خبرگزاری مهر - گروه استانها: امروزه آسیبهای اجتماعی به عنوان یکی از نگران کننده ترین معضلات جوامع به حساب می آیند و شهرستانهای استان تهران نیز به گفته اغلب کارشناسان و نیز آمار، از جمله مناطقی هستند، که به دلیل کمبود سرانههای فرهنگی و تراکم جمعیتی بالا در منشأ آسیبهای اجتماعی قرار دارند.
یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی این روزها «طلاق» است، که کانون خانواده به عنوان یکی از بنیادیترین نهادهای اجتماعی را هدف گرفته است.
اما چطور میتوان، «طلاق» را کاهش داد و یا به عبارتی ازدواج موفقی داشت؟ این سوالی است، که برای پاسخ به آن با «آسیه ملک دار» روان شناس بالینی و رئیس اورژانس اجتماعی پیشوا به گفتگو نشستیم، که حاصل آن در ادامه میآید.
* به نظر شما چرا خانواده اینقدر در جلوگیری از آسیبهای اجتماعی مؤثر و مهم است؟
خانواده اولین نهاد اجتماعی است، که از نظر قدرت با هیچکدام از نهادهای اجتماعی دیگر برابری نمیکند.
نهاد اجتماعی خانواده با ازدواج شکل میگیرد و ازدواج از جمله مهمترین اقدامات و تصمیمهایی است که هر فردی در زندگی میگیرد.
ازدواج را میتوان پیوند دو شخصیت دانست با احترام به حفظ نسبی استقلال زن و مرد، روان شناسان معتقدند که ازدواج اقدام مهمی است که احتیاج به جسم و روحی سالم، فداکاری، خلاقیت، خودآگاهی، همدلی … دارد.
در ازدواج ما میتوانیم بسیاری از نیازهای خودمان که خداوند در وجودمان به ودیعه گذاشته است، را در یک چارچوب مشخص ارضا کنیم.
در ازدواج شما با فردی در بالاترین حد خود شریک میشوید و در همین راستا به نیازهای جسمی، روحی، جنسی و عاطفی یکدیگر پاسخ میدهید.
* با توجه به این اهمیت، فکر میکنید، چه اقداماتی میتوان پیش از ازدواج در راستای تحکیم بنیان خانواده انجام داد؟
برخلاف عقیده بسیاری از افراد که معتقدند ازدواج نیازی به آموزش ندارد، چرا که پدران و مادران ما در گذشته در این باب آموزش ندیده اند، اما زندگی پایداری داشته اند، باید گفت ما معتقدیم ازدواج نیازمند آموزش است و اگر در گذشته این نیاز بسیار کمرنگتر از امروز احساس می شده به این دلیل است که پدران و مادران ما از راه ارتباطهای چهره به چهره و همچنین مشاهده آداب و رسومی که تا حد زیادی سفت و سخت و انعطاف ناپذیر بوده است آموزشهای لازمه را از محیط خودشان دریافت میکردند.
اما امروزه با توجه به تغییر و تحولات سریع، آداب و رسوم بسیار انعطاف پذیر و عدم شناخت صحیح افراد با یکدیگر نقش آموزش بیش از بیش دیده میشود.
پرفسور اولسون معتقد است که «آموزشهای قبل از ازدواج تا ۸۵ درصد میتواند طلاق را کاهش دهد. و فعالیتی است در جهت کاهش طلاق و هزینهها و آسیبهای ناشی از آن»
چنانچه در دوره قبل از ازدواج آموزشهای لازم را در این امر مهم دریافت کنیم و با شناخت صحیح از خودمان و طرف مقابلمان این مهمترین تصمیم زندگی مان را اتخاذ کنیم و بر اساس یک شیفتگی کوتاه مدت و یا خطاهای هالهای پیش نرویم میتوانیم از بروز بسیاری از معضلات و آسیبها پیشگیری کنیم.
* بسیاری از افراد آموزش پیش از ازدواج را با مشاور ازدواج یکسان میدانند، این برداشت صحیح است؟
خیر، لازم به ذکر است که بدانیم آموزش پیش از ازدواج با مشاوره ازدواج دو امر متفاوتند، همه ما در خصوص ازدواج نیازمند آموزش هستیم و هیچ کسی از این امر بی نیاز نیست، بنابراین آموزش ازدواج میبایست یک امر فراگیر شود، اما مشاوره پیش از ازدواج زمانی نیاز و ضرورت پیدا میکند، که ما با یک تردید و دل نگرانی در انتخابمان روبرو میشویم، ویژگیها و صفاتی را در فرد مقابلمان میبینیم که برایمان نگران کننده و عجیب است، مانند خودخواه بودن، گوشه گیری و.. چرا که مشاور میتواند با مصاحبه و انجام تستهای روان شناختی اطلاعات دقیقتری را در اختیار شما بگذارد و یا در تشخیص اختلالات به شما کمک کند.
* در مورد آموزش پیش از ازدواج بیشتر توضیح دهید.
در مبحث آموزش ازدواج موضوعات آشنایی، عشق و صمیمیت، انتخاب همسر، دوران نامزدی، دوران عقد، سالهای اول ازدواج، مهارتهای گفتگ و، مهارت حل اختلاف، موضوعات جنسی، مدیریت اقتصادی خانواده و موضوعات قانونی و حقوقی مورد بررسی قرار میگیرند.
ازدواج موفق دو ویژگی دارد، رضایتمندی و پایداری.
در یک رابطه عاطفی میزان رضایتمندی را میتوانیم با آیتمهای عشق، صمیمیت، درک و.. مشخص کنیم، که این عامل بیشتر به خود فرد بستگی دارد و عامل پایداری را با آیتمهایی مانند فرهنگ، تعهد و تفاهم میتوان مشخص کرد، که با پارامتر خانواده مرتبط است.
براساس ویژگی رضایتمندی و پایداری چهار سبک ازدواج وجود دارد:
۱- ازدواجهای موفق که هم پایداری و هم رضایت در آن بالا است.
۲- ازدواج اجباری که در آن پایداری زیاد اما میزان رضایت کم است.
۳- در ازدواجهای کوتاه مدت پایداری کم و رضایت زیاد
۴ - در ازدواج ناموفق میزان رضایت و پایداری هر دو پایین است.
بنابراین یک ازدواج موفق که هم عامل پایداری و هم رضایت را داشته باشد، ازدواجی است که هم فرد و هم خانواده درگیر باشند. چرا که ممکن است خانواده به پارامترهایی توجه کند که از منظر فرد مورد غفلت باشد و برعکس.
نظر شما