به گزارش خبرنگار مهر، منتقدان اصفهانی در دومین روز اکران فیلمهای سی و نهمین جشنواره فیلم فجر در اصفهان به ارزیابی دو فیلم «روشن» به کارگردانی سید روح الله حجازی و «روزی روزگاری آبادان» اولین تجربه کارگردانی حمیدرضا آذرنگ پرداختند.
در این نظرسنجی که خبرگزاری مهر با همکاری انجمن منتقدان حوزه هنری اصفهان به شکل روزانه انجام میدهد، فیلم «روزی روزگاری، آبادان» توانست نظرها را به خود جلب کند و با کسب ۲.۲۵ از ۵ امتیاز از منتقدان نمره قبولی گرفت اما فیلم سینمایی «روشن» با واکنش منفی اکثر منتقدان مواجه شد و تنها میانگین امتیاز نیم امتیاز از پنج امتیاز را به خود اختصاص داد.
«روزی روزگاری، آبادان»؛ نمادینترین فیلم جشنواره امسال
فیلم سینمایی «روزی روزگاری، آبادان» با بازی محسن تنابنده و فاطمه معتمد آریا، قصه خانوادهای را در شهر آبادان روایت میکند که با یک اتفاق خاص مسیر زندگی آنها تغییر میکند؛ این فیلم را میتوان در ادامه تجربیات بسیار زیاد «آذرنگ» در تئاتر و سینما تحلیل کرد که در خلق فضا موفق بوده است.
امیر محزونیه در این خصوص به مهر میگوید: روزی روزگاری آبادان تئاتری است که در قاب سینما نمایش داده شده. نمادیترین فیلم جشنواره تا اینجا، خانهای فراموش شده که نماد آبادان است. خانه یا شهری که در رؤیا یا خواب داستانش شیرین تمام میشود ولی در واقعیت نه! فیلم تذکر تلخی در واقعیت است وبا تخفیفی که میدهد کمی شیرین در رؤیا!
فرزان معظم از چهرههای باسابقه سینمایی اصفهان فیلم را در عباراتی کوتاه چنین توصیف میکند: روایت فروپاشی تدریجی خانواده و حادثهای از بیرون که خانواده را دوباره پیوند میدهد.انتخاب و بازی خوب بازیگران در یک لوکیشن نشان از تسلط کارگردان بر صحنه است.
فیلمی کم ادعا اما منحصر به فرد حتی در گستره تاریخ سینمای جنگی ایران.
جمال احمدی دیگر منتقد اصفهانی درباره این فیلم معتقد است: فیلم کم ادعاست اما بیش از ادعایش محتوا دارد. از محل واحد در یک خانه، فیلمنامه پر دیالوگ و زندگی دهه هشتاد، باید انتظار فیلمی کسل کننده و پر بگو مگو داشته باشیم، اما این فیلم جذاب و سرپاست.
حمیدرضا آذرنگ اولین کار سینمایی خود را با درونمایه ضد جنگ میسازد؛ از آنجایی که در تئاتر تبحر دارد میتواند در یک لوکیشن فیلم را با موضوعی بدیع چنان پیش ببرد که به لحاظ روانکاوی قابل بررسی است وی میافزاید: جزئیات فیلم به خوبی یک خانه آبادانی را فضاسازی میکند، تکنیک تقریباً همه جا به اندازه است و هیچ چیز خود نشان نمیدهد. مهمتر از همه، حال رؤیای میانه فیلم و نسبتش با بقیه ماجرا، منحصر به فرد و قابل تأمل و مقایسه است حتی در گستره تاریخ سینمای جنگی ایران.
محمد بزرگ فیلم روزی روزگاری آبادان را چنین توصیف میکند: حمیدرضا آذرنگ اولین کار سینمایی خود را با درونمایه ضد جنگ میسازد از آنجایی که در تئاتر تبحر دارد میتواند در یک لوکیشن فیلم را با موضوعی بدیع پیش ببرد که همچنان به لحاظ روانکاوی قابل بررسی است اما در سینمایی شدن اثر و هم در متن و هم در کارگردانی حفرههایی وجود دارد.
علی شمس دیگر فعال حوزه سینما که امتیاز ۳ از ۵ به فیلم داده درباره روزی روزگاری آبادان مینویسد: به معنای واقعی کلمه ضد جنگ و البته فیلمی تئاتری با فاصله کمی از سینما، بازیها عالی است اما در نمایشنامهای بی نهایت نزدیک به تئاتر آنچه «روزی روزگاری آبادان» را سر پا نگه میدارد یک سوم ابتدایی آن است و فیلم میتواند تا آخر از آن تغذیه کند.
مریم محمدی که او نیز امتیاز ۳ از پنج را برای این اثر سینمایی منظور کرده در توصیف آن میگوید: با توجه به اینکه این فیلم اولین ساخته کارگردانش است فیلم از سطح متوسط بالاتر است.
