به گزارش خبرنگار مهر، گروه تاریخ سیاسی پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامهی سلسله نشستهای یکصدمین سالگشت جنبشهای پسامشروطه، پس از برگزاری سه نشست؛ نهضت جنگل، جنبش شیخمحمد خیابانی و نهضت جنوب، نشست چهارم را با محوریت قیام کلنل محمدتقیخان پسیان، دوشنبه ۲۷ بهمنماه با حضور دکتر یوسف متولیحقیقی عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد و عبدالرضا سلطانزاده پسیان از اعضای خاندان کلنل پسیان و به دبیری اعظم ریاحی پژوهشگر و عضو پژوهشگاه علوم انسانی برگزار کرد.
در ابتدای این نشست، اعظم ریاحی، ضمن معرفی سخنرانان نشست، اشاره کرد که حد فاصل مشروطیت تا ظهور سلسله پهلوی از حساسترین فرازهای تاریخ معاصر ایران محسوب میشود. جنبش مشروطه و رویکارآمدن دولت مشروطه و شکلگیری مجلس برای مردم، روشنفکران و طیفهای مختلف جامعه نوید بخش دورانی جدید بود که شعارهای مشروطیت تجلی آن بود. این امر تصورات و در پی آن توقعاتی از مشروطیت را در اذهان ایجاد کرده بود. استبداد صغیر، دولتهای مستعجل، جنگ جهانی اول، نقض بیطرفی ایران از سوی متفقین شرایطی را بر ایران تحمیل کرد که جامعه به سوی التهاب سوق داده شد و زمینه برای حرکتهای اعتراضی در نقاط مختلف ایران به وجود آمد. از این رهگذر گروه تاریخ سیاسی پژوهشکدهی تاریخ در ادامهی نشستهای پیشین این پژوهشکده با محوریت جنبشهای پسامشروطه، در این نشست به قیام کلنل محمدتقیخان پسیان در این دورهی زمانی میپردازد.
یوسف متولیحقیقی، محقق تاریخ مشهد و نویسندهی کتاب از تبریز تا مشهد؛ پژوهشی پیرامون زندگی و قیام کلنل محمدتقیخان پسیان، پس از ذکر مقدمهای از زندگی کلنل پسیان، سخنرانی خود را با تحلیل منابع درباب قیام کلنل پسیان ادامه داد و گفت: در این یک سده مورخان و نویسندگان داخلی و خارجی در مورد کلنل پسیان دهها کتاب و مقاله نوشتهاند. او ازجملهی معدود افرادی است که کتابهای بیشماری در مورد او و قیامش نگاشته شده است، حرکت او یکسال در خراسان طول کشید، اما شمار کتابهایی که دربارهی یکسال نگاشته شده قابلتوجه است. این منابع گاه توسط موافقان و گاه توسط مخالفان او به تحریر درآمده است. از جمله کتابی که توسط جمعی از دوستان کلنل در سال ۱۳۰۶، در خارج از ایران منتشر شده، حاوی آرای موافق اوست. کتاب دیگر کتاب علی آذری با عنوان «قیام کلنل محمدتقیخان پسیان» است. علی آذری از همراهان و دوستان کلنل محسوب میشود و بر این اساس کتاب او را هم باید در شمول منابع موافق قیام او قرار داد. منبع دیگر، کتاب «گزارش سرکنسول انگلیس در مشهد»، پرایدوکس است. یکی از وجوه قیام کلنل رویارویی او با کنسول انگلیس در این شهر بود، خوب، بالطبع این کتاب که شامل گزارشهای کنسول انگلیس است از دید مخالف نگاشته شده است.
متولیحقیقی در ادامه به چند پرسش و ابهام مهم دربارهی کلنل پسیان و اقدامات او در خراسان طی دورهی ۱۳ فرودین ۱۳۰۰ تا ۱۰ مهر ۱۳۰۰. ش پرداخت. او عملکرد پسیان در خراسان را شایستهی تجلیل دانست و گفت: اقدمات پسیان در این دوره در دو محور قابل بررسی است؛ مسائل مالی و اصلاحات در آستان قدس. او با کمک پیشکار مالی خراسان، «مسیو دبوآی» بلژیکی، امور مالی را سامان داد و همین امر هم موجب دشمنی گروهی با او شد. اموال «قوامالسطلنه» مصادره شد. با بدهکاران بزرگ مالیاتی چون «آیتالله آقازاده» و «حاجحسین ملک» تسویه شد. با کسب درآمد در این بخش به عملیات عمرانی در خراسان پرداخت. او سپس به سامانهی امور آستان قدس پرداخت. گروههای زیادی در حدود ۲۰۰ نفر از آستان قدس حقوق میگرفتند، او بسیاری را حذف کرد و همین امر سبب مخالفت برخی خاندانها با او شد. اقدامات پسیان در این دورهی کوتاه بههمین موارد ختم نمیشد او در عرصهی اجتماعی و اقتصادی دستآوردهای بسیاری داشت از جمله کاهش نرخ نان، جمعآوری سلاحهای شخصی، ساخت پیادهرو در خیابانها، سروسامان دادن به روشنایی معابر، مبارزه با استعمال تریاک، تأسیس چند مدرسه دولتی و....
