خبرگزاری مهر، گروه بین الملل - مریم خرمائی: بررسی چالشهای امنیتی دنیای واقعی که هر سال در کنفرانس مونیخ به آنها پرداخته میشود؛ امسال زیر سایه سنگین کرونا، در دنیای مجازی انجام شد. در کنار نشست مجازی گروه هفت، این نخستین رویداد بین المللی بود که جو بایدن رئیس جمهور جدید آمریکا، در آن شرکت کرد حال آنکه بعد از دوره چهار ساله زمامداری دونالد ترامپ مستأجر قبلی کاخ سفید، که طی آن تقریباً هر رویداد سیاسی با حاشیه و جنجال فراوان همراه بود، این بار دست کم اروپاییها خوشحال بودند که با مردی روبرو هستند که به ادعای آنها مشق سیاست کرده و به دنیای سیاستمداران سنتی تعلق دارد.
شعار کنفرانس امنیتی ۲۰۲۰ «بی غربی» بود که از بی قراری غربیها از قدرت یابی کشورهای غیرغربی نشأت میگرفت که خود تا حد زیادی ناشی از عدم انسجام آنها در مواجهه با چالشهای جهان بود این خوشحالی تا آنجا پیش رفت که آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان، حضور بایدن در کنفرانس امنیتی مونیخ را نمادی از بازگشت به چندجانبه گرایی برای حل مشکلات جهانی تلقی کرد- اظهار نظری که یک روز بعد، از سوی دولت مسکو تصحیح شد چراکه به قول روسها جهان حول دایرهای محدود از کشورهای غربی نمی چرخد که به اشتباه گمان میکنند با حذف روسیه و چین از چرخه تصمیم گیری، میتوان بر چالشهای بین المللی غلبه کرد.
از این منظر، نشست امسال با آنچه سال گذشته روی داد؛ تفاوتی چشمگیر داشت. در کنفرانس امنیتی ۲۰۲۰، آنچه مثل بمب خبری صدا کرد، جمله معروف «فرانک والتر اشتاین مایر» رئیس جمهور آلمان بود مبنی بر اینکه «آمریکا، روسیه و چین جهان را خطرناکتر می کنند» حال آنکه در ۲۰۲۱، آمریکا دوباره به حلقه دوستان اروپا باز گشته است.
شعار کنفرانس امنیتی ۲۰۲۰ هم که تک واژه غریب «westlessness» بود به تنهایی جنجال برانگیز شد- واژهای که ترجمه تحت الفظی آن «نقصان غرب» یا «بی غربی» است که در پس آن معنای عظیمی نهفته بود که از بی قراری غربیها از قدرت یابی کشورهای غیرغربی نشأت میگرفت که خود تا حد زیادی ناشی از عدم انسجام آنها در مواجهه با چالشهای جهان بود.
اما ورق خوردن برگی از تاریخ و روی کار آمدن جو بایدن دموکرات، به غربیها اجازه داد تا از این شعار فراتر رفته و یک بار دیگر، با ظاهری منسجم در برابر شرق صف آرایی کنند و نتیجه آن شد که روز جمعه در سخنرانی چهل و ششمین رئیس جمهور آمریکا شنیدیم؛ ادعاهایی از این دست که آمریکا به صحنه دیپلماسی بازگشته است؛ حفظ برتری ناتو برایمان مهم است و دوباره با متحدان اروپایی همکاری میکنیم تا چین و روسیه را مهار کنیم.
اگر بخواهیم در سخنرانی بایدن دموکرات، چند جمله کلیدی پیدا کنیم، میتوان آنها را در موارد زیر خلاصه کرد:
*پیشبینی من آن است که رقابت با چین سخت خواهد بود و از آن استقبال میکنم.
*باید با همدیگر برای چالش راهبردی درازمدت با چین در حوزههای مختلف ازجمله حوزههای جدیدی چون امنیت سایبری، هوش مصنوعی و بیوتکنولوژی آماده شویم.
*مهم است مقابل زورگویی اقتصادی پکن بایستیم.
*چالشهای ما با روسیه با چالشهایمان با چین تفاوت دارد، اما همان قدر واقعی است.
*مهم است زاویه دیدمان را نسبت به زمان جنگ سرد تغییر دهیم (رقابت و همکاری میتواند همزمان انجام شود که نمونه بارز آن تمدید پیمان استارت نو با روسیه است).
وقتی مرکل لب به سخن گشود؛ نخستین چیزی که به ذهن خطور کرد این بود که بعد از چهار سال دوره زمامداری ترامپ، طعم «نه» گفتن زیر دندان اروپا مزه کرده است این اظهارات بایدن تا وقتی سخنران بعدی نشست یعنی آنگلا مرکل پشت میکروفن قرار بگیرد، میتوانست نشانی از یکپارچگی محض دنیای غرب باشد حال آنکه وقتی خانم صدراعظم لب به سخن گشود؛ نخستین چیزی که به ذهن خطور کرد این بود که بعد از چهار سال دوره زمامداری ترامپ، طعم «نه» گفتن زیر دندان اروپا مزه کرده است.
مرکل در واقع با لحنی ملایم، چند نکته را به بایدن یادآوری کرد:
* شکی نیست که منافع دو سوی آتلانتیک به هم گره خورده است اما دست کم آلمان دیگر قصد ندارد در صحنه جهانی، چشم و گوش بسته از واشنگتن پیروی کند.
*باید به راهکار مشترکی درباره چین و روسیه برسیم که البته با توجه به همکاری با آنها در برخی مسائل جهانی، امری پیچیده است.