وی میافزاید: انتخاب مناسب بازیگران و بازیگری خوب کارگردان که خودش بازیگر خوبی است دور از انتظار نیست. داستان از جای خوبی شروع میشود و با ریتم مناسبی پیش میرود اما ناگهان در یک سوم پایانی تماشاگر را که فکر میکند با یک درام خانوادگی روبرو است غافلگیر میکند.
مصطفی حیدری منتقد دیگری است که ضمن منظور کردن موفقیت نسبی برای فیلم به نقطه ضعف اصلی آن نیز اشاره میکند و میافزاید: روزی روزگاری آبادان در روایتِ قصه اش کم میآورد برای همین وقتی موشک وارد خانه میشود دقیقاً ما میدانیم در رؤیای خیری هستیم و این رؤیا هم متأسفانه چیزی به ما نمیدهد. ای کاش در همان مدیوم نمایشنامه باقی مانده بود.
«روشن» هیاهو برای هیچ
اما فیلم «روشن» دیگر فیلم اکران شده در دومین روز از جشنواره فجر اصفهان که در ادامه دیگر آثار روح الله حجازی فضایی اجتماعی دارد، به تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی این بار روایتگر فقر قشر محروم و به آخر خط رسیده است. اما به نظر میرسد تلخی بسیار زیاد فیلم موجب شد حتی بازی رضا عطاران، سارا بهرامی و سیامک انصاری هم نتواند این فیلم را در جلب نظر تماشاگران جذاب کند.
مصطفی حیدری این فیلم را در ادامه مسیر تجربه کردن کارگردان چنین وصف میکند: روح الله حجازی خیلی دوست دارد تجربه کند و از طرفی میخواهد روشنفکر هم جلوه کندت.
وی اضافه میکند: اگرچه تعریف روشنفکری خود حدیث مفصل است اما با احترام به دوستی که با هم داریم اما اثر بیشتر یک برون ریزی مغشوش و بی اثر است که در بسیاری جاها حتی خودش را هم نقض میکند.
رسول احمدی هم میگوید: فیلم شروع نشده تمام شد. با شخصیتهایی که قابل تصور و باور نیست و نگاهی تباه و چرک به زندگی. باز هم حیف از طلبه فیلمساز همشهری ما.
اما علی شمس درباره فیلم روشن اعتقاد دارد: این هیاهو برای هیچ است، فاقد شاهپیرنگ و با خرده پی رنگهای ناموفق. فیلم به لحاظ فنی هیچ چیز برای گفتن ندارد. بازیها ضعیف و نزدیک به فاجعه است.
حقنه کردن تلخی بی پایان به مخاطب در سینما هنر نیست. مخاطب سینما در چنین شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی به امید و انرژی نیاز دارد نه اینکه با کوهی فلاکت و بدبختی مواجه شود و حتی یک چراغ روشن مقابل او نباشد محمد مهدی شیخ صراف فیلم روشن را بی ارزش میداند و میگوید: حقنه کردن تلخی بی پایان به مخاطب در سینما هنر نیست. مخاطب سینما در چنین شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی به امید و انرژی نیاز دارد نه اینکه با کوهی فلاکت و بدبختی مواجه شود و حتی یک چراغ روشن مقابل او نباشد. این مدل روایت از جامعه در سینما آنقدر تکراری شده که بعید است حتی خود سازندگان هم آن را تماشا کنند.
محمد بزرگ دیگر منتقد سینما با درج امتیاز ۲ از ۵ برای فیلم با عنوان «خاموش شدن روشن» درباره آن مینویسد: فیلم آرام و ملو همچون روحیات روشن پیش میرود، کارگردانی حجازی در این اثر به مراتب تحسینآمیز است.
هوا بس ناجوانمردانه سرد است!
وی ادامه میدهد: موضوعی که این روزها در سینما موتیف میشود هرم اقتصادی است که این فیلم به ضلع مسکن و داستان زمین خواران در شمیران میپردازد. در کلیات فیلم باید گفت هوا بس ناجوانمردانه سرد است...
اما نظر جمال احمدی که امتیاز صفر به این فیلم داده است، درباره این فیلم در همین دو سه جمله خلاصه میشود: قرار است فیلم شخصیت باشد اما کسی را به ما نمی شناساند. دردی از دور پیداست اما این درد در میان نمادبازی و کلاژ فیلمهای خارجی و ضعف تکنیک گم شده است.
تکراری ملالآور، جهل مرکب
امیر محزونیه نیز فیلم روشن را این گونه خلاصه میکند: فیلم روشن دلیل بزرگی است بر اینکه یک کارگردانی خوب هم فیلم را نجات نمیدهد. فیلم شهود و فیلمنامه و قصه خوب و هزار چیز دیگر میخواهد که روشن ندارد! تکراری ملالآور، فیلم جهل مرکب است.«روشن» با حرکت نمادین عطاران در دیدن زندگی در قاب سینما ادعایی دارد که خود نمیتواند به آن پاسخ دهد. روشن سندی است بر اینکه تلخ گویی هم هنر میخواهد و متأسفانه در این سالها مبتذل شده است.
نظر شما