۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ۱۳:۵۷

برای مادر سردار شهید علی شفیعی

مثل قاسم، مثل علی، مثل فاطمه+ فیلم دیدار با حاج‌قاسم

مثل قاسم، مثل علی، مثل فاطمه+ فیلم دیدار با حاج‌قاسم

حاج‌قاسم فرمانده بین‌المللی محور مقاومت در زیر آتش تکفیری‌ها و... با مادر شهید تماس گرفته و حالش را جویا شده و گفته دعایم کن؟ اگر این رفتارها و سبک زندگی مومنانه مکتب نیست، پس چیست؟

خبرگزاری مهر فرهنگ و اندیشه رضا شاعری: امروز ننه سکینه یا به قول بچه‌های با صفای لشکر ۴۱ ثارالله «ننه علی» مادر شهیدعلی شفیعی از سرداران عارف دیار کریمان دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.شاید در میان اهالی کرمان این نام آشنا باشد و برای شما که این خبر را که در سطر اول خواندید، خبر ساده‌ای باشد که این روزها با پر کشیدن والدین شهدا بارها شنیده‌اید… اما این خبر برای منی که این روزها با بچه‌های لشکر کرمان مصاحبت داشتم متفاوت بود و می‌خواهم شما را با این تجربه زیسته‌ام همراه کنم.

آن چنان که خاطرم هست، ننه علی به همراه همسرش در گاراژی زندگی‌ای کارگری داشتند یک دختر و یک پسر که همین علی آقای شهید است ماحصل زندگی‌شان بود، پدر و دخترک حوالی دهه چهل بر اثر بیماری فوت می‌شوند و ننه سکینه می‌ماند و علی! پسر را با مشقت بزرگ می‌کند، جوان و برومند که شد، فرزند رشیدش می‌شود یکی از فرماندهان لشکر ثارالله.

علی جوان بود و سن و سال کمی داشت اما تدبیر و اخلاصش مهرش را در دل حاج قاسم انداخت. ننه علی، دخترحاج کیانی معروف را برای پسرش خواستگاری می‌کند، همین جای قصه خودش درس است، حاج کیانی با آن اسم و رسم نگفت علی سرمایه داری یا نه… و علی داماد حاجی کیانی شد و ۴ ماه بعد در کربلای ۴ خلعت شهادت بر تن کرد. تنها پسر ننه سکینه هم به شهادت رسید و در این دنیا یکه و تنها بود. اما حاج قاسم و دیگر رفقای علی، بی بی سکینه را تنها نگذاشتند. همه این سال‌ها برایش پسری کردند.

از رفقای سردار دل‌ها شنیدم که وقتی حاجی به سپاه قدس هم رفت در همه این سال‌ها به طور مستمر با این مادر شهید ارتباط تنگاتنگ داشت، به همه بچه‌های لشکر توصیه موکد کرده بود، که مبادا این مادر رنجدیده را تنها بگذارید. به طور متواتر از بچه‌های لشکر شنیدم که گاهی که به ننه سر می‌زدیم تا به اموراتش برسیم، می‌گفت قاسم از عراق زنگ زد، قاسم از سوریه زنگ زد، قاسم گفت: ننه، رفتم کربلا کنار حرم امام حسین (ع) برایت نماز خواندم، دعایت کردم. تو هم برای من دعا کن...

یک لحظه توجه کنید! حاج قاسم فرمانده بین المللی محور مقاومت در زیر آتش تکفیری‌ها و… با مادر شهید تماس گرفته و حالش را جویا شده و گفته دعایم کن؟ اگر این رفتارها و سبک زندگی مومنانه مکتب نیست، پس چیست؟

آخرِ کلام، من فرمانده سرشناسی را می‌شناسم که تنها بازمانده گردانی است، از قضا یک مجموعه فرهنگی برای شهدای گردانش راه اندازی کرده است، اما در طول سه دهه گذشته حتی یک بار با همه مادران شهدای این گردان دیدار نداشته است. یکی از این فرزندان شهدا می‌گفت برای منی که پدرم را ندیدم مایه خرسندی است که دوست و همرزم بابایم (آن هم جنس فرمانده) را ببینم. اما دریغ از یک دیدار...

همه این عزیزان مشغله دنیوی و شغلی را بهانه می‌کنند، من اما وقتی این سطح از ارتباط گیری و توجه را در زیست شهید سلیمانی با آن هم مشغله دیدم، با خودم گفتم: «میان ماه مو تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمونه»

کد خبر 5159142

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • RO ۱۴:۲۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
      1 0
      روحشان شاد.هم ننه علی هم سردار🌹🌹🌹 باز هم هالی نوشتید استاد🌸🥀🌹
    • IR ۱۴:۳۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
      1 0
      بسیار عالی، ان شاءالله خدا این توفیقات رو نصیب همه ی ما بگرداند
    • همرزم حاج قاسم CA ۱۵:۱۲ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
      1 0
      یکی یکی از دوستان حاجی دارند میروند کاش بانگ جرس برای من گنهکار هم به صدا در آید که روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد
    • IR ۱۶:۱۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
      1 0
      عالی بود ممنون
    • ایمانی IR ۱۷:۰۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
      1 0
      ما شا الله خدا خیرتون بده
    • ابراهیم کوه نژاد PL ۱۷:۰۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
      1 1
      سلام بسیار عالی احسنت بر شما
    • IR ۱۹:۲۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
      2 0
      حق که تفاوت بین حاج قاسم و اینها! تفاوت از زمین تا آسمونه
    • رزمنده لشکر ثارالله IR ۰۱:۰۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۲
      1 0
      درد دل من را به حساب ی درد دل کهنه سرباز بذارید پدران ومادران شهدا در های گرانبهائی هستند که خداوند دونه دونه داره گلچین میکنه ننه علی هم اینگونه بود تمام هست ونیستش را برای اسلام داد ورفت رفت تا کنار فرزندش آرام بگیرد آرامشی از نوع نفس مطمئنه
    • IR ۰۱:۰۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۲
      1 0
      وای کاش کف پای مادر را بوسیده بودم هرچه گفتم و تلاش کردم نذاشت و هی گفت که تو دکتر هستی نمی شود. ای کاش مادر برام از آسمان دعا کنه... ننه علی سلام من رو به فرمانده عزیزم برسان . به علی بگو برای رفیقش دعا کنه ..
    • همدل IR ۱۴:۰۵ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۲
      2 0
      تو هم مثل من مات این قصه‌ای...
    • مصطفی IR ۱۴:۱۱ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
      1 0
      عالی بود . روح ننه علی ،شاد ... . اجرتون با شهدا ...🌷