متولیحقیقی سپس به این موضوع پرداخت که آیا پسیان اندیشهی تجزیهطلبی داشت یا خیر؟ او در این باره تصریح کرد: این قضیه را «ملکالشهرای بهار» برای اولینبار طرح کرد و از تلگرافی سخن گفته که در آن مدعی است کلنل در پی تجزیهی خراسان بود. ملکالشعرای بهار از جمله افرادی است که بر حرف و اندیشهی خود استوار بود و سالها به همین خاطر در دورهی پهلوی در سختی قرار گرفت و در اندیشهی آزادیخواهی او شکی نیست، اما چرا در مورد پسیان اینگونه میاندیشید جای ابهام دارد. پسیان اهل تبریز بود و تنها مدتی را در مشهد گذراند، این موضوع قابل درک نیست که چرا باید فردی از تبریز به خراسان برود و در پی تجزیهی آن سامان برآید؟! همچنین تلگرافی که ملکالشعرای بهار از آن یاد میکند را منتشر نکرده است و از آن سندی در دست نیست و همین امر، ابهام موضوع را بیشتر کرده و درستی یا نادرستی سخن او را زیر سوال میبرد بنابراین پسیان را نمیتوان تجزیه طلب دانست.
متولیحقیقی سپس به طرح دیدگاهها و تحلیلهای مورخان و نویسندگان پیرامون شخصیت و حرکت کلنل پسیان بهشکل متضاد و متفاوت پرداخت. او مورخین و نویسندگان در این حوزه را به سه گروه؛ هواداران کلنل پسیان، مخالفان و منتقدین کلنل پسیان و مورخین و نویسندگان بیطرف تقسیم کرد و افزود: در گروه اول شخصیتهایی چون عارف قزوینی، فرخی یزدی، ایرج میرزا، حسین مکی، علی آذری و سیفالله وحیدنیا قرار میگیرند که در آثار و اشعار خود شخصیت کلنل پسیان را ستوده و حرکت وی را مورد انتقاد قرار ندادهاند. گروه دوم شامل نویسندگان و شخصیتهایی چون ملکالشعرای بهار، قوامالسلطنه، رضا شاه، اسداله اعلم و تا اندازهای مهرداد بهار میشوند که در نوشتهها و اظهارنظرهای خود حرکت کلنل پسیان را در خراسان یک فتنه و حرکت تجزیهطلبانه معرفی کرده و بر همین اساس در زمرهی مخالفین و منتقدین او قرار گرفتهاند. گروه سوم که اکثر آنها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در مورد شخصیت و حرکت کلنل پسیان کتاب و مقاله نوشته و بسیاری از آنها به تحلیل مسئله پرداختهاند، فارغ از جانبداری یا مخالفت، کوشش کردهاند تا بر اساس اسناد و شواهد تاریخی پژوهشی بیطرفانه ارائه کنند. کاوه بیات، کلیمالله توحدی و استفانی کرونین را در این گروه میتوان جای داد. با این حال گروهی از نویسندگان تاریخ معاصر ایران هم باوجود اهمیت مسئله، آن را بیاهمیت تلقی کرده و در نوشتههای خود یا به آن اشاره نکرده و یا به سرعت از آن گذشتهاند.
در ادامهی نشست، نیره دلیر مدیر گروه تاریخ سیاسی ضمن قدردانی از مهندس پسیان برای در اختیار گذراندن اسناد خاندانی خود بر اهمیت تاریخ خاندانی تأکید کرده و به این مسئلهی مهم اشاره کرد که بسیاری از اسناد و مدارک تاریخ معاصر در اختیار خاندانها قرار دارد و هنوز بسیاری از آنها در معرض استفاده و تحقیق محققان و پژوهشگران تاریخ معاصر گذاشته نشده است. چهبسا با «دراختیار قرار گرفتن» این اسناد و مدارک روایتهایی متفاوت از تاریخ معاصر بتوان ارائه کرد.