*چین رقیب است اما برای حل مشکلات جهانی به کمک آن نیاز داریم.
اظهارات بایدن و مرکل / نقاط واگرایی و همگرایی
در واقع، مرکل در تعریف رویکردی که غرب (آمریکا و اروپا) طی ۴ سال دوره زمامداری بایدن اتخاذ خواهد کرد؛ بیش از خود او موفق بود.
نخست آنکه تکیه ویژه او بر واژه «چندجانبه گرایی» مصداق ضرب المثل با پنبه سر بریدن است که در اینجا علیه شرقیها به عنوان نقطه مقابل دنیای غرب به کار میرود.
این سیاست در مقابل یک جانبه گرایی دوران ترامپ تعریف میشود و طبق آن، آمریکا به دوران تصمیم این کشور در سال ۲۰۱۰ یعنی «تغییر تمرکز از غرب آسیا به پاسیفیک و بعدها ایندوپاسیفیک» باز میگردد. طبق این سیاست، بازیگرانی چون اتحادیه اروپا، ژاپن و هند تقویت میشوند تا هم خلاء امنیتی حاصل از خروج تجهیزات و نیروهای آمریکایی از منطقه را پر کنند و هم مانع از قدرت یابی چین و روسیه و اعتلای ایران شوند.
تکیه ویژه مرکل بر واژه «چندجانبه گرایی» مصداق ضرب المثل با پنبه سر بریدن است که در اینجا علیه شرقیها به عنوان نقطه مقابل دنیای غرب به کار میرود این سیاست درباره ایران در رجز خوانیهای «هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان و ابراز امیدواری ژاپن برای میانجیگری به خوبی نمایان است حال آنکه در برابر مسکو، شاهد جبهه گیری اتحادیه اروپا در موضوع مسمومیت «آلکسی ناوالنی» وبلاگ نویس منتقد روس هستیم و در خصوص پکن هم با استقرار زیردریایی اتمی فرانسه در دریای چین جنوبی و رزم ناو آن در دریای چین شرقی و در نهایت استقرار احتمالی ناو «ملکه الیزابت» انگلیس در پاسیفیک غربی مواجه میشویم.
همزمان، تصمیم ناتو به ویژه آلمان برای ماندن در افغانستان به رغم توافق آمریکا-طالبان برای خروج نیروهای خارجی تا انتهای آوریل ۲۰۲۱ و قصد پیمان آتلانتیک شمالی برای افزایش نیروهایش در عراق از ۵۰۰ نفر به چهار هزار نفر، در ادامه سیاست چرخش به پاسیفیک قابل ارزیابی است.
تکیه کلام دیگر مرکل که تا حد زیادی به روشن شدن رویکرد غرب طی سالهای پیش رو منجر خواهد شد؛ همکاری و رقابت همزمان با دو قدرت غیر غربی شورای امنیت است که البته بایدن هم به آن اشاره کرد حال آنکه منافع اتحادیه اروپا به دلیل همجواری با مرزهای روسیه و همچنین وابستگی اقتصادی به هژمون نوظهور چین، بیش از آمریکا در گرو همکاری با مسکو و پکن است.
نکتهای که ماکرون اجازه نداد از قلم بیفتد
مرکل به طور سربسته به بایدن فهماند که قرار نیست اتحادیه اروپا در صحنه بین الملل مطیع بی چون و چرای اوامر واشنگتن باشد اما ترجیح داد درباره این نوع استقلال طلبی سکوت کند و توضیحات بیشتر را به امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه بسپارد که زبان تیزی در طرح ادعاهایی دارد که اغلب به مذاق دیگران خوش نمیآید.
رئیس جمهور فرانسه یادآوری کرد که ناتو جوابگوی تأمین امنیت اروپاییها نیست
ماکرون که حدود دو سال پیش از مرگ مغزی ناتو سخن گفته بود؛ این بار با لحنی بسیار محتاطانه تر به آمریکاییها یادآوری کرد که ایده تشکیل ارتش مستقل اروپایی حتی زیر سایه پیمان آتلانتیک شمالی همچنان برقرار است. به همین دلیل، او چند نکته کلیدی در رد وابستگی بی چون و چرا به آمریکا گفت که شامل این موارد است:
*اگر ما در داخل ناتو، وابستگی زیادی به آمریکا داشته باشیم ممکن است خودمان را در وضعیتی قرار دهیم که در مرزهایمان احساس ضعف امنیتی کنیم.
*فکر میکنم وقت آن است که ما مسئولیت بیشتری برای محافظت از خودمان به عهده بگیریم.
*معتقدم بهترین نحوه مشارکت اروپا در داخل ناتو این است که مسئولیت بیشتری برای امنیت خودش به عهده بگیرد و بیشتر عهدهدار خودمختاری راهبردی خود باشد.
این نگرانی ماکرون به خوبی در گزارش اخیر وزارت دفاع آلمان هم انعکاس مییابد که معتقد است تمرکز بیش از اندازه بر عملیاتهای خارجی، به ضعف ارتش آلمان در مواجهه با چالشهای درون مرزی مثل مبارزه با کرونا منجر شده است.
اظهارات مرکل و ماکرون که به ترتیب بعد از سخنرانی بایدن ایراد شد؛ این کنایه را در خود پنهان دارد که به رغم ادعای دولت دموکرات مبنی بر بازگشت دیپلماسی به معادلات سیاسی واشنگتن، آمریکا حتی در تعامل با متحدان قدیمی نیز دیگر هرگز به جایگاه خود در دوره پیش از ترامپ بازنخواهد گشت.
نظر شما