به گزارش خبرنگار مهر، یازدهمین جشنواره فیلم فجر در اصفهان از روز گذشته در پردیس سینمایی ساحل و سینما ساحل و فلسطین آغاز شده است.
در نخستین روز اکران فیلمهای سینمایی «فجر» روز گذشته فیلمهای «شیشلیک» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و «زالاوا» از ارسلان امیری در سینماهای ویژه جشنواره اکران در نصف جهان شد.
پس از اینکه تب اکران فیلم نخستین روز جشنواره پایان مییابد به سراغ برخی هنرمندان سینما، دانش آموختگان این حرفه و منتقدان سینمایی انجمن منتقدان حوزه هنری میرویم که از پرده سینماهای «ساحل» و «فلسطین» به تماشای این دو فیلم که به عقیده کارشناسان سینمایی یکی در ژانر کمدی سیاه (شیشلیک) قرار دارد و دیگری رگههایی از ژانر کمدی (زالاوا) را به نمایش میگذارد و با عنوان ترسناک از آن یاد شده است، نشستند.
فیلمی که نه کمدی است و نه سیاه و نه میخنداند
جمال احمدی در ارتباط با فیلم شیشلیک به خبرنگار مهر میگوید: از دیدگاه من فیلم شیشلیک بسیار بی پرواست. به همین دلیل نه کمدی است و نه سیاه و نه میخنداند.
وی میافزاید: «شیشلیک» بی پروا نماد میسازد تا شعار بدهد، بی پروا لحن عوض میکند و بی پروا شوخی میکند. همانطور که درخت گردو در گریاندن بی پروا بود. در حالی که سینما و اصلاً هنر در پروا و پرده داری و تمثیل تحقق مییابد.
شیشلیک بیانیهای هجوآمیز به نام فیلم!
اما دیگر هنرمند انجمن منتقدان حوزه هنری عقیده دارد از «شیشلیک» نمیتوان با عنوان فیلم نام برد، محمد اسماعیلی میگوید: از دیدگاه من مهدویان در این فیلم بیانیه هجوآمیزی را با لکنت میخواند و تا آخر هرچه چشم انتظار میمانی فیلمی روی پرده نشان داده نمیشود.
وی اضافه میکند: البته نباید از این نکته بگذریم که این اثر بیشتر محصول نویسندهاش است تا محمدحسین مهدویان که پیش از این فیلمهای خوبی از وی دیدهایم چراکه به گفته شیخ بهایی «حال متکلم از کلامش پیداست».
شیشلیک، توقعی از مهدویان که برآورده نشد
فرزان معظم دیگر هنرمند اصفهانی و منتقد سینمایی معتقد است: نام محمد حسین مهدویان با «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز» و» «رعد خون» توقع ایجاد میکند، این توقع زمانی افزایش مییابد که با نام ژوله کنار هم قرارمی گیرد. اما حیف که با دیدن این فیلم به جای خندیدن باید به حال سینما و جامعه گریست!
اما محمدمهدی شیخ صراف فیلم مهدویان را با عنوان «در تمسخر فقر» توصیف میکند.
در طنز ناموفق؛ در تحقیر جامعه و آزار مخاطب پر تلاش!
وی در گفت و گو با خبرنگار مهر، میگوید: برای توضیح این توصیف زیاد باید نوشت اما به طور خلاصه میتوانم بگویم که «شیشلیک» در طنز ناموفق است و در تحقیر جامعه و آزار مخاطب پر تلاش.
وی اضافه کرد: سوای محتوا و شوخیهای بعضاً سخیف، برایم عجیب است که برنده سیمرغ کارگردانی دوره گذشته جشنواره فجر اینقدر در همان کارگردانی هم پس رفت داشته است، شیشلیک مهدویان بدجور بوی سیراب شیردان گرفته است.
مصطفی حیدری منتقد سینمای دیگری است که با وی به گفت و گو نشستیم، وی در ارتباط با فیلم مهدویان به مهر میگوید: «شیشلیک» هجویه ای است که تلاش میکند در اکثر سکانسهای به اصطلاح کمدی اش خلاقیت به خرج دهد اما ناموفق است.
اما رسول احمدی با دیدن این فیلم آرزو میکند کاش بزرگتری بود به مهدویان بگوید «جز برای شقایقها مخوان».
جای سیدمحمود رضوی در این سینما خالی است
وی میافزاید: حیف مهدویان ماجراهای نیمروز و ایستاده در غبار؛ اینجا چقدر جای سیدمحمود رضوی در این سینما خالی است!
مریم محمدی نیز در خصوص ساختار فیلم معتقد است: ساختار فیلم، بازیگری و ریتم روایت بد نیست اما طنزی که در لحظاتی به سخیف تنه میزند و گاهی بسیار غیرمنطقی است ارزش فیلم را پایین آورده است
وی ادامه میدهد: بیان دردهای اجتماعی در قالب طنزی تلخ همیشه راهگشا نیست و صحنه پردازی که بیشتر به دهه شصت شبیه است تا اکنون، از دیگر نقاط ضعف فیلم به شمار میرود. در این فیلم البته موسیقی البته گاهی خوش درخشیده و تصاویر نیز بی عیب و نقص تر از باقی عناصر فیلم است.
امیر محزونیه دیگر منتقد سینما نیز میگوید «شیشلیک» نتیجه یک (نا) مهدویان است. وی میگوید: در فیلم مجبورید به سیلی زدن پدر به پسر بخندید وگرنه احساس میکنید ضرر کردهاید و از فیلمی که قرار است طنز هم باشد بی نصیب ماندهاید!
ملالی برملال های روزگار
وی میافزاید: فیلم مانند دوستانی است که خودشان فکر میکنند خیلی بامزه و بانمک و نکته سنج هستند اما ملالی هستند برملال های روزگار!
محمد بزرگ آخرین هنرمند منتقدی است که با وی به گفت و گو مینشینیم. وی گویی که همه آه و افسوسهای منتقدان را به یک جا خلاصه میکند؛ در ارتباط با فیلم مهدویان به مهر میگوید: برای واکاوی و نقد این اثر آنهم برای اثبات اینکه چرا فیلم بدی است مفصل میشود استدلال آورد و صحبت کرد همین بس که معنی و مفهوم گرسنگی توسط نویسنده استعمار و مال خود میشود تا ژستی به فیلم دهد و با شعارهای بیرون زده از فیلم مثل سخنرانی مدیر کارخانه خود را با آثار بزرگ ادبیات جهان مثل قلعه حیوانات مقایسه کند اما این کجا و آن کجا؟.
بزرگ تاکید میکند: با شروع فیلم جمله «داستان فیلم واقعی است به خصوص بخش ترسناکش» را میبینیم؛ تمام تلاش نویسندگان برای داستانگویی است و موفقیتآمیز هم هست، فیلم بهخوبی قصه میگوید و از عناصر فیلمهای ژانر وحشت استفاده میکند، نکته ترسناک فیلم درونمایه و تماتیکی است که به باورهای خرافه گونه اشاره دارد.
تقابل قهرمان و ضدقهرمان در زالاوا
وی ادامه میدهد: این فیلم تقابل قهرمان و ضدقهرمان را به نمایش میگذارد، استوار با بازی درخشان نوید پورفرج که نوید ظهور ستارهای در سینمای ایران است باید به مقابله با جن و افکار جنزده روستا و همکاران بی تعهد خود بپردازد و «آمردان» ضدقهرمانی است مورداطمینان مردم روستا. تقابل و تناظر این دو در سایه عشق استوار به خانم دکتر جوان روستا پدید آورنده درامی است که مخاطب پیوند خود را با اثر همراه با دلهره و تشویش طی میکند.
جمال احمدی نیز در این ارتباط با اشاره به اولین تجربه سینمایی کارگردان میگوید: زالاوا، ساده و روان شروع میشود و ما را با خود میبرد اما در میانه کار میماند و دوپاره میشود. که البته به کمال رساندنش کار سختی بوده خصوصاً با این ژانر در این زمان و مکان و در تجربه اول سینمایی.
اما مریم قدسیه با اشاره به ایده خوب فیلم را این گونه توصیف میکند: انتخاب یک ایده خوب با پرداخت ضعیف و کند که مخاطب را خسته میکند و همراهی تا پایان را سخت…بازیها خوب و فیلمنامه ضعیف و کم جان که مساله جدی سینمای ماست. کارگردان اما در دسته متوسطها بود.
مصطفی حیدری نیز در نظری کوتاه در ارتباط با فیلم میگوید: زالاوا تلاش میکند در ژانر حرکت کند اما ای کاش این فیلم فقط ۲۵ دقیقه آخر بود.
رسول احمدی زالاوا را یک فیلم کوتاه خوشگذرانی خواند و میپرسد با چه انگیزهای باید چنین مهملاتی ساخته شود؟ همین کردستان پر است از ماجراها و قهرمانهای محلی.
نقش اول در ذهن ماندگار زالاوا
محمدمهدی شیخ صراف نیز در ارتباط با همین فیلم معتقد است: اولین تلاش ارسلان امیری برای خلق یک اثر متفاوت در ژانر وحشت در جذب اولیه مخاطب ناکام است. مدام ریتم را از دست میدهد و کشدار میشود. اما یک نقش اول جذاب کم حرف با شخصیت پردازی سنجیده دارد که موجب میشود در ذهن مخاطب بماند هرچند کاش به جای هدی زین العابدین بازیگر بهتری مقابل او بازی میکرد.
نظر شما