان همواره بر موضوع صادرات فرهنگی از کشوری چون جمهوری اسلامی ایران به دنیا تاکید داشته و دارند. جالب اینجاست که علیرغم همه این تاکیدات ارزشمند و جذابیت‌ها و بسترهایی که مباحث فرهنگ و هنر می‌تواند در صادرات فرهنگی نقش بسزایی ایفا کند اما باز شاهد کمترین میزان تخصیص بودجه و پس از آن شکوفایی اقتصاد خلاق هستیم.

این کارشناس مسائل فرهنگی هنری اذعان کرد: تردید ندارم که رهبر انقلاب با اشراف کامل به فرآیند فعالیت‌های فرهنگی هنری کشور در همین سخنرانی اخیرشان روی موضوع «فرهنگ» در کنار دو موضوع اقتصاد و امنیت تمرکز کردند. اما متاسفانه چون اغلب مدیران فرهنگی ما آشنایی کاملی با فرهنگ و هنر ندارند بنابراین در هزینه کرد نیز با مشکل مواجه شده و ما اینچنین شاهد بلعیده شدن بودجه فرهنگ و هنر در فعالیت‌هایی هستیم که به هیچ عنوان هدف‌مند نیستند.

وی افزود: ما در این شرایط نامطلوب نتوانسته‌ایم به معنای واقعی کلمه در حوزه فرهنگ و هنر مزیت‌های رقابتی برای خود ایجاد کنیم. اصلاً در همین چند سال اخیر کدام مدیر فرهنگی را می‌شناسید که به دلیل عدم کفایت و فقدان پیشرفت اقتصادی در کارهای زیرمجموعه خود بازخواست شود؟ متاسفانه شرایط فعلی به گونه‌ای است که موضوع «ارزش آفرینی» و دیگر عناوینی که به کار بردم تبدیل به کلیدواژه‌هایی شده است که فقط در مصاحبه‌ها و پژوهش‌های دانشگاهی از آن استفاده می‌شود و این یعنی اینکه باید در انتصاب مدیران فرهنگی تجدید نظر کنیم. شرایطی که به سهم خود می‌تواند به ماجرای بودجه نیز ارتباط پیدا کند و موجب رونق جدی در عرصه فرهنگ و هنر با حضور افراد متخصص و سرمایه‌پذیر شدن فعالیت‌های فرهنگی هنری کشور شود. موضوعی که در مباحث مربوط به بودجه بندی نیز قطعاً تاثیرات خود را بر جای می‌گذارد.

کد خبر 5063676

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha