خبرگزاری مهر، گروه دین و آئین، فاطمه ضیافتی فرامرزی: آیت الله شهید سید محمدباقر صدر، همچون بسیاری دیگر از اعضای خاندان عریق صدر نقش چشمگیری در بیداری جوامع اسلامی و بیان اسلام ناب محمدی داشت. او اندیشه راستین دین را به میدان آورد و در این مسیر چنان جریانساز بود که دشمن تاب مقاومت در برابر او را نداشت و سرانجام به دست رژیم سفاک بعثی عراق به شهادت رسید.
شهید صدر همچنین دیدگاه متفاوتی را نسبت به اندیشمندان دیگر و افرادی که در دوره حیات او در زمینههای دینی و جامعهشناختی دست به قلم بودند ارائه کرد. وی بر اساس قرآن، روایات و همچنین بنیان فلسفی خاص خود به مساله اجتماع پرداخت.
بر آن شدیم در راستای بررسی تفکر شهید سید محمدباقر صدر، گفتوگویی با «مسعود پورفرد» عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی داشته باشیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
شهید سیدمحمدباقر صدر یک فیلسوف بود اما در مقام نظریه پرداز مسائل مربوط به جامعه نگاه منحصربه فردی از نقطه نظر دین داشت. به نظرتان ماهیت این نگرش چه بود؟
بسیاری از اندیشمندان، اجتماع و جامعه را به عنوان یک مقوله مهم در نظر میگیرند. نسبت به خود مفهوم جامعه در میان جامعه شناسان تا کنون توافقی وجود نداشته، ضمن اینکه آن شهید در دوره و شرایطی قرار داشت که معرکه آرا در مورد مفهوم جامعه و اجتماع فراوان و توافق خاصی میان اندیشمندان مسلمان ایجاد نشده بود. علاوه بر این به لحاظ تخصصی حتی بین اجتماع و جامعه تفاوت مفهومی وجود دارد که ازباب تساهل آنها را گاهی مترادف هم به کار میبرند.
شاید بد نباشد که در این مجال برخی مفاهیمی که نسبت به واژگانی نظیر جامعه، اجتماع، جماعت، امت که مطرح شدهاند بپردازیم و در ادامه نگاه شهید صدر را بررسی کنیم.
شهید صدر از کنش و واکنشهای اجتماعی انسان شروع میکند و در ادامه رفتار انسان را به سه دسته تقسیم میکند. او در کتاب «المدرسه القرآنیه» از مجتمع و جامعه صحبت میکند و بعد از ارائه تقسیم بندی سهگانه خود، سراغ بحث عمل اجتماعی میرود و میگوید اگر عملی صرفاً علت فاعلی داشته باشد یک بُعدی است و نمیتواند مفهوم جامعه را داشته باشد. برای ملموستر شدن بحث مثالی را مطرح میکنم؛ به عنوان نمونه گروهی مجسمهساز هستند، (علت فاعلی) مجسمه استاد شهریار را میسازند (برای همایش بزرگداشت) و این میشود علت غایی کاری که آنان انجام دادند (هدف) پس دو بُعد برای کارتان تعریف میشود. در این بین در واقع آنان مجسمه ساز هستند اما اگر این علت فاعلی را همراه با یک علت غایی ترکیب کردند در واقع عملکرد آنان دو بعدی میشود، البته زمانی سه بُعد برای کارتان تعریف میشود که علت مادی در کنارش باشد که در اینجا مثلاً جنس برنز مجسمه شهریار (آنچه ماده شیئ را تشکیل میدهد، علت مادی آن است.) هم به آن اضافه شود. از نگاه شهید صدر وقتی که عمل سه بُعدی شود در این صورت میتوان به آن عمل اجتماعی بودن را اطلاق کرد. پس در جامعه شما کارگزار، اهداف و روابط را مشاهده میکنید.
شهید از این مرحله به بعد یعنی با فرض سه بعدی بودن یک عمل، سراغ بحث جامعه میرود و از استدلالهای قرآنی و تجربی استفاده میکند. به اعتقاد او جامعه عبارت است از شبکه اجتماعی که ممکن است سازماندهی شده باشد یا اصلاً سازماندهی نداشته باشد. به نظر او مجموعه یک سری روابط اجتماعی دارای هدف خاص میان انسانها امت را شکل میدهد که شهید صدر به آن جامعه میگوید.
شهید صدر از چه استدلالهای قرآنی برای اثبات بحث خود استفاده میکند؟
از موارد متعدد قرآنی بهره جسته است که به چند مورد اشاره میکنم. برای مثال واژه امت را محور قرار داده و امت را مترادف با جامعه میداند. او در راستای اثبات این مساله به برخی آیات اشاره میکند که استدلالهای قرآنی شهید صدر در این عرصه متعدد است، در راستای اثبات این مساله نیز به آیه ۳۴ سوره اعراف اشاره میکند که میفرماید: «وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ» (و برای هر امتی اجلی است پس چون اجلشان فرا رسد نه [میتوانند] ساعتی آن را پس اندازند و نه پیش)، شهید مراد از امت در این آیه را معادل جامعه میداند.
همچنین به آیه ۴۷ سوره «یونس» اشاره میکند که خداوند در این آیه میفرماید: «وَلِکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ» (و هر امتی را پیامبری است پس چون پیامبرشان بیاید میانشان به عدالت داوری شود و بر آنان ستم نرود) وبه آیات دیگر در خصوص کلمه امت استدلال میکند.
شهید صدر از نگاه فیلسوف جامعه شناسی که مفسر قرآن هم هست این آیات را بررسی و وجه جامعه شناختی آن را استخراج میکند. به اعتقاد او خطابهای قرآنی در بحث امت مختص یک نفر نیست بلکه اشاره به شبکههای اجتماعی یا همان اجتماع امت دارد.
چه موضوع یا موضوعاتی در نگاه شهید صدر نسبت به جامعه، مسألهای خاص قلمداد میشد؟
شهید صدر به هویت جامعه نگاهی ویژه داشت. به نظر من در این عرصه وی از بنیانهای فلسفه اسلامی استفاده میکند. تعبیر شخصی من این است که گرایش نظریههای ساختار- کارگزار (نظریههای ساخت بندی) را مد نظر قرار داده است به این معنا که در نظر او نَه فرد اصالت دارد و نه ساختار؛ بلکه میان آنها تعامل برقرار میکند و معتقد است که این تعامل شکلی را ایجاد میکند که ذیل آن گاهی جامعه قدرتمند است و گاهی فرد و هر زمان جامعه با حرکت جمعی هدف دار پیش رود شک نکنید که جامعه غلبه کننده است البته در تعامل کارگزاران و ساختار از نظر صدر اینجا حتماً جامعه غلبه میکند که با نظریه ساخت بندی هم زاویه و اختلاف احساس میشود. بنابراین نگاه شهید صدر استوار بر این زاویهها است بلکه تعامل میان آنها است که یک شکلی را ایجاد میکند و گاهی جامعه قدرتمند است و گاهی فرد. پس شهید صدر چنین نگاهی دارد در حالی که بسیاری از اندیشمندان از جمله دورکیم اصالت جمع را قبول دارند.
شهید صدر با مباحث خود میخواهد این مساله را مطرح کند که درست نیست صرفاً اصالت را به فرد یا صرفاً به جمع داد چراکه گاهی فرد در مقابل جامعه میتواند حرکت و فعالیتهایی داشته باشد که در اینجا شهید صدر وارد بحث ماهیت جامعه میشود و گاهی نیز برعکس.
او همچنین ذیل این مباحث از موضوع «حب ذات» نیز استفاده میکند و میگوید غریزه صرفاً حب ذات نیست و به تدریج بحث فرد و اجتماع را به میان میکشد. او میخواهد از این بحث میان فرد و اجتماع ارتباط برقرار کند و بگوید چگونه حرکت فردی به حرکت جمعی تبدیل میشود.
او که از طرفداران فلسفه متعالیه است با نگاه حکمت متعالیه در صدد آن است که به این مساله بپردازد که انسان به دلیل حب ذات و یک سری امتیازات که باز هم به دلیل کسب منافع خودش است وارد جمع میشود.
در اینجا نظریه عاملیت جمعی برای شهید صدر کلیدی میشود. او جامعه را حقیقی میداند و دیدگاه فلسفی اش نیز مترتب بر این نگرش است. معتقد است بر اساس آیات و خطبات قرآنی، مراد فرد نیست بلکه جمعی دارای ویژگی و هدف است. در نظریه عاملیت جمعی نه نخبگان، نه گروه خاص بلکه حرکت جمعی مد نظر است و احتمالاً از بحث حرکت جوهری ملاصدرا استفاده کرده است. همین حرکت جمعی اگر شرایط و ویژگیهای خاص خود را داشته باشد بر همه ساختارهای متصلب غلبه خواهد کرد و به عنصر مهم جامعه تبدیل خواهد شد و آنگاه جامعه قوی و مطلوب به وجود میآید.
با توجه به آنچه که ذکر شد به نظرتان نگاه شهید صدر برای جامعه امروز ما چه کاربردی دارد؟
همان طور که اشاره داشتم شهید بر اساس نسبت مباحث مطرح شده در قرآن و مطالعه چگونگی سرنوشت امتها به طور تجربی برای مباحث امروزی جوامع نسخه جامعه شناسی تهیه میکند، بر اساس نظریه عاملیت جمعی که عنصر کلیدی جامعه با شرایط و اقتضائات خود میباشد تأثیرات فراوان کاربردی دارد. به بیان دیگر اگر گروهی با هدف اجتماعی شکل گرفت به لحاظ عملی میتواند روحیه مقاومت، امید را در جامعه تقویت کند و طومار نظامهای استبدادی را در جهان اسلام درهم شکند.
شاید دریک نظام سیاسی-اجتماعی، ساختاری فاسد وجود داشته باشد اما در سایه نگاهی که به آن اشاره شد، امکان تغییر توسط حرکت جمعی دارد. نگاه شهید صدر این پیام را میدهد که افراد اگر متحد شوند قدرت تغییر جامعه را دارند چراکه جامعه صرفاً دادهها نیست بلکه برساخته انسانها است که تبدیل به ساختار شده و این اجتماع انسانها است که میتواند استبداد و فساد را از میان بردارد
سرانجام بحث شهید صدر در مباحث جامعه شناسی دنبال نظام سازی اجتماعی است و در کتاب «فلسفتنا» مباحث مربوط به بحث نظام سازی را مطرح میکند و حتی در کتاب «الاسلام یقود الحیات»، نظام اجتماعی را مفصل توضیح میدهد؛ اساساً از مهمترین کارهای او همین نظام سازی در شاکله اندیشه اجتماعی -سیاسی است. از مهمترین ایدههای جامعه شناسی شهید صدر نظام اجتماعی اوست که پنج ویژگی را بر این اساس نام میبرد: ۱. تفسیر صحیح و واقع گرایانه از حیات وهستی بشرمیدهد تا راه صحیح شناخت ارائه شود؛ ۲. نظام اجتماعی با عواطف بشری هماهنگ و سازگار است، ۳. نظام اجتماعی به دنبال تغییر بینش انسان است نه تغییر سرشت؛ ۴. نظام اجتماعی توجه ویژه به معیارهای اخلاقی و معنوی دارد؛ ۵. میان انگیزههای فطری با مصالح اجتماعی رابطه موزون و هماهنگ برقرار است.
امید میرود با پژوهش و تحقیق در آثار شهید صدر به نظریههای بومی مورد نیاز جمهوری اسلامی ایران برسیم.
نظر شما