در ادامهی این نشست مجازی، عبدالرضا پسیان نوادهی برادر کلنل پسیان، سخنان خود را با اشاره بهشرایط تاریخی ایران در این زمان آغاز کرد و گفت: پس از جنگ جهانی اول، دورانی سرنوشتساز بر ملتها حاکم شد و امپراطوریهای بزرگ تجزیه شده و دولتهای کوچک بهوجود آمدند. ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود و دستخوش تغییر و تحول شد. باید توجه داشت در این دوران احمدشاه قاجار بهعنوان آخرین پادشاه سلسلهی قاجاریه بر مسند سلطنت بود. حوادث این دوران نقطهعطفی را در تاریخ معاصر ایران رقم زد و پس از دورهی قاجاریه بنیان ۵۰ سالهی حکومت پهلوی را پیریزی کرد. چند جنبش اصلی در این دوره بهوجود آمدند؛ قیام شیخمحمد خیابانی در تبریز نهضت میرزا کوچکخان در گیلان و بالاخره جنبش کلنل محمدتقیخان پسیان در خراسان که تمامی آنها تا پیش از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ سرکوب شدند.
پسیان افزود: چهار دورهی متمایز در شکلگیری شخصیت کلنل پسیان را میتوان تشخیص داد؛ دورهی اول، دورهی تربیت در خانواده تا ۱۵ سالگی. دورهی دوم، تربیت اصول نظامی که از ۱۵ سالگی آغاز میشد. دورهی سوم، مسافرت به آلمان و آشنایی با تمدن اروپایی. دورهی چهارم، بازگشت به وطن و حضور در خراسان. عنصر ایرانیت و اسلامیت در محمدتقی پررنگ بود که در دامان مادر و خانواده در اوان زندگی در عمق جانش نشسته بود و تا پایان زندگی کوتاه و پربارش شخصیت اصلی وی را شکل میداد
تحصیل در مدرسهی «نظام» تهران بهمدت ۵ سال واعزام به قوای ژاندامری با حضور مشاورین سوئدی و شرکت در جنگهای متعدد جهت سرکوب اشرار که در این دوره رشادتها و نبوغ نظامی محمدتقیخان به منصهی ظهور رسیده و شخصیت نظامی محمدتقیخان شکل میگیرد در دورهی سوم، کلنل در معرض آموزشهای نظامی جدید و ابزار و ادوات جدید ازجمله فن خلبانی قرار میگیرد و در مقطعی در جبههی لهستان در جنگ جهانی اول، علیه روسیه تزاری میجنگد و نشان لیاقت صلیب آهنین را نیز دریافت میکند. حضور در آلمان باعث مواجهشدن کلنل محمدتقیخان با فرهنگ جدید غرب شده و عنصر تجددخواهی را در شخصیت کلنل شکل میدهد.
پس از پایان جنگ اول کلنل به وطن مراجعت کرد و ابتدا بهعنوان سرپرست ژاندارمری و سپس در فروردین سال ۱۳۰۰ به سمت والی خراسان منصوب شد و ظرف مدت ششماه ضمن برقراری امنیت و سرکوب اشرار به استقرار نظام صحیح حکومتی اقدام کرد و سرانجام با دسیسههای دولت انگلیس و دشمنی قوامالسلطنه در دهم مهرماه سال ۱۳۰۰، شمسی به شهادت رسید. این فرزند برومند وطن با نبوغ خدادادی در عمر کوتاه ۳۲ ساله اما پرثمر خود پس از طی مراحل دشوار به عنصری تبدیل شد که برگ درخشانی از تاریخ مبازه با بیگانگان و وطندوستی و عشق به ایران و ایرانی را بهیادگار میگذارد. بهطوریکه خود میگوید: «مرا اگر بکشند، قطرات خونم کلمهی ایران را ترسیم میکند و اگر بسوزانند خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد».
پسیان تأکید کرد: کلنل سالها برای ایران جنگید. بخشی از زندگی او که مغفول مانده است. با شروع جنگ جهانی اول و با تشکیل دولت مهاجرین به آنها پیوست و با مهاجمین به این آب و خاک به مبارزه پرداخت. در سال ۱۲۹۴ قوای قزاق تحتالحمایهی روسیه را در همدان شکست داد و اینگونه همدان با ابتکار کلنل از تصرف روسها آزاد شد. در سال ۱۲۹۵، هنگامیکه نیروهای روسیه به غرب ایران حمله کردند، با رشادت نیروهای ژاندارمری عقب رانده شدند.
وی سپس به دستآوردهای کلنل در دورهی حضور او در آلمان پرداخت و ادامه داد: کلنل در آلمان در حالیکه لباس ژاندارمری ایران را بر تن داشت بر حسب اتفاق با ژنرال «هدنبرگ» آشنا و با پیشنهاد او وارد ارتش آلمان میشود. او اولین خلبان ایرانی بود که بر فراز آسمان آلمان هواپیمایی را هدایت کرد و سپس با وجود خطراتی که در این بخش برای او وجود داشت، به نیروی زمینی آلمان پیوست. کلنل علت پیوستن خود را به این نیرو اینگونه عنوان کرده بود: «امید به یادگرفتن چیزی جدید در مملکت بیگانه و آوردن متاعی ارزشمند برای آموزش ایرانیان مرا تشویق به اینکار کرد». کلنل تا پایان جنگ جهانی اول در ارتش آلمان ماند و در جبههی لهستان با ارتش روسیه جنگید. پس از جراحت در جنگ با روسها در بیمارستان بستری شد و شخص ویلهلم اول، امپراتوری آلمان، از او عیادت و تشکر کرد. او در زمان اقامت در آلمان به ترجمه و نویسندگی و همچنین آموختن ریاضی و موسیقی پرداخت. او در ۲۸ سالگی با کولهباری از تجربیات نظامی و آشنایی با دو زبان آلمانی و روسی به ایران بازگشت به این امید که آنها را در اختیار هموطنان خود قرار دهد.
عبدالرضا پسیان دربارهی اتهام تجزیهطلبی به کلنل پسیان توضیح داد: دوست و دشمن کلنل پسیان در خصوص وطندوستی و تعلقخاطر ایشان به حفظ سرحدات و یکپارچگی ایران تردیدی نداشتهاند. لیکن در این دورهی پر از دسیسه که بریتانیا به مهرهچینی جدید و زیرکانه مشغول طراحی کودتا بود، بسیاری ازجمله کلنل پسیان به «سیدضیاءالدین» اعتماد کردند و امید داشتند فصل جدیدی از اصلاحات در ایران آغاز شود، اما با شکست کابینهی سیدضیاء و رویکارآمدن قوامالسطلنه این امید ناکام ماند. در ادامه رضاخان قدرت یافت و به سرکوب قیامها پرداخت. برای تطهیر رضاخان و قوامالسطنه در شهادت کلنل پسیان گفته شده که کلنل فاقد بینش سیاسی بوده و در دامگه، قربانی بیتدبیری خود شده است! در این باره باید گفت؛ اگر سیاست را بههمراهی با اهداف انگلیس و رضاخان معنی کنیم او سیاستمدار نبوده است اما اگر مرد سیاست را فردی مستقل، تظلمخواه و وطنپرست بدانیم، او سیاستمداری بود که عقیده داشت ایران باید بهدست ایرانی آباد و ساخته شود. عارف قزوینی در رثای کلنل این گونه سروده است: این سر که نشان سرپرستیاست / امروز رها ز قید هستیاست
بادیدهی عبرتش ببینید / این عاقبت وطنپرستی است
سپس پسیان بخشهایی از تصاویر و نامههای متعلق به کلنل پسیان را که در مجموعهی خانودگی خاندان پسیان نگهداری میشود، به معرض نمایش گذاشت که شامل عکسهایی از دورههای مختلف زندگی کلنل پسیان بود. یکی از حاضران در جلسه در باب چگونگی دسترسی به این اسناد پرسیدند، مهندس پسیان در پاسخ به این پرسش گفت: این اسناد، نامهها و عکسها از دیرباز در خاندان پسیان نگهداری میشود. در گذشته دکتر یوسفی با پدر من تماس گرفتند و بخش زیادی از این اسناد توسط ایشان بررسی و حاشیهنویسی شد. بخشی نیز منتشر شد. این مجموعه شامل دو بخش است، بخش اول، اسنادی که شامل نامههای خصوصی و عکسهای خانوادگی است که در معرض دید عموم قرار نگرفته و ترجیح آن است که در خانواده باقی بماند. بخش دوم، بیشتر رویکرد عمومی دارد و برخی منتشر شده و برخی منتشر نشده است. پیش از من این مجموعه را پدر من که خود از اساتید دانشگاه بودند، حفظ و نگهداری میکردند و سفارش کردند که این مجموعه در خانواده باقی مانده و حفظ شود. در مورد اینکه کدام اسناد منتشر شده و کدام منتشر نشده به واسطهی تعداد محققانی که اسناد در اختیار آنها قرار گرفته، نمیتوانم به طور دقیق اظهارنظر کنم.
شایان ذکر است پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برای نخستین بار بهطور عمومی این اسناد و مدارک را از ایشان در اختیار گرفته و برخی از آنها را در سایت خود منتشر میکند.
نظر شما